خیرمحمد بلوچی مستبصر ایرانی، در گفتگو با پایگاه اطلاعرسانی استبصار دلایل رویآوردن خود به مکتب اهلبیت را بازگو کرد. او با بیان اینکه پیش از تشیع دیدگاه خوبی به شیعیان و عمال آنان نداشت گفت آنچه موجب هدایت او شده بررسی و تفکر در قرآن بوده است. در ماه رمضان که ماه بهار قرآن است توجه شما را به خواندن ادامه این گفتگو جلب میکنیم.
لطفاً خودتان را معرفی کنید.
اینجانب خیرمحمد بلوچی، فرزند پنجشنبه متولد ۱۳۵۷ از روستای بنت از توابع شهرستان ایرانشهر در استان سیستان و بلوچستان هستم. در زمان طاغوت فقط حدود ۵ درصد از افراد سواد داشتند و تنها ملّاها بودند که سواد خواندن و نوشتن داشتند. ولی الحمدالله الآن همه باسواد هستند. بنده هم مدرک تحصیلی سیکل دارم و دارای خانوادهای مذهبی و فرهنگی هستم.
دید شما نسبت به تشیع قبل از استبصار چه بود؟
دید خوبی نداشتم و متأسفانه نگاهم به تشیع خیلی بد بود و آداب آن را شرکآلود میدانستم. وقتی نگاهم به مُهر میافتاد بدم میآمد و وقتی آنها شهادت به ولایت علی بن ابیطالب (علیهالسلام) میدانند میگفتیم: شیعیان علیپرست هستند! یا اینکه وقتی میگفتند: یا اباالفضل، میگفتیم: آنها اباالفضلی هستند و خدا را قبول ندارند!
دوستان جماعت تبلیغی به ما گفتند که روزی فردی داخل آب افتاد و گفت: یا علی! نجاتم بدهید و یا علی دستم را بگیر. ولی ما به او گفتیم: نه! علی نیست و نمیتواند تو را نجات دهد! ولی فردای آن روز دوباره داخل آب افتاد و گفت: یا الله! بلافاصله ما او را نجات دادیم و دستش را گرفتیم و گفتیم: دیدی الله حاضر است و توانا است. پس از او درخواست کن و او را فقط بخوان!!
به ما میگفتند: قرآن شیعهها تحریف شده است! اما من وقتی قرآنی را که از عربستان برایم آورده بودند با قرآن شیعهها مقایسه کردم و دیدم هیچ فرقی ندارد، سؤالات زیادی در خصوص گفتههای مولویها و شیعیان برایم پیش آمد و درصدد یافتن پاسخ مناسب برای آنها برآمدم.
از سختیها و شیرینیهای استبصار خود بفرمایید.
سختیهای زیادی برایم داشت؛ از جمله اینکه مرا از کار بیکار و همسرم را تهدید کردند. بارها به من حمله شد و نقشه ترورم را کشیدند و عاقبت نوزاد شش ماههام سقط شد. به دستور یکی از مولویهای تندرو، مرا ترور کردند. دوست صمیمیام را وادار کردند که به من حمله کند به قصد کشتن!
البته شیرینیهای خاص خودش را نیز داشت که مهمترینش سبکبال شدن و هدایت شدن است. امیدوارم بتوانم شیعه واقعی باشم.
بهترین دعای شما چیست؟
بهترین دعا عاقبت به خیری است و اینکه انشاءالله مسلمین با یکدیگر وحدت داشته باشند و قدس شریف آزاد شود.
نقش اهلبیت (علیهمالسلام) در هدایت شما چه بود؟
اهلبیت (علیهمالسلام) ما را خواستند و خودشان دست ما را گرفتند و هدایت شدیم. مظلومیت حضرت زهرا (سلامالله علیها) و پهلوی شکسته ایشان ما را به این راه رهنمون ساخت. هنگامی که مظلومیت و سختیهای اهلبیت را در تاریخ دیدم که برای حفظ اسلام عزیز چه سختیهایی را به جان خریدند و صبر کردند، به این راه آمدم. مظلومیت حضرت زینب (سلامالله علیها) و سختیهایی که ایشان کشید مرا دوستدار اهلبیت (علیهمالسلام) ساخت.
به زیارت اهلبیت (علیهمالسلام) مشرف شدهاید؟ چه حسی داشتید؟
بله! الحمدالله به زیارت قم و مشهد رفتهام. بار اول برای تحقیق رفتم؛ ولی بهیکباره دگرگون شدم. اصلاً حرم اهلبیت (علیهمالسلام) انسان را سبکبال میکند و آرامش عجیبی به او میدهد.
چه کتابهایی در زمینه استبصار مطالعه کردهاید؟
خیلی کتاب خواندم. مهمترین آنها کتاب آنگاه هدایت شدم دکتر تیجانی و ۱۲ جلد از مجموعه جواهر الکلام آیتالله میلانی است.
بهترین روش تبلیغ مکتب تشیع را چه میدانید؟
تحقیق پیرامون قرآن کریم و شناساندن قرآن و عترت در کنار هم به مسلمین.
مهمترین علت استبصار شما چه بود؟
تحقیق و کاوش پیرامون تحریف قرآن و دنبال کردن آیه ولایت و آیه تطهیر و مطالعه پیرامون اینها مهمترین علت استبصارم بود.
مهمترین ایراد اهل تسنن از نگاه شما چیست؟
بزرگترین ایراد آنها این است که نمیگذارند کسی تحقیق بکند و کسی که چند سؤال در خصوص شیعه بکند به او برچسب کفر میزنند و اذیتش میکنند.
الآن جماعت تبلیغی در درسهایشان تدریس کتب شیعه ندارند و ممنوع است. حتی درس پیرامون امامت نیز ممنوع است و نمیگذارند افراد خودشان فکر کنند و برای خودشان راهی را برگزینند و تصمیم بگیرند. آنها به جوانان آزادی نمیدهند که بتوانند فکر کنند و مذهبشان را انتخاب کنند.
استبصار