عمار امیری مستبصر ایرانی در گفتگو با پایگاه اطلاع‌رسانی استبصار، اعلام نفرت و برائت وهابیت علیه تشیع را زمینه‌ساز تحقیقات خود درباره تشیع دانست. آقای امیری همچنین مساله جانشینی حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم را از مهم‌ترین سوالات خود در زمان تحقیق درباره تشیع عنوان کرد. متن کامل این مصاحبه را در ادامه بخوانید.

لطفا خودتان را معرفی کنید

اینجانب عمار امیری متولد سال ۱۳۶۸ از شهرستان نیکشهر هستم.

چه اتفاقی باعث شد که پیرامون مذهب شیعه تحقیق کنید؟

بنده تا قبل از تشرف به مذهب تشیع، به حدی از شیعیان بیزار بودم که حتی از مقابل مسجدشان عبور نمی‌کردم. عوامل متعددی باعث این تنفر بود از جمله دوستان و کتاب‌هایی که از عربستان برایمان می‌آوردند.

هنگامی که به خاطر مسایل شغلی به تهران مهاجرت کردم و در آنجا مشغول بکار شدم، به ناچار با شیعیان زندگی می‌کردم. پس از گذشت مدتی در تهران، این فکر ذهن مرا مشغول کرده بود که تفاوت شیعه و سنی در چیست که اینقدر وهابیون و برخی اهل تسنن بر طبل دشمنی آن می‌کوبند؟ این مسئله باعث شد که مقداری کتاب بخوانم و از آقایان علما تحقیق کنم.

مهم‌ترین سوال من این بود که چطور وقتی خود ما به مسافرت می‌رویم، کسی را برای مراقبت از خانواده خود می‌گذاریم. یا یک معلم وقتی جایی می‌رود، برای خود جانشین می‌گذارد. چطور می‌شود که پیامبر به جای خود هیچ کس را تعیین نکردند؟

متاسفانه در تحقیقاتم دیدم که اهل تسنن عمر و صحابه را بسیار بالا می‌برند، ولی در مقابل پیامبر را بسیار پایین می‌آورند(نمونه آن در بخاری در داستان‌هایی که عایشه نقل کرده آمده است.)

 پس از گذشت مدتی از تحقیقاتم به این نتیجه رسیدم که حق با مکتب امامت است. دیدم برادران شیعه اصلا آنطور که فکر می‌کردم نیستند. به خلاف وهابیون که به فکر انفجار و کشتن شیعیان بودند، شیعیان به فکر صلح و صفا بودند.

وجدانم بیدار شده بود که چرا گریه کردن برای امام حسین که به خاطر ما شهید شدند تا به صورت انسان زندگی کنیم یا گریه کردن برای حضرت زهرا که اینقدر مظلومیت کشیده‌اند، شرک و حرام باشد؟ مگر خود ما برای نزدیکان و دوستان خود گریه نمی‌کنیم؟! خب شیعیان هم برای نزدیک‌ترین و محبوب‌ترین شخصشان گریه می‌کنند.

افرادی که در جماعت تبلیغی بودند و یا کتاب‌هایی که از عربستان ارسال می‌شد، چگونه شما را از شیعیان منزجر می‌کردند؟

مدت‌ها قبل، کتابی از عربستان برایم فرستاده بودند که متن آن با عنوانش مغایرت داشت. نام کتاب “محمد رسول الله” بود، اما بخش قابل توجهی از آن مربوط به جهاد می‌شد. آنها می‌خواستند اینگونه در ذهن مخاطب القا کنند که هرگاه ما کاری داشتیم، باید در خدمت ما باشید.

یا کتابی به نام«شناخت الله» بود که آن هم می‌خواست بگوید ما راه حق هستیم و شیعه کافر و مرتد است. آنها خودشان را مدعی راه حق می‌دانستند و درباره شیعیان می‌گفتند که آنها مشرک و رافضی هستند و هر کس با شیعه در ارتباط باشد از اسلام خارج شده است.

از زمانی که شروع به تحقیق کرده‌اید، چه کتاب‌هایی خوانده‌اید و با چه افرادی صحبت کرده‌اید؟

با آیات عظام وحیدخراسانی، مکارم شیرازی، و حجت الاسلام حسینی قزوینی و همچنین با کسانی که توانایی پاسخ به شبهات اعتقادی را داشتند دیدار داشتم. همچنین کتبی مثل آثار دکتر تیجانی، شناخت امامت، شبهای پیشاور و… را مطالعه کردم.

در چه مقطع زمانی تصمیم گرفتید که به مکتب اهل بیت علیهم اسلام مشرف بشوید؟

در سال ۱۳۹۴ مفتخر به تشیع شدم و بر آن بودم که راه درست را برای زندگی خویش انتخاب کنم.

در ابتدای تشیع در تقیه بودید یا علنی اعلام کردید؟

ابتدا در تقیه بودم ولی کم‌کم از رفتارم متوجه تغییر مذهبم شدند. حدود یک سال عرصه زندگی را برایم تنگ کردند و مرا در بحران قرار دادند.

چه کسانی علیه شما فعالیت می‌کردند؟

بعضی افراد به خاطر تاثیر شبکه‌های ماهواره‌ای، با وجود اینکه نسبت به شیعه شدن من مُردّد بودند و هنوز یقین نداشتند ولی مرا مشرک می‌دانستند.

اما در مقابل پس از شیعه شدنم، توانستم تاثیر خوبی بر روی دوستان و نزدیکان بگذارم. کتاب‌هایم را در اختیار آنان می‌گذاشتم و مطالبی را که بلد بودم، برای آنها بیان می‌کردم.

نکته پایانی را بفرمائید

در پایان می‌خواهم عرض کنم که اگر امکان داشته باشد، دوستان و جوانان را به سفرهای زیارتی ببریم. چراکه این تشرفات برای آنان خیلی موثر است.

www.estebsar.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

InstagramTelegramBehanceEmailYoutube