استاد سید رضا مختاری در گفتگو با پایگاه اطلاع‌رسانی استبصار ضمن بیان نکاتی درباره مرحم سلطان‌الواعظین و کتاب ایشان، نکوداشت مقام ایشان را شایسته تقدیر خواندند. صحبت‌های استاد مختاری در ادامه آمده است.

 

نهاد حوزه علمیه و عموم طلاب از شخصیت سلطان الواعظین شیرازی چه چیز هایی را باید بیاموزند؟!

ضمن تشکر از شما و همه بزرگواران و همکاران شما که در صدد تکمیل و تجلیل از مقام شامخ سلطان الواعظین شیرازی هستید.

تقریبا می شود گفت در این سال‌های اخیر نام و شخصیت ایشان مغفول بود. و توجه چندانی به ایشان نمی­‌شد. خود همین اقدام جای قدردانی و تشکر دارد و ما هم دعا می‌کنیم برای همه کسانی که درصدد برگزاری این همایش برای ایشان هستند، انشالله موفق و موید باشید.

در طی این سالها، بنده مقاله ای در شرح حال ایشان یا کتاب مستقلی که در سرگذشت ایشان چاپ شده باشد ندیده ام و ذکری هم در مطبوعات و مجلات از این بزرگوار نشده است و [یا] بنده ندیده ام.

فقط چندبار آیت الله شبیری از مرحوم سلطان الواعظین ذکر خیری کرده اند که در دو جای (کتاب جرعه ای از دریا) در ذیل عنوان سلطان الواعظین درج شده است.

در آن سالها که مناظرات ایشان اتفاق افتاده است، عده ای فکر می کنند که مسافرت به هندوستان و پیشاور کار ساده ای است و خبر ندارند چه مشقت هایی داشته و برای نمونه به دو نفر که در آن سالها به هندوستان سفر کرده اند اشاره می کنم که معلوم شود که سفر به هندوستان چه کار پر مشقت و سختی بوده است.

یکی از آن افراد مرحوم آقای شیخ علی اسلامی هستند که تقریباً در همان سالهای  ۴۵هجری قمری به هند و دهلی و… سفر کردند برای تبلیغ و کارهای پژوهشی و چندبار هم به میانمار فعلی رفتند و خاطرات خود را نوشته اند و وضعیت شیعه و اوضاع هند دید خوبی به ما می دهند.

ایشان می فرماید اولین بار از سبزوار تا زاهدان با استر ۱ماه در سفر بودیم و بعد پاکستان و هند و آن زمان هند و پاکستان یک کشور بودند و با زحمت شدید و کثیر خود را رساندند و بعد به شهر لکنهو و بعد جاهای دیگر تا میانمار فعلی و با سختی فراوان سفر مواجه شدند تا برای شیعیان و ایرانیان آنجا تبلیغ کنند.

فرد دیگری که به هند رفتند و با گاندی دیدار داشته و دیدارهای ایشان را روزنامه های محلی گزارش می کردند مرحوم آقای سید محمد علی مغارلکی است که ایشان هم خوشبختانه سفرنامه خود را نوشته اند از هندوستان و در کتاب (شجره مبارکه) عمدتاً سفر هند آمده است.

ایشان هم در سال ۶۵ قمری در  ۴۹ سالگی از دنیا رفتند و ضد بهائی ها خیلی فعالیت داشتند و نزدیکان ایشان فرمودند و خیلی مشهور است که بهائی ها ایشان را مسموم کردند و از دنیا رفت و برای مرحوم سلطان الواعظین هم بعید نیست دشمن همچین کاری کرده باشد و مسموم کرده باشد ایشان را.

ایشان هم می فرماید ما از اصفهان آمدیم و تا زاهدان با ماشین ۵ روز در سفر بودیم و در راه به هند با کشتی چندبار دچار سانحه شدیم.

در مقدمه کتاب که در زمان آیت الله بروجردی چاپ شده آمده که به دستور آیت الله بروجردی یا حمایت ایشان چاپ شد و ایشان هم که خیلی عقیده به تقریب و نزدیکی مسلمین بودند اصرار به چاپ کتاب داشتند و آن را خیلی شریف و مغتنم می دانستند و خود مرحوم سلطان الواعظین در مقدمه آوردند که ایشان و فقهاء بزرگوار بعد از خواندن کتاب مرا خیلی تشویق کردند و چون مبرّا از خود ستایی هستم از درج تقریظات و نوشته های بزرگوران از کتاب در چاپ معذورم.

در مقدمه شبهای پیشاور غیر از آنکه مواردی که مربوط به مباحث تاریخی دارد و مربوط به چگونگی تشکیل جلسه است . نکاتی دارد که می توان استفاده کرد. از جمله شرارت های کسروی برای ایشان است که چقدر سلطان الواعظین از ایشان دعوت به مناظره شد و او قبول نمی کرد و می گفت مکتوب باشد که بازهم قبول نمی کند.

الان هم متاسفانه نسبت به کسروی مغالطاتی می شود که این سخنان بسیار مفید است که چقدر او دعوت به مناظره شد و قبول نمی کرد و شرارت می کرد و مباحثی که از او چاپ می شد مباحث غیر مربوطی بود که کسی سر در نمی آورد و معلوم نمی شد چه چیزی مراد اوست.

غرض از اینکه خود سلطان الواعظین خیلی عالی در مقدمه کتاب مباحث جلسه را فرمودند و گفته اند آنجا سی سال داشتند.

این نکته باید مورد توجه متولیان حوزه قرار گیرد که یک طلبه ۳۰ساله اینقدر عالم است که بعد از عتبه بوسی اهل بیت (ع) و بعد از زیارت مشهد وارد کراچی و پیشاور شده و این مباحث را ارائه می کند .

“ما باید آموزش بدهیم که چطور یک طلبه ۳۰ ساله وارد مرکز اهل سنت شده و به پاکستان آمده و آنجا او را برای منبر و مناظره دعوت کردند و می فرمایند هیچ آمادگی قبلی هم نداشتند.

انسان هر روز هم که اهل مطالعه و مباحثه باشد خیلی از مسائل را فراموش می کند و به حسب ظاهر عادی نمی آید و یک طلبه ۳۰ ساله اینقدر مسلط که کتاب را می بینیم انگار یک محقق در کتابخانه آن را نوشته است.”

مهم ترین چیزی که از این همایش می توان یاد گرفت و به حوزه ها هدیه داد این است که طلبه های آن موقع چه کار می کردند و سر موفقیت آنها چه بود و چه کار می کردند؟

نکته دوم مطالب در خصوص انحرافات و شیطنت های کسروی است و سعی علما دربرابر اوست.

” ایشان یک غیرت عجیبی داشتند از دفاع از تشیع و مذهب و آن بحث های با یهود و مسیحیان نیز نشأت گرفته از همین مطلب است.”

در پایان این جلد شبهای پیشاور برخی از اجازات علما درخصوص ایشان آمده است که تعابیر بسیار عالی و دقیق است.

مرحوم شیخ عبدالکریم حائری(موسس حوزه قم) می فرمایند ایشان اهل اجازه و سزاوار است و تعابیر بسیار عجیبی در خصوص ایشان در  ۳۰سالگی ایشان می فرمایند.

“خود این کتاب شبهای پیشاور بزرگترین دلیل بر مقام علمی ایشان است که با اینکه هیچ تشکیلات یا نهادی پشت کتاب ایشان نبود، این کتاب بارها چاپ و به زبان های مختلف دنیا ترجمه ازجمله اردو، عربی و انگلیسی و… و توزیع گردیده است.”

آنچه موجب تاسف است این است که بعد از  ۵۱ سال که از وفات ایشان می گذرد، جلسه تکریم و تجلیلی از ایشان برگذار نشده است و مقام علمی ایشان معرفی نشده و امیدواریم این کار شما موجب جبران مافات باشد و مورد رضایت صاحب مذهب، امام صادق(علیه السلام) و حضرت ولی عصر)(عج) باشد.

مرحوم آیت الله بروجردی در کنار اندیشه تقریبی درستی که داشتند، از نشر این کتاب شبهای پیشاور و کتاب مرحوم میرحامدحسین حمایت می کردند.

“الان آن طلابی که درصدد وعظ و خطابه هستند باید امثال سلطان الواعظین را الگو قرار بدهند و کثرت مطالب را یاد بگیرند.”

در خطابه ها مرحوم سلطان الواعظین، مرحوم راشد و آقای فلسفی که نگاه کنید کثرت مطالب علمی و اینکه در هر جا باتوجه به جمعیت و سطح آنها سخنرانی می کردند و در خطابه آنها اصلاً مطلبی که مورد مسخره معاندین و … باشد نیست و کاملاً علمی و مفید و جا دارد طلبه ها این کثرت مطالعه را از قدماء خود یاد بگیرند که چقدر مطالعه برای یک منبر می کردند و همه مطالب متکی بر آیات و روایات و مطالب عقلی بوده است و برای همیشه به درد می خورد.

“نشر همین کتب و برگزاری همایش ها در خصوص استبصار موجب تقویت این روحیه می شود و ما اگر حقیقت مذهب اهلبیت(علیهم السلام) را نشان دهیم کافی است و نیاز نیست کسی را مجبور کنیم و همین که مثل سلطان الواعظین و میرحامد حسین واقعیت مذهب را بگوییم کافی است و نباید دنبال این باشیم که افراد را مستبصر کنیم، بلکه همین که واقعیت مذهب را بگوییم منجر به دگرگونی قلوب می شود.”

یکی از دلایل موفقیت امام موسی صدر در لبنان را هم همین مطلب می گویند که واقعیت مذهب را می گفت و از مطلب خود هم کوتاه نمی آمد. برای مسلمانان شیعه و سنی و مسیحی ها منبر می رفت و واقعیت مذهب را می گفت و از حقانیت اهلبیت(ع هم ذره ای کوتاه نمی آمد و این امر منجر شده است که افراد زیادی را جذب کند.

خداوند به شما جزای خیر عنایت فرماید به سبب تکریم این بزرگ مرد.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

InstagramTelegramBehanceEmailYoutube