به گزارش پایگاه اطلاع رسانی استبصار، گفتگو با بانوی مستبصر بوسنیایی که در ایران مشغول تحصیلات عالیه است:

چه شد که به ایران آمدید؟

من با ایران و مذهب تشیع در دوران جنگ بوسنی از طریق یک هیئت ایرانی، که برای کمکهای بشر‌ دوستانه بوسنی آمده بود، آشنا شدم. ما در یوگسلاوی سابق و در خانواده‌ای مسلمان به دنیا آمدیم، اما به خاطر شرایط و نظام حاکم کمونیستی و لائیک آن دوران اسلام را به درستی نمی‌شناختیم. نظر حاکم آن زمان این بود که اسلام مربوط به قرن‌های پیش است و جوابگوی دنیای جدید نیست، دلیلش اینکه کشورهای مسلمان کشورهای دنیای سوم هستند. متأسفانه گاهی شرایط طوری بود که مسلمانان از هویت خود خجالت می‌کشیدند. نظام حاکم آن دوران سعی می‌کرد که تمام اقوام در کشور یوگسلاوی را به یک کیش در‌ بیاورد و شعار حاکم، برادری و وحدت بود. در دهه ۹۰ میلادی، یوگسلاوی دچار مشکل شد و کشورهای تشکیل ‌دهنده آن اعلام استقلال کردند و همین باعث جنگ بین آنها گردید که بیشترین و سخت‌ترین آن در بوسنی رخ داد.

ابتدا نسبت به مذهب جعفری نظر مثبتی نداشتم چون راجع به آن از منابع دیگران که بیشتر وهابی بودند می‌شنیدم. اما با آشنایی با این هیئت ایرانی و برخی منابعی که در اختیار علاقه‌مندان می‌گذاشتند نظرم عوض شد ولی البته هنوز شیعه نشده بودم. بعد از دو سه سال این هیئت دنبال افرادی بود که به ایران برای یاد‌گیری زبان فارسی بفرستند تا در امر ترجمه با آنها همکاری کنند. از آنجا که آقایان هنوز نمی‌توانستد به‌ خاطر وظیفه سربازی کشور را ترک کنند، یک گروه از دختران انتخاب شدند و ما پنج ماه آمدیم ایران و در یک مؤسسه فارسی خواندیم. برای من این فرصتی بود که هم با ایران و ایرانیان آشنا بشوم هم با یاد گرفتن فارسی راجع به دین به زبان اصلی مطالعه کنم. برخی از مسائل بخصوص از آداب ایرانیان که به دین نسبت می‌دادند برایم قابل هضم نبود، مثل رنگ کردن تخم مرغ برای نوروز یا اصلاً برگزاری جشن نوروز با شکوه‌تر از مثلاً عید فطر و قربان، یا دیدن عکسهایی در حرم یا مجسمه‌ فرشتگان به صورت بچه بالدار روی قبر. گاهی دوستان که در همان گروه با ما بودند ما را وهابی خطاب می‌کردند از بس که انتقاد می‌کردیم.

بعد که با عقاید راستین آشنا شدم و مثلاً احکام خواندم دیدم که خیلی از مسائل که مردم انجام می‌دهند جزو آداب و رسوم ملی و سنتی است و جزو احکام دینی نیست. سعی کردم این مسائل را از هم جدا کنم و دین را از منابع اصلی بشناسم نه از رفتار مردم. آن چیزی که من را به تشیع جذب کرد مسئله امامت و مسئله غدیر خم که قبلاً نمی‌شناختیم، بود و اینکه یک امر کاملاً منطقی است که پیامبر بعد از خودشان وصی داشته باشد. بعد از مطالعات من کم کم در واقع شیعه شدم و سعی می‌کنم شیعه باشم. بعد از برگشت به بوسنی و بعد از یک سال ازدواج کردم و همراه همسرم دوباره به ایران آمدم و به قم برای ادامه تحصیل و هنوز اینجا هستم.

وضعیت تشیع در بوسنی چگونه است؟

بوسنی وضعیت خاص سیاسی و فرهنگی دارد. آن چیزی که به نظرم خیلی مهم‌تر از بحث شیعه و سنی است بحث روشن کردن مسلمانان و بالا بردن اعتماد به خود و اینکه دین اسلام می‌تواند راهنمایی درستی برای رفتارهای فردی و اجتماعی باشد. در بوسنی افرادی هستند که شیعه شدند و سعی می‌کنند طبق رهنمودهای دینی و مذهبی خود زندگی کنند و جماعت خود نگه‌دارند.

وهابیت در بوسنی فعالیت زیادی دارد. آیا این موضوع به شیعیان ضربه می‌زند؟

متأسفانه وهابیت هم آنجا مثل همه جای دنیا فعال است و بیشترین فعالیتشان علیه شیعه و خود اهل تسنن بوسنی است. آنها دروغ‌هایی علیه تشیع واقعی مطرح می‌کنند که البته از تشیع افراطی و انگلیسی نشأت می‌گیرد و ضربه زیادی به شیعه می‌زند. شیعه انگلیسی بازوی وهابیت در بوسنی علیه اسلام است.

در زمان جنگ، ایران کمک زیادی به بوسنی کرد. به نظر شما چه شد که وهابی‌ها توانستند جای ایران را در این کشور بگیرند؟

فعالیت وهابیت از اول یک فعالیت دینی بود (اگرچه خیلی از عرب‌ها در صف مسلمانان جنگیدند) و از آنجا که آنها خودشان را سنی معرفی می‌کنند و از کشورهای عربی می‌آیند خیلی مردم فکر کردند که آنها دین اسلام را بهتر می‌شناسند که بالاخره پیامبر هم عرب بود، گرایش به وهابیت پیدا کردند. از طرفی برخورد آنها با همدیگر خیلی جذاب است. خطاب با برادر یا مثلاً بین خانم‌ها خواهر و اینکه جماعتشان خیلی به نظرم محکم است. سعی می‌کنند به همدیگر کمک کنند و پیوندشان را نگه دارند و طبق اعتقاداتشان زندگی کنند، برای مردم به خصوص جوانان، این رفتارها جذاب است. از طرفی دیگر ایران به خاطر کمک‌های بشر‌دوستانه یا شاید نظامی (مشاوره) وارد شده و هیچ وقت آن طوری که وهابیت وارد شد، ایران به بوسنی وارد نشد. یادم هست یکی از برادران ایرانی می‌گفت آن زمان ما آمدیم کمکتان کنیم تا از خود دفاع کنید چون وظیفه دینی‌مان است نه اینکه مذهبتان را عوض کنید. شاید امروز شیعه آنجا نسبت به وهابی کم باشد، اما افرادی که شیعه شدند اکثراً از روی مطالعه شیعه شدند و اکثراً افراد تحصیلکرده هستند. خیلی‌‌ها وهابیت را از روی شوق کاذب قبول می‌کنند اما بعداً که پوچی اعتقاداتشان را می‌بینند خیلی‌ها پشیمان می‌شوند.

چرا در بوسنی مدتی حجاب ممنوع بود؟

در بوسنی و در کل یوگسلاوی سابق حجاب بعد از جنگ جهانی دوم ممنوع شده بود. تقریباً با کشف حجاب در ایران و ترکیه در بوسنی این همین مسئله اتفاق افتاد، دلیلش هم نظام حاکم کمونیستی‌ای بود که علیه دین بود. تقریباً ۵۰ سال، تا استقلال بوسنی این قانون وجود داشت. نه فقط ممنوعیت حجاب بلکه ممنوعیت کلی برای فعالیت‌ها و تبلیغ دینی، که شاید مهم‌ترین تبعات آن دور شدن مسلمانان و چند نسل از هویت دینی و همینطور ملی خود بود. از لحاظ تاریخی کشور بوسنی قبل از ورود ترکها در بالکان کشور مستقلی بود قبل از مثلاً صربستان یا کرواسی، با حکومت پادشاهی و زبان خود، مذهب رسمی مسیحی بوگومیلی بود که با مسیحیت ارتدوکس و کاتولیک تفاوت داشت. این مذهب نزدیکتر به مسیحیت اصلی بود و در واقع با اسلام. به خاطر همین اکثر ساکنین بوسنی با ورود اسلام توسط ترک‌های اسلامی مسلمان شدند. به‌ خاطر این مسئله است که امروزه بیشترین جمعیت مسلمانان بومی اروپا در بوسنی است. بعد از فروپاشی امپراطوری عثمانی بوسنی جزو پادشاهی اتریش- مجارستان در‌آمد و بعد از آن جزو پادشاهی یوگسلاوی و بعد از جنگ جهانی دوم جزو یوگسلاوی شد. بعد از اینکه ترک‌ها بالکان را ترک کردند مسلمانان بوسنی از طرف همسایه‌های صرب خود ۱۱بار دچار نسل ‌کشی شدند و در دوران یوگسلاوی اخیر با ممنوعیت حجاب و فعالیت‌های دینی، کلاً سعی شده که هویت دینی و ملی‌شان از آنها گرفته شود.

شهیدی از شهدای ایرانی در بوسنی هست که بوسنیایی‌ها دوستش داشته باشند؟

همه شهدای ایرانی که در بوسنی شهید شدند مورد احترام و علاقه مسلمانان بوسنی هستند و هر سال مراسم یاد‌بود از طرف مسلمانان شیعه با همکار ایرانی‌های مقیم بوسنی برگزار می‌شود.

بهترین خاطره‌ای که در ایران داشتید؟

خاطرات خوب زیادی در ایران داشتم و نمی‌توانم بگویم کدامشان بهترین است. حضور مقام رهبری در قم و سخنرانی در جمع طلاب خارجی یکی از خاطرات خوب است.

بدترین خاطره‌ای که در ایران داشتید؟

خاطرات بد هم رخ می‌دهند که می‌خواهم فراموش کنم. آن چیزی که خودم را خیلی آزرده خاطر می‌کند برخوردهای منفی نسبت به خارجی‌هاست و اعتقادات برخی افراد که طلاب خارجی به ایران می‌آیند چون در کشورهای خود شرایط اقتصادی بدی دارند. در صورتی که اصلاً اینطور نیست خیلی از افراد از زندگی‌های مرفه جدا می‌شوند و می‌آیند ایران تنها به این دلیل که دین خودشان را بیاموزند و آن هم در شرایطی سخت، خیلی پایین‌تر از آنچه که در خانواده‌های خود و کشورهای خود داشتند.

سایت استبصار www.estebsar.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

InstagramTelegramBehanceEmailYoutube