به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی استبصار، اراز گلدی نیک‌فرجام، مستبصر ترکمن در گفتگو با این پایگاه با بیان سیر مطالعاتی خود در راه رسیدن به مکتب اهلبیت (ع)، از تلخ و شیرین‌های این مسیر سخن گفت.

– خودتان را معرفی بفرمایید؟

بسم الله الرحمن الرحیم بنده اراز گلدی نیک ‌فرجام متولد ۱۳۳۹ هجری شمسی هستم.

– اهل کجا هستید؟

اهل گلستان، منطقه نگین شهر هستم.

– شغل شما قبل از استبصار چه بود و اکنون چه می‌کنید؟

قبل از استبصار کشاورز بودم. بعد از آن چند بار شغلم را عوض کردم تا اینکه بعد از مدتی به شغل آزاد روی آوردم و هم اکنون هم دارای شغل آزاد هستم.

– قبل از تشیع از نظر عقیدتی چگونه بودید؟

من از سال ۱۳۷۲ سه سال در سنی‌گری و در طریقت القادریه بودم. راهی که در آن مسئله مرید و مرادی بود. حالت صوفی‌گری، چله‌نشینی، خلوت‌نشینی و عرفان که در صورت کار کردن زیاد حالت مکاشفه به انسان دست می‌دهد.

– هدف شما از رفتن به طریقه القادریه چه بود و چه می‌کردید؟

کنجکاو شده بودم و علاقه زیادی داشتم به این‌که به‌جایی برسم که بتوانم به ماوراء الطبیعه و مکاشفات دست پیدا کنم. یکی از مسائلی که در شیعه هم وارد شده است عرفان اهل‌بیت علیهم السلام است. البته این تصوف در اهل سنت باعث شده که اکثر سنی‌هایی که در این تصوف هستند به مذهب اهل‌بیت برسند، حکمتش چیست نمی‌دانم.

شاید علت این باشد که در تصوف بیشتر عرفان شعرایی همچون مولوی، سعدی و غیره بود و این شعرا در اشعارشان انسان را به تکامل انسانی و شناخت اهل‌بیت سوق می‌دهند. شعرای معاصر و قدیم در مورد اهل‌بیت شعرهای زیادی سروده‌اند.

مثلاً سعدی می‌گوید:

سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی***عشق محمد بس است و آل محمد

و در جای دیگر آورده است:

فردا که هر‌کسی به شفیعی زنند دست***ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی

– چگونگی شیعه شدن خودتان را بیان کنید؟

من از طریق طریقه القادری و خواندن کتاب‌های تاریخی اسلام خیلی چیزها متوجه شدم. علمای اهل تسنن معتقدند که هر پادشاهی و یا هر خانی که می‌آید اولوالامر است، درصورتی‌که اولوالامر مصداق خودش را دارد. من از یکی از دوستان پرسیدم که در واقعه کربلا که حق و باطل رو در روی هم قرار گرفتند، حق در آن لحظه نتوانست پیروز شود ولی باطل ادامه داد، و بعد شروع کرد به تحریف کردن و از بین بردن احادیث اهل بیت علیهم السلام و می‌گفتند (حسبنا کتاب الله). من طی این بحث وگفت‌وگوها فهمیدم که علاوه بر کتاب‌های تاریخی، احادیث نیز برای فهمیدن حقیقت مهم است.

کنجکاوی اولیه من از خواندن تفسیر شش جلدی کابلی که متعلق به اهل سنت است، شروع شد. وقتی به آیه مباهله[۱] در سوره آل‌عمران رسیدم قسمت (انفسنا و انفسکم) برایم مبهم بود. دیدم که در آن تفسیر، تأویل آیه را این‌گونه نوشته بود که بین بزرگان نصاری نجران و پیامبر قرار است مباهله شود، زیرا پیامبر داستان عیسی را که از طریق وحی به او رسیده بود برای آن‌ها  بیان می‌فرمودند، ولی بزرگان نصاری قبول نمی‌کرده‌اند. برای اثبات آنچه که از طریق وحی به ایشان رسیده است قرار می‌گذارند تا مباهله انجام دهند و هم پیامبر (ص) و هم بزرگ نصاری نجران خانواده‌هایشان را بیاورند. در آنجا پیامبر از پنج‌ تن به‌ عنوان اهل‌بیتش یاد می‌کند، که در آن جریان، آن علمای اهل کتاب از مباهله فرار کردند و به پرداخت جزیه راضی شدند. آن موقع بود که من برای اولین بار اینجا نام پنج ‌تن را به‌ عنوان اهل‌بیت از زبان پیامبر شنیدم. من فکر می‌کردم در قرآن در مورد ائمه هیچ مطلب و آیه‌ای نیست، ولی این آیه سبب کنجکاوی من شد.

بحث اعداد در قرآن هم برای من یک محرک بود که اعداد نظیر ۱۲ و ۷۲ و ۸ و غیره در قرآن هست، وقتی من به عدد ۱۲ رسیدم دیدم عدد ۱۲ بسیار زیاد در قرآن آمده است. این برایم سؤال شد که پس حتما این دوازده امامی که در شیعه می‌گویند هست که در قرآن بسیار آمده است. فهمیدم که این عدد ۱۲ دارد به من خط می‌دهد. برای پی بردن به حقیقت کتاب‌های مختلفی از جمله تفسیر مرحوم الهی قمشه‌ای و آسیب شناسی آیت الله مطهری را مطالعه کردم. در آخر رسیدم به شأن نزول و این خیلی مرا راهنمایی کرد که به دنبال احادیث بروم. چون احادیث می‌تواند به ما نشان دهد این آیه در شأن کیست و در مورد چیست.

برای مثال وقتی قرآن می‌فرماید (و الشجره الملعونه) این‌گونه است که شبی پیامبر خواب دیدند که بوزینگان تاج و تخت او را تصاحب کرده‌اند و بعد از آن خواب بود که این آیه بر پیامبر نازل شد. پیامبر بعد از نزول آیه، تفسیر آن را هم بیان می‌کردند که در شأن و یا نزول چه کسی بوده است. البته این احادیث مربوط به شان نزول و تفاسیر را در مکتب خلفا به خاطر مسائل سیاسی و حکومتی حذف کردند. وقتی متوجه شدند که بنی امیه تاج و تخت را تصرف می‌کنند پس منظور این آیه و آن درخت نفرین شده در قرآن همان بنی امیه است.

من برای اینکه به شأن نزول پی ببرم بیشتر کتاب‌های احادیث را می‌خواندم اولین کتاب حدیثی که خواندم توسط سلیم بن قیس هلالی نوشته ‌شده بود که یک فرد مومنی آن را به من داد و توصیه کرد بخوانم. سلیم چند امام را دیده و واقعیت‌های گذشته را نوشته بود. بعد از خواندن این کتاب به وجد آمدم و کتاب‌های حدیثی بیشتری را خواندم و همچنین کتاب‌های اهل سنت مانند سیوطی، ترمذی، طبری و بخاری. احادیثی که ضد و نقیض بود برای من کنجکاوی زیادی درست می‌کرد.

احادیث سنی را با شأن نزول‌های قرآن تطبیق می‌دادم اگر با قرآن تطبیق داشت آن حدیث را معتبر می‌دانستم. البته این عمل به علم رجال نیز نیاز دارد. بعد با تحقیق به این نتیجه رسیدم که برخی از این راویان حدیث اصلا وجود خارجی نداشتند! مسئله دیگری که برای من کلیدواژه بود این بود که از خلیفه ی اول که ۲۴ سال همراه پیامبر بود تقریباً حدود ۴۰۰ حدیث نقل‌شده است و از ابوهریره که ۳ سال با پیامبر بوده حدود ۵۷۰۰ حدیث نقل شده بود. یعنی در عرض ۳ سال حتی اگر شب و روز هم با پیامبر بود بعید بود که این همه حدیث را بتواند بدست بیاورد، و حال آنکه این‌گونه نبود. او شاید ماهی یک‌ بار پیامبر را ملاقات می‌کرد. خلاصه ما وقتی به احادیث ابوهریره مراجعه کردیم متوجه شدیم که نصف بیشتر احادیث را از خودش درآورده است. و بخاطر همین، رشوه و درهم بسیاری از امثال معاویه گرفته است. .من روی شأن نزول و روی احادیث و تطبیق آن با قرآن کار کردم. زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند : هرگاه حدیثی از من نقل شد آن را با قرآن مطابقت دهید، اگر با قرآن مخالف بود، آن را قبول نکنید و اگر کسی حدیث جعلی از من نقل کند، نشیمنگاهش در آتش جهنم است.

– آیا این مسائل را در نزد استادتان هم نقل می کردید؟

استاد من بعد از اینکه متوجه شد عقاید من تغییر کرده است، بعد از ۳ سال مرا ترک کرد و رفت. به من می‌گفت: تبلیغات این‌ها (شیعیان) در تو اثر کرده است. من به او می‌گفتم: خداوند در قرآن فرموده است که (آیا آن کسی که می داند و نمی داند برابر است؟)، استاد! آیا شما فرد فاسدی چون یزید بن معاویه را خلیفه می‌دانید؟ او می گفت: این‌ها خلیفه هستند و نباید توهین کرد! من مطالعه‌ام کم است! من گفتم: باید تحقیق کنیم، سخنی از استاد مطهری هست که می‌گویند: من تمامی ادیان را از اول تا آخر بررسی نمودم تا اینکه به دین اسلام رسیدم. خیلی تحقیق و تدبیر در قرآن کردم و دیگر یقین پیدا کردم که اهل‌بیت حق هستند.

سال ها در پی مقصود به جان گردیدیم              یار در خانه و ما گرد جهان گردیدیم

و از سعدی داریم که :

هرکسی کو دور ماند از اصل خویش                           باز جوید روزگار وصل خویش

اینها احادیث جعلی را جمع می‌کردند و به جای تاکید بر محکمات، به دنبال متشابهات می‌رفتند. به عنوان مثال از عبارت قرآنی (ید الله فوق ایدیهم) استفاده می‌کردند و می‌گفتند که خدا دست دارد و برای خداوند جسم مادی قائل می‌شدند. این ها به ظاهر قرآن اکتفا می‌کنند. این در حالیست که هم اکنون در قرآن‌هایشان تفسیری موجود نیست. اگر می گویند کتاب خدا کافیست، نباید مفسری خوب برای تفسیر آیات قرآن باشد؟ مفسر اصلی خود پیامبر صلی الله علیه و آله و سپس اهل بیت ایشان علیهم السلام هستند. الان می‌بینیم که گروه‌های تروریستی مانند جبهه النصره و احرار الشام و جبهه بوکوحرام، همچنین در افغانستان، پاکستان و دیگر کشورها وجود دارند. وقتی می‌بینیم که کسی در لباس اسلام سر یک بی گناه را می‌برد و پشت سرش پرچم لا اله الا الله است و پول‌هایشان را عربستان می‌دهد و وابسته به غرب هستند، می‌توان گفت که کلید کعبه در دست آمریکاست.

– تشیع شما در وهله‌ی اول چگونه بود؟

با تحقیق بسیار و مطالعه‌ی کتاب‌های ادبی، دینی و تاریخی در طی ۲ الی ۳ سال به این نتیجه رسیدم که تشیع بر حق است. البته در حالت کلی بنده حدود ۱۷ الی ۱۸ سال در حال بررسی بودم. خداوند در قرآن می‌فرماید: (والذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا[۲])، این آیه مصداق حال من است. بعد از شیعه شدن من حدود ۷ الی ۸ سال در تقیه بودم.

– لطفا جریان تقیه خود و شکستن آن را توضیح دهید.

من راهی قم شدم و همراه با دو روحانی نزد یکی از مسئولین وقت رفتم و به ایشان گفتم که شیعه شده‌ام. ایشان گفتند هر وقت به حقیقت رسیدی تقیه را بشکن و تابلو بزن در خانه‌ات و حقیقت را بگو، از چه چیزمی‌ترسی؟ این جمله روی من تاثیر گذاشت و بعد یک سال تقیه خود را شکستم و چه هزینه‌هایی که برایم نداشت، شش ماه اول شکستن تقیه غیر قابل ‌تحمل بود.

– واکنش اقوام و آشنایان در برابر شیعه شدن شما چه بود؟

من ابتدا به‌طور مستقیم نگفتم که شیعه شدم، به ‌صورت غیرمستقیم از اشعاری که فضائل اهل بیت علیهم السلام و تاریخ را داشتند را برایشان می‌خواندم و کم کم از احادیث اهل‌بیت برایشان توضیح می‌دادم. می‎گفتم ما اشتباه کردیم و بعد بیان می‌کردم که آن فرقه‌ای که پیامبر فرمودند از ۷۳ فرقه‌ی امتش یکی اهل نجات است، مذهب تشیع است.

– چه کتاب‌هایی در مسیر شیعه شدن، به شما کمک کرد؟

اول‌ از همه قرآن، و بعد از آن کتاب‌های دکتر تیجانی، المراجعات، شب‌های پیشاور،کتب اشعاری و تاریخی، ولی کتاب المراجعات را تقریباً حدود ۶۰ بار خواندم. از این کتاب سیر نمی شدم و هم اکنون هم آن را می‌خوانم. بنده در هر جلسه ای شرکت می کنم از فضائل و مناقب اهل بیت علیهم السلام دم می‌زنم.

– اولین باری که به حرم امام رضا علیه السلام رفتید قبل از تشیع بود یا بعد از آن؟

قبل از تشیع چند بار رفته بودم و از مردم شنیده بودم امام رضا علیه السلام یک امام شهیدی است، شفا می‌دهد و قدرت دارد. اما اصلا برایم حالی که الان دارم را نداشت. فقط در حد دو رکعت نماز و رفتن. ولی این بار که اربعین حسینی به کربلا رفتم انقلابی در من ایجاد شد که به اندازه‌ی بیست سال مطالعه من بود. صحنه‌هایی را می‌دیدم که مرا منقلب و گریان می‌کرد. دیگر دلم نمی‌خواست برگردم، سبک‌بال شده بودم.

یکی از اتفاقات جالبی که در سفر کربلا برای من اتفاق افتاد، این بود که حدود ۳۲ ساعت نخوابیده بودم، اما وقتی زائرین مستبصر دیگر را می‌دیدم، می‌رفتم و با آن‌ها راجع به فضائل اهل بیت علیهم السلام به اندازه ی ۳ الی ۴ ساعت سخن می‌گفتم.

– در مورد امام زمان قبل از تشیع و بعد از آن چه فکر می‌کردید؟

قبل از تشیع اطلاعات زیادی نداشتم. اصلا نمی‌دانستم که آیا متولد شده‌اند یا خیر. ولی الان کاملا نظر شیعه را دارم.

– اگر بخواهید برای کسی که اهل تسنن هستند امام زمان را ثابت کنید چه توضیحی به او می‌دهید؟

با اشاراتی که در قرآن آمده  مانند آیه‌ی (بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ[۳]) و همچنین (یوعدون) آن‌هایی که وعده داده شده، می‌آیند. همچنین از احادیث پیامبر در مورد موعود مانند خطبه‌ی ایشان در غدیر خم روشن می‌شودکه امام زمان وجود دارد. اگر جریانات سامرا و آن سرداب و منطقه را بررسی کنیم، می‌فهمیم حکومت عباسیان آن دوران همانطور که امامان پیشین را به شهادت رسانده بودند، در صدد قتل امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف برآمدند و ایشان مانند حضرت عیسی علیه السلام غایب شده و از دیدگان پنهان شدند. بنده ارادت بسیار زیادی به ایشان دارم و الآن هم اگر به جمکران بروم ناخودآگاه منقلب می‌شوم.


[۱]آل عمران/۶۱

[۲]عنکبوت، آیه ۶۹

[۳]هود/ آیه ۸۶

پایگاه اطلاع‌رسانی استبصار www.Estebsar.ir

تلگرام t.me/estebsar_ir ایتا Eitaa.com/Estebsar_ir

اینستاگرام instagram.com/estebsar_persian

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

InstagramTelegramBehanceEmailYoutube