به گزارش پایگاه اطلاع رسانی استبصار، مراد اسفندیاری در گفتگو با استبصار: شهید شیرمحمد طاطار نیز به من گفت: اگر شیعه بشوی من تو را به جمکران می‌برم اما او را به شهادت رساندند و نشد

 

مراد اسفندیاری مستبصر
مراد اسفندیاری رهیافته گلستانی

 

– خودتان را معرفی کنید.

بسم الله الرحمن الرحیم. بنده مراد تاقان آتابای و از اهالی استان گلستان هستم.

 

– قبل از تشیع چه شغلی داشتید؟

بنده در آموزش پرورش خدمتگزار بودم.

 

– اطرافیان شما همه‌ از اهل سنت بودند؟

بله اطرافیان من همگی سنی بودند.

 

– اقای اسفندیاری چگونه با اهل‌بیت علیهم‌السلام آشنا شدید؟

با مطالعه‌ی کتاب‌های شیعه که دستم می‌رسید، نهج‌البلاغه‌ی امام علی علیه‌السلام را شخصی در اختیارم قرار داد همچنین نهج الفصاحه ی پیامبر صلی‌الله علیه و آله و کتاب برگزیدگان که دو جلد بود را خواندم. آن زمان وضع مالی مناسبی نداشتم و توانایی خرید کتاب را نداشتم. من با امام حسین علیه‌السلام از قبل آشنا بودم و ایشان را می‌شناختم و در خیلی از مشکلات زندگی نیز از ایشان مدد می‌گرفتم و مشکلاتم حل می‌شد. از دوران کودکی در مراسم‌های عزاداری اهل‌بیت علیهم‌السلام سینه‌زنی می‌کردم و در جلسات سخنرانی و کلاس‌های قرآن و نماز جمعه شرکت می‌کردم.

 

– چطور علاقه‌مند شدید که کتب شیعه را مطالعه کنید؟

به خاطر علاقه‌ی من به امام حسین علیه‌السلام بود که سراغ آن کتاب‌ها رفتم. از روحانیون شیعه و سنی سؤال می‌کردم، هرکدام خودشان را بر حق می‌دانستند. اهل سنت به من اجازه‌ی ورود به مساجدشان را نمی‌دادند. می‌گفتند: تو با این اعتقاداتت رافضی هستی. آن زمان من نمی‌دانستم رافضی یعنی چه! رفتم و از یک فرد شیعه پرسیدم و او گفت: رافضی یعنی کسی که از دین خارج‌شده است. بعد من دنبال کتاب‌هایی که راجع به این کلمه بودند گشتم و کتابی را یافتم که سخنانی از امام جعفر صادق علیه‌السلام داشت.  . کسی از مردم پرسید که آیا او را می‌شناسی؟ فرد دوم گفت: بله او رافضی است. پیروان او هم که رافضی هستند او را امام خود می‌دانند.

 

– جناب اسفندیاری بفرمایید علت تشرف شما به مکتب اهل بیت علیهم السلام چه بود؟

سال ۶۴ بود که شدیداً مرض شدم و از خودم قطع امید کردم و حتی با خانواده‌ام هم خداحافظی کردم. همسرم می‌گفت: به خدا و رسولش و اهل‌بیت توکل کن. من به او گفتم: اگر من شیعه شوم تو راضی هستی؟ گفت: چرا راضی نباشم؟ تو خوب شدی شیعه بشو. نذر کردم که اگر شفا پیدا کنم شیعه می‌شوم و به زیارت امام حسین و امام رضا علیهم السلام می‌روم و خانواده‌ی خود را نیز اگر مایل بودند شیعه می‌کنم. بعد ۲ الی ۳ ماه شفا گرفتم.

 

– آیا بعد شفا گرفتن، بلافاصله شیعه شدید؟

خیر، بعد از ۲ الی ۳ سال شیعه شدم. خانواده‌ام هم به پیروی از من شیعه شدند.

 

– بعد از روی آوردن به تشیع، آیا مشکل خاصی برایتان پیش نیامد؟

رفت‌وآمدم با همه‌ی اطرافیانم قطع شد و از سوی آن‌ها طرد شدم. یکی از آن‌ها به من گفت: برای شیعه شدن چقدر پول گرفتی؟ هرقدر که گرفتی من ۱۰ برابر آن را به تو می‌دهم و دوباره سنی بشو. من به او گفتم: من برای پول شیعه نشدم. تو که می‌خواهی پول بدهی، اگر مریض هم شدم می‌توانی مرا خوب کنی؟ او گفت: تو واقعاً شیعه شدی و از گلّه‌ی ما جداشده‌ای!

 

– از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف چه می‌دانید؟

از یکی از اهل تسنن پرسیدم موعود اگر قرار باشد متولد شود از نسل چه کسانی است؟ او گفت: از یک مرد مؤمن و یک زن مؤمنه متولد می‌شود. من گفتم: این مرد و زن چه کسانی به‌جز امام علی علیه‌السلام و حضرت فاطمه سلام‌الله علیها هستند؟ او گفت: تو کافر شده‌ای!

 

– آیا تاکنون به جمکران رفته‌اید؟

قبل از تشیع، یک‌بار در دوران سربازی سال ۱۳۵۳ رفتم. شهید شیرمحمد طاطار نیز به من گفت: اگر شیعه بشوی من تو را به جمکران می‌برم اما او را به شهادت رساندند و نشد. بعد از تشرف به تشیع چند مرتبه رفته ام و وقتی وارد جمکران می شوم قلبم به تپش می‌افتد.

 

– اگر شما بخواهید برای کسی که از تشیع چیزی نمی‌داند، از مذهب تشیع صحبت کنید چه می‌گویید؟

وقتی در چیزی وارد نباشید، صحبت راجع به آن اشتباه است. من الآن دشمنان شیعه و امام علی علیه‌السلام را می‌شناسم. مثلاً با یک نفر بحث می‌کردم که می‌گفت: طلحه و زبیر از عشره‌ی مبشره (کسانی که پیامبر صلی‌الله علیه و آله به آنان وعده‌ی بهشت داده) هستند، من گفتم: چگونه می‌توانند اهل بهشت باشند درحالی‌که با علی علیه‌السلام جنگیدند؟ دیگر جواب نداشتند بدهند!

من بسیار روی بحث مذهبی تأکید دارم. به بعضی از کسانی که مرید افکار وهابیت هستند می‌گویم شما دارید از آب و برق و گاز جمهوری اسلامی استفاده می‌کنید آیا باز هم از عربستان حمایت می‌کنید؟!

 

– وضعیت مردم منطقه‌ی شما، قبل و بعد از انقلاب چه تفاوتی کرد؟

قبل انقلاب، نه آب، نه برق، نه گاز داشتیم. مردم از آب رود اترک می‌نوشیدند. وضعیت مدارس بسیار افتضاح بود. در روستاها، دانش آموزان در کلبه‌ها درس می‌خواندند؛ اما بعد از انقلاب ببینید چه مدارسی با چه امکاناتی ساخته شد.

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

InstagramTelegramBehanceEmailYoutube