از دیدگاه اسلام فرزند،ارمغان و موهبتی الهی است. فرزند پاره تن والدین[۱]و گلی از گل‌های بهشت[۲]و باعث برکت و رحمت[۳]و مایه سعادت و خوشبختی والدین[۴]است.

از رفتارهای متداول اهل‌بیت علیه السلام پاس داشتن کودکان و شخصیت دادن به آنان بود. احساس ضعف شخصیت نه‌ تنها بزرگ‌سالان را رنج می‌دهد و به رفتار ناهنجار وامی‌دارد، بلکه کودکان را نیز دچار مشکل می‌کند. ازاین‌رو است که امام هادی می‌فرماید: «من هانت علیه نفسه فلا تأمن من شرّه؛[۵]هر کس شخصیتش مورد اهانت واقع شود، از شرّ او در امان نیستید.»

پیغمبر اکرمa در حضور دختر خردسالش فاطمه می‌ایستاد و احترامش می‌کرد.[۶]گاه به احترام و نیز مراعات خردسالی نوادگانش، سجده نماز را طولانی می‌ساخت و یا برای برآوردن خواسته آنان، نماز را با سرعت به پایان می‌برد. هرروز صبح بر سر فرزندان و نوادگانش دست نوازش می‌کشید و مهربانی و مهرورزی نسبت به کودکان، خوی همیشگی آن حضرت بود.

علامه مجلسی در ضمن نقل روایتی می‌نویسد: پیامبراکرم هرروز با نوه‌اش حسین بازی می‌کرد. روزی آن قدر با وی بازی کرد که عایشه به اعتراض گفت: چقدر با او بازی می‌کنی؟! حضرت فرمود: وای بر تو! چگونه او را دوست نداشته باشم درحالی‌که او میوه دل و روشنی چشم من است.[۷]

برآوردن نیازهای مادی و معنوی

فرزندان نسبت به سنّ خویش نیازهایی دارند. گاهی این نیازها مادی و آشکارند که پدرومادر با درک آن‌هادر حدّ توان در رفع آن نیازها می‌کوشند. امّا مهم‌تر از آن نیازهای معنوی و توجه به خواسته‌های درونی می‌باشد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در ضمن روایتی از«آموزش کتاب خدا، یاددادن تیراندازی و شنا(ورزش و تفریحات سالم)، فراهم آوردن دارایی پاکیزه و حلال» به‌عنوان برخی از نیازهای فرزندان یاد می‌کنند.[۸]

تنبیه متناسب

مردی به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از لغزش و خطای فرزندش گلایه کرده و از آن حضرت راهنمایی خواست. امام به وی فرمود: «فرزندت را نزن و برای تنبیه و تأدیب وی از او قهر کن ولی مواظب باش قهر تو طولانی نشود.»[۹]

توجه به عواطف کودکانه

رشد معنوی و تربیت اخلاقی مستلزم پرورش سالم عواطف کودک است. امام صادق علیه السلام فرموده‌اند:«اِنَّ اللّه لَیَرحَمُ العَبدُ لِشِدَّهِ حُبِّهِ لِوَلَدِه؛ همانا پروردگار بنده‌اش را به دلیل فراوانی مهرورزی نسبت به کودک خود می‌بخشاید.»[۱۰]

هم‌چنین از پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است: «هر کس فرزند خود را ببوسد، خدا بر او پاداشی می‌نویسد وهر کس فرزندش را دلشاد کند، خدا او را در روز رستاخیز شاد می‌گرداند.»[۱۱]

حضرت زهرا سلام الله علیها در روابط کلامی و محبت‌آمیز خود با سخن مهربانانه فرزندانش را باقرّه عینی(روشنی چشمم) و ثمره فؤادی (میوه دلم) صدا می‌کرد[۱۲] و رسیدگی و محبت به فرزندانش را بر هر کار دیگری مقدم می‌داشت و معتقد بود که در نگهداری و پرورش فرزند، مادر نسبت به هر کس دیگری سزاوارتر است.

بازی کودکان

بازی و جنب‌وجوشکودکان نیز در شیوه تربیتی اهل‌بیت علیهم السلام مورد توجه قرار داشت تا آنجا که برای رشد و تکاپوی بیشتر کودکانشان خود با آن‌ها هم‌بازی می‌شدند! پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در سخنی شیوا می‌فرماید: «کسی که نزد او کودکی است، باید به‌سان کودک درآید و با او هم‌بازی شود».[۱۳]

روزی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم با دست و پا راه می‌رفت و حسنین علیهما السلام بر پشت آن حضرت سوار بودند و رو به آنان می‌فرمود: «بهترین مرکب، مرکب شماست و شما بهترین سوار هستید.»[۱۴]

حضرت زهرا سلام الله علیها نیز با فرزندانش هم‌بازی می‌شد و درهنگام بازی با به‌کارگیری الفاظ و جملات شایسته سعی در ساختن شخصیت کودکانش و نمایاندن الگویی پسندیده در زندگی برای آن‌ها داشت. ایشان با فرزندش امام مجتبی علیه السلام بازی می‌کرد و او را بالا می‌انداخت و می‌فرمود:

إشبه أباک یا حسَن واخلَع عن الحق الوسن

واعبُد الهاً ذا منن ولاتوالِ ذالاحن[۱۵]

پسرم حسن مانند پدرت باش؛ ریسمان ستم را از حق بر کن. خدایی را بپرست که صاحب نعمت‌های متعدد است و هرگز با صاحبان ستم و دست‌اندازی دوستی مکن.

عدالت در برخورد

در برخورد اهل‌بیت علیهم السلام با فرزندان نمونه‌هایی از رعایت این اصل مهم تربیتی به چشم می‌خورد. روزی امام حسن علیه السلام نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد و اظهار تشنگی کرد و درخواست آب نمود. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم بی‌درنگ برخاسته، ظرفی برداشت و از گوسفندی که درون خانه بود، مقداری شیر دوشید و به امام حسن علیه السلام داد. در این هنگام امام حسین علیه السلام خواست تا ظرف شیر را از برادرش بگیرد. ولی پیامبر به پشتیبانی از امام حسن علیه السلام مانع گرفتن شیر شد. فاطمه سلام الله علیها که شاهد این ماجرا بود، به پیامبر گفت: گویا حسن برای شما عزیزتر از حسین است؟! پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «خیر! هر دو برایم عزیز و دوست‌داشتنی‌اند؛ ولی چون اول حسن درخواست کرد او را مقدم داشتم.»[۱۶]


[۱]. الولد کبدُ المؤمن، فرزند جگر گوشه مؤمن است؛ مستدرک الوسائل: ج ۱۵، ص ۱۱۲.

[۲].الولد الصالح ریحانه من ریاحین الجنه؛مستدرک الوسائل: ج ۱۵، ص ۱۱۳.

[۳]. بیت لا صبیان فیه لا برکه فیه؛ کنزالعمال: ج ۱۶، ص ۲۸۱.

[۴]. مِن سَعَادَهِ الرَّجُلِ الوَلَدُ الصَّالِحُ؛وسائل الشیعه: ج۱۵، ص۹۷.

[۵]. بحار الانوار: ج ۷۵، ص ۳۶۵، حدیث ۱.

[۶]. بحارالانوار: ج۴۳، ص۴۰.

[۷]. بحارالانوار: جلد ۴۴، ص۲۶۰.

[۸]. کنزالعمال: ج ۱۶، ص ۴۴۴.

[۹]. بحارالانوار: ج ۲۳، ص ۱۱۴.

[۱۰]. وسائل الشیعه: ج۲۱، ص۴۸۳.

[۱۱]. وسائل الشیعه: ج۲۱، ص۴۷۵.

[۱۲]. حدیث شریف کساء.

[۱۳]. وسائل الشیعه، ج ۲۱، ص ۴۸۶.

[۱۴]. بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۲۶۵.

[۱۵]. بحارالأنوار: ج ۴۳، ص ۲۸۶.

[۱۶]. بحارالأنوار: ج ۴۳، ص ۲۸۳.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

InstagramTelegramBehanceEmailYoutube