اول نوشتهام همت بلند؛ هرکسی که مختصر آشنایی با بیوگرافی ایشان داشته باشد و از آغاز اشتغالشان به تحصیل و بعد، فعالیتهای مختلف فرهنگیشان، زادگاهشان، سپس در حوزه علمیه قم و پس از آن در سراسر جهان؛ اولین چیزی که توجهش را جلب میکند این است که ایشان چه همت بلندی داشتهاند
نکته ای که از روحیات ایشان، شخصاً درک کردم مسئله عزت نفس ایشان است.
دنبال استقلال و عزت نفس بودن، لازمهاش توکل است سپس در مقام عمل، رعایت ارزشهای اسلامی
اینها نتیجه اخلاص است. حالا یک نمونه آن را در شخص آقای موسوی ملاحظه کنید. یک طلبهای از لارستان چند سالی به قم میآید و وظیفهای احساس میکند و مشغول به کار میشود و نه به کسی عرض حاجت میکند و نه کسی از او حمایت میکند و نه مقام و منصبی و نه ارگان، نهاد و دولتی متصدی میشود که کمکی به او برساند فقط به امید خدا و برای انجام وظیفه شروع میکند. مگر یک طلبه چقدر میتواند این کار را بکند؟ امروز شما ببینید که با بیش از یکصد کشور در دنیا ارتباط علمی دارد و مردم سؤال میکنند و نامه مینویسند و بحث میکنند و ایشان برایشان کتاب میفرستد. علمای ما با چند کشور دنیا ارتباط دارند؟ کتابهای ایشان به دهها زبان زنده دنیا ترجمه شده است که غالب آنها داوطلبانه بوده و ایشان حق الترجمه به کسی نپرداخته است. داوطلبانه روی عشق و علاقهای که به شخص ایشان و کتابهای ایشان داشتند. البته ایشان را از روی کتب ایشان شناختند. داوطلبانه به زبانهای مختلف دنیا ترجمه کردند. گاهی بعضی از آنها دهها هزار و شاید مجموع چاپهایش بیش از صدهزار چاپ و در دنیا منتشر شده است.
از ویژگیهای ایشان که مربوط به ویژگیهای روانی و شخصیتی ایشان است روح امید و خوشبینی به کار ایشان است؛ در مقابل این همه سختیهایی که فرصت اشاره به آن نیست، ایشان هیچگاه از کار خوش ناامید نمیشود. همواره با خوشبینی و امید به آینده و مخصوصاً البته وقتی آثارش هم ظاهر میشود و استقبال عجیب از همه دنیا میشود معمولاً آدم امیدش افزوده میشود (و آن اثر طبیعی آن است) ایشان صرف نظر از این آثار، یک آدم خوشبین و امیدواری است و منفیباف و منفینگر نیست که نه؛ نمیشود کاری کرد؛ روزگارش گذشته و آخر الزمان است و همهاش بلا و فتنه است. خیر؛ در آخر الزمان هم میشود کارهای خوب زیادی کرد. در جبههها، نوجوانهای سیزدهساله میتوانند کار بکنند و بشوند امام.
صفت دیگر ایشان این بود که هرکسی که با ایشان ملاقات میکرد او را درک میکرد. حالت مهربانی و صمیمیت و خیرخواهی و دلسوزی برای همه داشتند. هرکه با ایشان یک چند دقیقهای مینشست این را لمس میکرد طبعاً کسی که ایشان را ملاقات میکرد از ته دل، ایشان را دوست میداشت. طبعاً باعث میشد که در نشر آثار ایشان کمک کند
خلاصه کنم و خیلی تفصیل ندهم، آن روح تواضع ایشان بود که هیچگاه در کارش نمیگفت من این کار را کردم و یا این امتیاز را دارم. گاهی ایشان مطالب علمی را تحقیق میکردند که جنبه انحصاری داشت و تحقیق شخص خود ایشان بود؛ اما نمیگفت که ما این را کشف و تحقیق کردیم و چنین و چنان؛ بلکه میگفت که این چیزی است که به ذهنم رسیده و اگر اشکالی دارد تذکر دهید. این روحیه تواضع علمی و در رفتار، چقدر برای مخاطب میتواند مؤثر باشد و این چیزی است که ما باید سعی کنیم یاد بگیریم.
اینهایی که عرض کردم ویژگیهای شخصیتی ایشان بود. اما یکسری از ویژگیها برای آثار ایشان است. قلم رسا، بیان شیوا، سبک نگارش زیبا و دلنشین از عواملی است که موفقیت ایشان را چند برابر کرد و این را ما باید یاد بگیریم.
نکته دوم اینکه ایشان فهرستی از نیازهای جامعه را به دست آوردند و سعی کردند در همه این زمینهها به ترتیب، آثاری را ارائه بدهند. وقتی شما آثار ایشان را ملاحظه میفرمایید میبینید مثل یک متخصصی نیست که فقط چشمپزشک است و سایر اندام را نمیتواند معالجه کند. او سعی کرده است که همه نیازهای جامعه اسلامی را شناسایی کند و برای هر اندامی یک داروی مناسبی را ارائه دهد.
انگیزه بنده، یکی عرض ارادت به پیشگاه ایشان بود به خاطر ویژگیهای شخصیتی ایشان و یکی قدردانی از این نعمتی بود که خداوند به جامعه ما عنایت کرده است. تنها نعمت ایشان برای کسانی که از کتب ایشان استفاده میکنند نیست؛ بلکه برای جامعه روحانیت، علما و حتی بزرگان ما هم، وجود ایشان نعمت است؛ زیرا یکی از سؤالاتی که در ذهن مردم وجود دارد این است که آخوندها چهکارهاند و چهکاری میکنند؟ ولی وقتی انسان یکی دو نمونه نشان دهد که ببین یک طلبه چهکار میکند و چهقدر وجودش در دنیا مؤثر است و چهقدر موجب برکت است. این افتخاری برای همه ماست.