هنری شولن جونیور: «من مدت سه تا چهار ماه قرآن و انجیل را کنار هم گذاشتم و مقایسه کردم . اسلام می‌ گفت توحید یعنی خدا یگانه است و حضرت مسیح پیامبر خداست و برای بخشودن گناهان مردم کشته نشده است. دیدم اعتقادات خودم هم مطابق با همین گفته‌ها است و در درونم به این‌ها معتقد هستم. » مجموعه برنامه «نور ایمان» موضوع تازه مسلمانان را رصد خواهد نمود و هر هفته به معرفی یکی از این افراد می پردازد.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی استبصار، بشرِ امروز، سرگردان و سرخورده از مادی گرایی و لذات زودگذر، در جست و جوی گریزگاه و راه نجاتی مطمئن و آرامش بخش است. برخی افراد و جریان های فرصت طلب با آگاهی از این نیاز بشر، مکاتب و فرقه های جعلی و دروغینی برای جذب تشنگان حقیقت و درواقع منفعت خود، ایجاد کرده اند. در این فضای مأیوس کننده و غبارآلود اما، نوری خیره کننده، نظر جویندگان سعادت و آرامش را به خود جلب می کند و آن، نور هدایت اسلام است. هر روز بر تعداد گروندگان به این دین بزرگ آسمانی افزوده می شود و افرادی از کشورهای مختلف و با عقاید، فرهنگ ها و شرایط متفاوت، اسلام را به عنوان تنها مکتب نجات بخش بشر برمی گزینند. در مجموعه برنامه «نور ایمان»، قصد داریم این رهیافتگان به دین مبین اسلام و دلیل ایمان آوردنشان را از زبان خودشان به شما معرفی کنیم.

«هنری شولن جونیور» فردی پرشور، فعال و حقیقت جو از شهر نیویورک آمریکاست. این ویژگیها را از داستان زندگی اش به خوبی می توان دریافت. او که مسلمان شده، در صدد هدایت دیگران نیز هست و در این زمینه فعالیت می کند. ماجرای اسلام آوردن او، شنیدنی و جالب است.

    برای بسیاری از مسیحیانی که مسلمان می شوند، نقطه شروع، تردید در زمینه تناقضات موجود در مسیحیت تحریف شدۀ کنونی است. ذهن جونیور نیز از نوجوانی با این مسائل درگیر بود. او می گوید: «اینکه حضرت مسیح روی صلیب می‌گوید خدای من، خدای من چرا مرا واگذاشتی، اصلاً با عقل سازگار نیست. من به تولد حضرت عیسی بدون داشتن پدر معتقد بودم، اما اگر او از نظر مسیحیان بهترین مخلوق خدا است، چرا خدا باید برای بخشیدن گناهان من او را بکشد؟ چرا من نمی‌توانم خودم به خدا بگویم متأسفم؟ اینها اصلاً عقلانی نیستند.

من می گفتم چطور می‌شود عیسی مسیح هم خدا باشد و هم پسر خدا؟ با عقل جور در نمی‌آید. خدا بودن مسیح به این معنا است که خدا نُه ماه در شکم مادر بود و بعد از تولد آنقدر ناتوان بود که نیاز به شیر مادر داشت و آنگاه بعد از سی سال از دنیا رفت و وارد جهنم شد. چون طبق عقاید مسیحیان، عیسی (ع) به صلیب کشیده شد و سه روز به جهنم رفت تا به جای تمام بشر مجازات شود و سپس بازگشت و دوباره زنده شد.» همچنین او از کشیشی می پرسد: «اگر حضرت مسیح همان خدای مجسم است، به طور منطقی یعنی خدا سه روز مرده بود، پس در این مدت چه کسی جهان را اداره می‌کرد؟» / اما پاسخ قانع کننده ای نمی شنود.

سئوالهای بی جوابِ هنری جونیور درباره تعارضات تعالیم مسیحیت با عقل، باعث می شود او از هفده سالگی به کلیسا نرود، اما ایمان خود را به خداوند حفظ می کند. سه سال بعد در حالی که جونیور جوان، وضع مالی و کار و مسکن مناسبی نداشت، اتفاق جالبی برایش رخ می دهد که راه زندگی وی را تغییر می دهد. او این واقعۀ عجیب را چنین توضیح می دهد: «حدود بیست سالگی دوبار بی‌ خانمان شدم. دومین بار که بی‌خانمان شدم، یک شب که برای خرید نان می رفتم با خود گفتم: خداجان اگر مرا از این وضعیت بیرون بیاوری، هر طور که بخواهی تو را عبادت خواهم کرد. بنابراین دعا کردم و نمی ‌دانستم اسمش دعا است ولی از خداوند درخواست کردم. دقیقاً فردای آن روز از محله قدیمی خودمان به محل دیگری رفتم و آنجا دانشگاهی بود که نوشته بود دیپلم بگیرید و همزمان در مقطع کاردانی درس بخوانید. من دیپلم نداشتم و در کلاس دوازدهم، مدرسه را ترک کرده بودم. بنابراین با خود گفتم من دیپلم لازم دارم و کاردانی هم خیلی خوب است و وارد آن دانشگاه شدم و در آزمون ورودی قبول شدم و روز بعد در یک سوپرمارکت کار پیدا کردم. یکی از دوستانم هم دنبال کار می‌ گشت و پدر و مادرش به من گفتند می‌توانی برایش کار پیدا کنی؟ من گفتم جایی برای زندگی لازم دارم و آن‌ها گفتند یک اتاق برای تو کرایه می ‌کنیم و تو هم برای پسرمان کار پیدا کن. دقیقاً در عرض ۷۲ ساعت، شغل، دانشگاه و محل سکونت برایم جور شد، بنابراین گفتم خب خدایا حالا چطور می‌خواهی تو را عبادت کنم؟ »

خداوند به زودی راه هدایت را به هنری جونیور نشان داد تا او را بهتر عبادت کند. اما چگونه؟ او در این باره می گوید: «در دوره کاردانی، دوستان خیلی خوبی از کشور بنگلادش پیدا کردم و با آنها در مورد اسلام حرف زدم. به آن‌ها گفتم در مورد حضرت عیسی به من بگویید و آن‌ها گفتند ما فقط به تولد حضرت مسیح بدون پدر معتقد هستیم و معتقد نیستیم برای بخشش گناهان ما کشته شد و قرآنی به من دادند. من حدود سه، چهار ماه قرآن و انجیل را کنار هم گذاشتم و آنها را باهم مقایسه کردم. اسلام می‌ گفت توحید یعنی خدا یگانه است و حضرت مسیح پیامبر خداست اما برای بخشودن گناهان مردم کشته نشده است. دیدم اعتقادات خودم هم مطابق با همین گفته‌ها است و در وجودم به این‌ها معتقد هستم.» قرآن معجزه جاوید پیامبر اسلام (ص) است و همواره برای کسانی که به دنبال حقیقت هستند، هدایتگر است. به همین دلیل جونیور نیز باآشنایی با قرآن و تفکر در آن، به حقانیت اسلام پی برد و مسلمان شد.

لبته برای فردی چون هنری جونیور که کنجکاو و حقیقت جو است، مسلمان شدن پایان کار نبود. این بار او در مورد شیعیان و محبان اهل بیت پیامبر سئوال می کند، اما به وی گفته می شود که از آنها دوری گزیند. چندی بعد جونیور با منظره ای روبرو می شود که حس کنجکاوی او را درباره عقاید شیعیان برمی انگیزد. یک روحانی تندرو اهل سنت که ظاهراً وهابی بوده، به یکی از پیروانش پرخاش می کند که چرا با یک شیعه هم اتاق شده است. آن روحانی می گوید شیعیان کافرند و علی (ع) را عبادت می کنند. جونیور دربارۀ احساسش از این برخورد می گوید: «در حالی که او این حرف‌ ها را می زد، با خود گفتم اصلاً امکان ندارد مسلمانی چنین اعتقاداتی داشته باشد. بنابراین به مسجد اهل‌البیت (ع) و مرکز هدایت اسلامی رفتم. مدت دو هفته در مسجد شیعیان رفتم و پشت سر هم سئوال پرسیدم. آن‌ها به من کتاب‌هایی دادند تا مطالعه کنم و من کتاب «آنگاه هدایت شدم» را خواندم. در این کتاب، دکتر محمد تیجانی روش خاصی به کار برده و فقط از احادیثی که شیعه و سنی، هر دو قبول دارند، در کنار قرآن استفاده کرده است. پس از این مطالعات دیدم شیعه صحیح ‌تر است و شیعه شدم. »

اسلام آوردن هنری جونیور در همسرش نیز تأثیر می گذارد. با این حال جونیور همسرش را برای یافتن حقیقت تحت فشار نمی گذارد و از او می خواهد که خود تحقیق کند و وی نیز سرانجام دین مبین اسلام را به عنوان راه سعادت، برمی گزیند. ماجرای شیعه شدن همسر جونیور نیز شنیدنی است. جونیور در این مورد می گوید: «یک روز در آشپزخانه منزلمان بودیم و همسرم تازه مسلمان شده بود. او از من پرسید هنری، سرنوشت خانواده پیامبر چه شد؟ چون به او یاد داده بودند که وقتی پیامبر از دنیا رفت، گویا تاریخ اسلام هم تمام شد. به او گفتم سئوال مهمی پرسیدی. برو تحقیق کن و او هم تحقیق کرد. یک روز عصر، یک مهر برداشت و رفت نماز بخواند. بعد از نماز به او گفتم چکار می‌کنی، گفت نماز می‌خوانم و الحمدلله الآن شیعه اهل بیت است.»

    گرچه اکنون هنری شولن جونیور و همسرش مسلمانند، اما در مورد دیگران نیز احساس مسئولیت می کنند. آن دو مصمم هستند تجربه موفق و شیرین خود را در کسب معارف روح بخش و راهگشای اسلام، در اختیار دیگران قرار دهند و به سایر مسلمانان تا جای ممکن کمک کنند. جونیور می گوید: «امروزه مسلمان‌هایی در آمریکا هستند که حتی برای خرید سجاده و حجاب، پول کافی ندارند و حجاب نمی‌ گذارند و به مهر و کتاب کافی دسترسی ندارند. من و همسرم بیش از یک دوجین لوازم حجاب برای افراد مختلف فرستادیم. چون به عنوان مثال در شهر آلن تاون پنسیلوانیا از هیچ جا نمی‌شود پوشش حجاب تهیه کرد. این کاری است که باید انجام دهیم و باید با هم متحد شویم و شروع کنیم. مثلا بسته‌هایی را برای تازه‌ مسلمانان تهیه کنیم و در بسته مخصوص بانوان، لوازم حجاب و قرآن و کتاب بگذاریم.»

هنری جونیور ، یکی از صدها هزار مسلمانی است که پس از گرایش به اسلام، خود وسیله ای برای جذب دیگر افراد به این دین بزرگ و سرشار از معنویت و رحمت شده اند. کامل و جامع بودن اسلام باعث شده است حتی در محیط پرفساد غرب نیز، بسیاری به اسلام گرایش پیدا کنند و از پوچی و بی هدفی نجات یابند.

استبصار www.estebsar.ir

تلگرام t.me/estebsar_ir

ایتا  eitaa.com/Estebsar_ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

InstagramTelegramBehanceEmailYoutube