«چگونه سلطان الواعظین به این جایگاه در منبر رسید؟!»

نظری منفرداستاد نظری منفرد

بنده بارها با همکاران خود مطرح کرده ام که در عرصه خطابه، آنچه مخاطب نیاز دارد و بگوییم خیلی مهم است، امیرالمومنین (ع) می فرماید: پیامبر طبیب دوار بطبه بودند و پزشک دقیقاً مرهم را روی زخم می گذاشتند و ما نیز باید همین کار را بکنیم چون پیامبر بهترین اسوه است(لقد کان فی رسول الله اسوه حسنه).

مسائل اعتقادی یک مسائلی است که بحث می طلبد و بحث با برهان باید باشد و در همین زمینه کتاب شبهای پیشاور استفاده می شود و از این کتاب معلوم می گردد ایشان در مباحث اعتقادی مهارت داشته است چون انسان نمی تواند در مناظره و بحث دستش خالی باشد و کتاب اینقدر سلیس است که مردم عادی هم اگر بخوانند بسیاری از مطالب را می فهمند و البته باید قبل از این ها یادی کنیم از مرحوم سید شرف الدین که کتاب شریف (المراجعات) را بسیار روان و زیبا نوشتند و این کتاب ها بسیار در بحث امامت و کلام اهمیت دارند و یاد بکنم از مرحوم مظفر که کتاب(دلائل الصدق) که با حواشی چاپ شده است که پاسخ های جالب و شیوای ایشان به اشکالات قاضی روزبهان به علامه حلی است که حرف های سستی زده است و مرحوم مظفر مستدل جواب داده اند.

و در عصر ما شخصیت بزرگوار مرحوم سلطان الواعظین که بحر این مسائل است و بحث های ایشان با علمای عامه است و در کتاب شیوای شبهای پیشاور شده است و انسان می خواند و به قضاوت می نشیند.

من سخنم این است که ما بیاییم و خطابه را به این سمت و سو ببریم، در گذشته اینطور نبود و مردم دنبال تحصیل سواد نمی رفتند پس با زبان دیگری با آنها سخن می گفت ولی امروزه اکثر مردم درس خوانده اند و باید خطابه مستدل و دقیق باشد و به نیاز اعتقادی آنها جواب داده شود و وحدت را از این مسأله جدا کرد، وحدت در عمل است اما در مسائلی که عقلی است و به ما رسیده است و فرق فلسفه و کلام این است که فلاسفه مسائل را از دیدگاه عقل مطرح می کنند و متکلمین از دیدگاه عقل و شرع.

مرحوم سلطان الواعظین آگاه بود و علمیت جامعی داشت و خوب می دانست و صحبت می کرد، رضوان خدا بر او بود. امروز هم آقایون خطباء باید مثل ایشان عمل کنند (الذین یبلغون رسالات الله ویخشون الله و لایخشون احداً الا الله و کفی بالله حسیباً)

من یک خاطره ای از ایشان دارم و با واسطه نقل می کنم. ایشان در بغداد بودند و خواستند بروند قبر سلمان و حذیفه زیارت. اتفاقاً بر حسب تصادف حالا یا در آنجا یا در نزدیک بغداد آن دره ای که در نزدیکی وادی مدائن بوده است به اثر باران فراوان پر آب می شود و طغیان می کند و بالا می آید و قبر حذیفه دچار خرابی می شود و تصمیم می گیرند از قبر بیرون بیاورند و آنجا را تعمیر کنند و بدن شریف او سالم از قبر بیرون می آید و سلطان الواعظین وقتی از ماجرا مطلع می شود خود را می رساند و صورت او را می بیند، حذیفه یمنی بوده است و سلطان الواعظین خم شدند و لب های او را بوسیدم و گفتند این لب ها یقینا دست و صورت رسول الله را بوسیده است. آن فردی که خاطره را می گفت، گفت من هم لب های سلطان الواعظین را بوسیدم و گفتم با یک واسطه لب های حذیفه و با واسطه دست های رسول الله را بوسیده ام.

علی ای حال کارها و خدمات ایشان ماندگار و پر استفاده است و خداوند حشر ایشان را با اولیای الهی قرار بدهد.

امروز خوب مستحضرید! دشمن لبه ی تیز شمشیر خود را متوجه اسلام و تشیع کرده است و با ادیان دیگر و حتی مسلمین غیر شیعه کاری ندارند چون آنها یافته اند مکتب تشیع یک مکتب بالنده ای است و آن مکتب با اعتقادات خود به همه سوالات پاسخ می دهد بنابراین این ما هستیم که باید خودمان را در خصوص مسایل دینی چه اصول ثلاثه دین و چه در خصوص اصول مذهب است خود را آماده کنیم تا جواب بدهیم و همه ی جواب ها موجود است.

“من خیلی خوشحالم از این کار اساسی که احیا دارد می شود شخصیت هایی که در زمینه احیای دین الهی زحمت کشیدند و کتب و آثار آنها احیا شود و احیای این شخصیت ها، احیای دین خداست. خداوند شما را موفق بدارد انشالله”

من این آیه را بخوانم:

(الذین یبلغون رسالات الله و یخشون و لا یخشون احداً الا الله و کفی بالله حسیباً) خداوند می فرماید من خودم کفیل اینها است پس معلوم می شود که این کار مهم و اساسی است که خداوند کفیل مبلغین می باشد.

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

InstagramTelegramBehanceEmailYoutube