به گزارش بنیاد بین المللی استبصار، سخنرانی استاد علی اصغر رضوانی در مراسم رونمایی از کتاب شیرجان در ادامه تقدیم شما عزیزان شده است
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربالعالمین و صلیالله علیمحمد و آله الطاهرین ولعنه الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یومالدین، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
خیلی خوشحالم و خوشبختم از اینکه در خدمت شما سروران گرامی، فضلای ارزشمند و جلیلالقدر هستم. بنده کوچکتر از این هستم که بخواهم مطلبی را داشته باشم بنده افتخار میکنم که فرزند حوزه هستم خب یکوقت بسیار محدودی را در اختیار ما گذاشتند تناسبی را که بخواهیم در نظر بگیریم و بحثی را در رابطه با این تناسب داشته باشیم نسبت به گذشته که تقریباً یک هفته از غدیر خم گذشته و مثل چنین روزی که روز نزول آیهی مباهله و بعد آیهی تطهیر و بعد محرمی که در پیش داریم و تناسبی که با شهید بزرگوار شیرمحمد تاتار رحمه الله و رضوانالله علیه این جلسه برگزار شده است یک بحث بسیار مختصری را داشته باشم.
موضوع بحثی که انتخاب کردهام: لزوم و ضرورت دعوت به اهلبیت (ع) و راهکارهای آن. لکن قبل از شروع یک نکته عرض میکنم.
نویسنده کتاب شیرجان می گوید، برادران اهل سنت آیهی تطهیر را اختصاص میدهند به ازواج پیغمبر و کسانی که یک مقدار انصاف بیشتری داشته باشند میگویند ازواج پیغمبر هم در این آیه هستند.
مکتب اهلبیت شیعه بهتبع اهلبیت میگوید خصوص پنجتن هست روایات و مصادیق سنیها هم هست روایات صحیح السند انما انزل هذه الآیه یعنی آیه التطهیر فی خمسه أنا و علی و فاطمه والحسن والحسین که روایات از پیغمبر اکرم (ص) هست که خود ابن تیمیه هم قبول دارد این را اما من معتقدم که آیه مباهله میتواند مفسر تطبیقی آیهی تطهیر باشد چرا؟ آیهی مباهلهای که مسلم ابن الحجاج القشیری در صحبتش نقل کرده این را دارد: اللهم هؤلاء اهلی دست گذاشته روی پنجتن که امام حسن و امام حسین جلو بودند با پیغمبر و حضرت علی و حضرت زهرا در پشت سر بودند. این روایت تفسیر میکند مصداق «و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم» سنت پیامبر مبین آیات قرآن هست.
و اما موضوعی را که انتخاب کردم، عزیزانم من چند تا مقدمه ذکر میکنم در وقت محدود:
۱- زمان دولتهای سابق یک بحثی را مطرح میکردند تحت عنوان پلورالیسم دینی، پلورالیسم معرفتی، پلورالیسم نجات، پلورالیسم رفتاری که ما بعضیاش را قبول داریم و بعضیها را قبول نداریم.
پلورالیسم معرفتی را ما قبول نداریم تنها یک معرفت، معرفت بر حق است. پلورالیسم دینی را قبول نداریم یک دین بر حق است (ان الدین عند الله الاسلام) صراطهای مستقیم را قبول نداریم یک راه مستقیم است (وان اعبدونی هذا صراط مستقیم) بله پلورالیسم رفتاری را قبول داریم باید رفتار مسالمتآمیز در جامعه داشته باشیم نسبت به همه ادیان باید اینچنین باشیم.
پلورالیسم نجات هم خودش بحث است آیا مخالفان از ادیان دیگر اهل نجات هستند یا نه؟ اگر خواستید در این زمینه تحقیق کنید مرحوم علامه تهرانی رحمتالله علیه در این کتاب معاد شناسی یک بحثی دارد بحث مستضعفین جلد سوم این کتاب در بحث مستضعفین آیا مخالفان از ادیان دیگر حتی از ادیان دیگر یهود و نصاری آیا اینها اهل نجات هستند یا نه؟ ایشان دستهبندی میکند به سه دسته، یکی عوام از مخالفان، دوم خواصی که هر چه به گوشش خورده دین باطل به گوشش خورده، سوم معاندان.
ایشان از روایات استفاده کرده و گفته معاندان اهل نجات نیستند اما بقیه عوام و همان کسانی که نگذاشتند حرف حق به گوششان برسد میگوید این دو دسته امید به نجاتشان هست.
مقدمه اول برای عرضم، ضرورت دعوت به اهلبیت و راهکارهای آن. ما معتقدیم که اهلبیت مذهب و مکتب دارند. مطلب دوم این هست که این اختلافی هست، خب ما گفتیم پلورالیسم معرفتی دینی نه! اما میتوانیم بگوییم پلورالیسم مذهبی آری. بعضیها ممکنه یک حالت انفعالی به خود بگیرند بگویند آقا راهها مختلف است شیعه یکراهی دارد دیگران راه دیگری دارند خب بگو وهابی هم یکراهی دارد برای رسیدن به دین اسلام ما مخالف این نظریه هستیم همانطوری که دین یکی هست فماذا وعد الحق الاالضلل، حقٌ و باطلٌ و لکل اهلٌ (امیرالمؤمنین (ع)).
حد و مرز دارد بین حق و باطل همانطوری که دین، یک دین بر حق است، ادیان دیگر بر حق نیستند، مذهب هم همینطور است ما نباید حالت انفعال بگیریم من دیدم و شنیدم که بهعنوان حالا انتقاد عرض میکنم بعضیها میگویند آقا راهها مختلف است آنها یکراهی دارند ما هم یکراهی داریم نه اینطور نیست برادران من، شما وسائل الشیعه را ببینید در باب وضوء باب مسح أرجل امام صادق (ع) به این مضمون میفرماید که روز قیامت شخصی را میبرند جهنم چون چهل سال بهجای اینکه پاهایش را مسح کند غسل کرده است. بله ما خواهان وحدت هستیم که عرض خواهم کرد. پس ببینید حالا از کجا استفاده کردیم روایت که از پیغمبر (ص) رسیده، آیاتی که دعوت به اهلبیت میکند، دعوت به ولایت اهلبیت میکند، دعوت به مرجعیت دینی اهلبیت میکند. ببینید حدیث سفینه چه میگوید؟! یکی از برادران ما تحقیق کرده دکتریاش را سندهای صحیح را از مستدرک اهل سنت آورده انصافاً کتاب ارزشمندی است (مثل اهلبیتی کسفینه نوح من رکبها نجی و من تخلف عنها غرق)
من رکبها یعنی چی یعنی فقط محبت؟ کسیکه که پیروی کرد نجات یافته و کسی که تخلف کرد غرق شد. انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا. بعد از تمسک چیست؟ لن تضلوا بعد تمسک است و مرز آن طرفش ضلالت هست. این همه ادله دعوت به چیست؟ علیٌ مع الحق و الحق مع علی. راه علی راه برحق است، فماذا وعد الحق الا الضلاله، این هم مطلب دوم.
مطلب سوم همانطور که عرض کردم: ما حق و باطل داریم در مذهب علی با حق است علی مع القرآن والقرآن مع علی. مطلب چهارم ببینید عزیزان من ضرورت دارد واجب است برای هر مسلمانی و پیرو اهلبیت که دعوت کنند به مذهب اهلبیت، این مصداق بارز امربهمعروف و نهی از منکر است. همانطور که خدا دعوت کرده است، همانطور که پیغمبر دعوت کرده است، چون نگاه کنید عرض کردم مثل چنین شبی هفته پیش غدیر خم بود، من یک اشارهای بکنم به این موضوع، پیغمبر (ص) در قصه غدیر دو تا راهکار را دنبال کرده است هم وحدت سیاسی و هم وحدت حقیقی بر محور امام معصوم.
بروید نگاه کنید فیض کاشانی در تفسیرش ببینید در ذیل آیهی شریفه (یا أیها الرسول بلغ ما اُ نزل الیک من ربک) این قصه را از امام باقر (ع) نقل میکند: ای پیامبر ما حجه الوداع نزدیک است سال آخر عمرت دو کار را باید علنی کنی بلند شو آن چیزهایی را که جستهوگریخته در جاهایی میگفتی باید ابلاغ عمومیاش بکنی، حجت را تمام کنی. خب همه میدانید یک نکتهای را عرض کنم اینجا بعضیها سؤال میکنند چرا پیغمبر قصه غدیر را در مکه نگفت؟ خب حالا بیاید بیرون اهل یمن نبودند در غدیر خود اهل مکه نبودند چرا بیاید بیرون از مکه حالا در مسجدالحرام چرا نگفت؟ در صحرای عرفات چرا نگفت؟ در سرزمین منا چرا نگفت؟ این سؤال را من دیدم گاهی مستبصرین مخصوصاً میپرسند. ما به یک نکتهای رسیدیم: والعلم عندالله تعالی.
برادران عزیز کتب مسند احمد بن حنبل را ببینید خیلی حس عجیبی هست شاید ده بیست سند صحیح دارد این قصهای که عرض میکنم. میدانید که بهترین موقعیت به اعتقاد بنده برای ابلاغ ولایت امیرالمؤمنین در عرفات هست آن نصف روز نهم که ظهر تا غروب وقت مناسبی است. یک اختلافی که بین اهل سنت و ما هست در زمان نزول آیهی شریفه یا أیها الرسول بلغ ما انزل الیه من ربک هست. اهل سنت بنابر نقل از عمر بن خطاب روز نهم ذیالحجه ما میگوییم هجدهم، مرحوم علامه یک بیان خوبی دارد بروید نگاه کنید ایشان میگوید نهم نازل شده هجدهم ابلاغ شده و حق با ایشان هست.
آیه یا أیهاالرسول (بلاغ) چه زمانی است؟ روز عرفه، جابر میگوید که پیغمبر خطبه خواندند، جهریه الصوت بودند با صدایی بلند عدهای در اینطرف و آنطرف کلام پیغمبر را میگرفتند و پخش میکردند همه گوش میکردند میگوید پیغمبر رسید به این جمله (این روایت را بخاری نقل کرده با یک سند، مسلم با شش سند مسند، احمد با دهها سند شاید ده بیستتا سند صحیح باشد.) یکون بعدی اثنی عشر أمیرا در بخاری کلمه و تعبیر خلیفه دارد. بعضی از روایات تعبیرهای مختلف دارد. در برخی از روایات صحیح مسلم دارد (فضجت الناس) خیلی عجیبِ در برخی روایات دارد فکبرو الناس و در برخی روایات دارد فقاموالناس، در برخی روایات دارد فقعدوالناس.
اگر بخواهیم همه را جمع کنیم یک عده از آنطرف شلوغ کردند یک عده از اینطرف تکبیر گفتند جلسه را به هم ریختند و دیگر نفهمیدم پیغمبر چه گفت به پدرم که نزدیک پیغمبر بود گفتم چه گفت؟ گفت: کلهم من قریش. تمام شد جلسه به هم خورد. لذا ما معتقدیم که پیغمبر میخواست از این موقعیت برای ابلاغ ولایت در این مکان استفاده کند اما دید که عدهای لبالمرصاد هستند بروید نگاه کنید طبرانی نقل میکند که خلیفه دوم در همان جلسه از اینطرف به آنطرف حرکت میکرد العلم عندالله، اما پیغمبر بیش از این اصرار نکرد.
من معتقدم پیامبر خودش مردد است بین دو امر یکی حفظ وحدت این امت اسلامی از طرفی باید حق ابلاغ بشود ببینید برادران من، من جایی دیگر گفتهام باز اینجا هم میگویم اگر اشتباهم میگویم بگویید ما نباید افراطی عمل کنیم و نه تفریطی. خیرالامور اوسطها افراطی نشویم تندرو نشویم در ابلاغ مکتب وحدت جامعه را برهم نزنیم ببینید الآن موقعیت کشور ما را نگاه کنید جامعه اسلامی را نگاه کنید درس بگیریم از خود پیغمبر درس بگیریم از خود امیرالمؤمنین درس بگیریم از طرف دیگر هم ما تفریطی نشویم کوتاهی نکنیم در ابلاغ ولایت امیرالمؤمنین باید درس بگیریم از پیغمبر نگوییم که به خاطر مسئله وحدت چیزی نگوییم، سکوت کنیم، هیچی نگوییم، صحبت از ولایت امیرالمؤمنین نکنیم فقط صحبت از مشترکات بشود تمام مشکلات این است که در خانه اهلبیت بسته شد راه اهلبیت بسته شد ببینید پیغمبر میدانست چرا اصرار میکند میدانست اگر بگوید من کنت مولاه بعد از او یک عده شیعه امیرالمؤمنین میشوند یک عدهای خط مدرسه خلفا را درست میکنند اما اصرار دارد حق باید تبیین بشود باید حق ابلاغ بشود اما با حفظ وحدت اسلامی. لذا جلسه به هم خورد گذشت و گذشت دو روز در منا هم گذشت آمدن مکه مشغول اعمال من معتقدم شاید علتی هم در مکه ابلاغ نشده در مسجدالحرام چون قریش آنجا هست آنان لبالمرصاد هستند آنجا گاهی صلاح نیست لذا پیغمبر آمد بیرون در یکجایی جمعیت را جمع کرد برای اینکه آن کار دوباره تکرار نشود گفت بیایید هودج را بیاورید من بروم بالا دست امیرالمؤمنین را برد بالا که دوباره با هو و سروصدا جلسه به هم نخورد. ببیند مگر امت وحدت نداشتند بر باطل امام حسین (ع) آمد این وحدت بر باطل را شکست گاهی باید فدایی شد این جلسه را ما برگزار کردیم برای این مرد بزرگوار، شهید بزرگوار جانش را درراه دفاع از امیرالمؤمنین داد پس این قسمت اول عرضم.
ادامه سخنرانی استاد راهکارهای تبلیغ است که درمطالب آینده ان شاء الله تقدیم خواهد شد.
با استبصار همراه باشید
پایگاه اینترنتی www.Estebsar.ir
کانال تلگرام: http://t.me/estebsar_ir
کانال ایتا: http://eitaa.com/Estebsar_ir
پست الکترونیکی: estebsar313@gmail.com
پیامک: ۰۹۹۱۷۷۰۰۰۱۴