به گزارش پایگاه اطلاع رسانی استبصار، آیت الله سیدمحمود بحرالعلوم میردامادی از علمای ساکن در نجف اشرف با حضرت آیت الله سید مرتضی قزوینی امام جماعت و خطیب صحن امام حسین علیه السلام دیدار و گفتگو کردند.
حضرت آیت الله قزوینی در این دیدار ضمن استقبال از معظم له در سخنانی با اشاره به آیه «قل اعملوا فسیری الله عملکم و رسوله و المؤمنون… ، بگو: عمل کنید، خدا و پیامبرش و مؤمنان اعمال شما را خواهند دید…»، در سخنانی اظهار داشتند: امروز بشریت در حال گذر از دوران حساسی است و با سوالات و شبهات و خواسته های زیادی مواجه است، وظیفه ما در قبال این وضع، انجام کارهای فرهنگی از جمله تربیت طلاب فرهیخته جهت پاسخگویی به نیازهای معنوی بشر و نجات آنها از مکاتب مادی و شیطانی است.
ایشان با اشاره به اینکه بشر امروز تشنه یافتن حق و حقیقت است، افزودند: در مدتی که سعادت حضور در حرم مطهر امام حسین علیه السلام را دارم، بارها شاهد بوده، افرادی غیرمسلمان و غیرشیعه به برکت فیض زیارت در این فضای رحمانی و ملکوتی، با بهره گیری از دریافت فضائل و مناقب آل رسول علیهم السلام، دریچه رحمت الهی به رویشان گشوده شد و به مکتب تشیع ره یافتند.
بنیانگذار بیمارستان بزرگ حضرت حجت عجل الله فرجه در کربلای مقدسه ادامه دادند: مساله اسلام خواهی و گرویدن به مکتب تشیع در جهان روزبه روز در حال گسترش است و در طول سالهایی که در آمریکا حضور داشتم از نزدیک این مساله را شاهد بودم و برخی موارد در این موضوع را فرزندم، سید حسن قزوینی در کتابی به نام «الشمس تشرق من الغرب» آورده است.
ایشان در بخش دیگری از سخنان خود با تقدیر از حضور آیت الله بحرالعلوم میردامادی در نجف اشرف خاطرنشان کردند: شما ارتباط خوبی با فضلاء حوزه بویژه مستبصرین از کشورهای مختلف دارید، آنها می توانند در مناطق خود در ترویج فرهنگ شیعی بسیار موثر باشند و ما باید از این فرصت برای تبلیغ و ترویج مکتب اهل بیت علیهم السلام به خوبی استفاده نماییم.
آیت الله بحرالعلوم ضمن ابراز خرسندی از دیدار با حضرت آیت الله قزوینی، از برنامه‌های سخنرانی معظم له در حرم حسینی با عنوان تفسیر قرآن کریم با رویکرد ولایی تقدیر کردند و اظهار داشتند: مطالب ارزنده و جامع حضرتعالی، تمامی افراد در هر سن و سالی را مجذوب می‌کند و نکته‌های اخلاقی که در کنار درس تفسیر بیان می‌کنید برای مردم به ویژه نسل جوان عراق که مورد هجمه فرهنگی دشمنان اسلام و تشیع هستند، بسیار راهگشاست و مباحث مطرح شده در خصوص آیات الولایه، توجه و توسل مردم به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را بیشتر می‌کند.
معظم له ادامه دادند: برخی مواقع برای بعضی انسانها خواندن دهها آیه و روایت در خصوص ولایت امیرالمومنین علیه السلام و خلافت ائمه علیهم السلام ممکن است راه‌گشا نباشد، ولی همین اشخاص گاهی در مقابل یک نکته تسلیم و حقایق برایشان آشکار می شود و ره‌یافته مکتب تشیع می‌شوند.
ایشان در ادامه به تبیین تشرف یکی از علمای اهل سنت به نام مولوی عبدالرحمن که ازخطباء تندرو وهابی در عراق بوده پرداختند و ابراز داشتند: این فرد، خودش اعتراف کرد که توسط بن‌باز و ابوبکر جزائری پولهایی از سعودیه دریافت کرده و با آن چند هزار جلد کتابهای دکتر تیجانی را تهیه و به آتش کشیده تا به دست جوانان سنی نرسد و جرقه گرایش به تشیع در آنها ایجاد نشود و بارها در سخنرانی‌هایش به اعتقادات شیعه از جمله سیاه پوشی، توسل و عزاداری حمله کرده بود.
آیت الله بحرالعلوم ادامه دادند: این شخص همسری شیعه از اهالی اصفهان داشت و چندین سال قبل به اصفهان آمد، از وی دعوت کردیم در جلسه مباحث امامت و مهدویت که شبهای پنجشنبه در مرکز جهانی حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف برگزار می شد، شرکت کرده و از وی خواستم که در این جلسه تمام صحبتهایی که دارد را مطرح کند، وی که در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته بود، شروع به طرح اشکال در خصوص عزاداری ، گریه کردن، توسل و … پرداخت، در مقابل ایشان بنده با توصیه‌ای از فقیه عظیم الشان حضرت آیت الله رجایی(دام ظله) مبنی بر اینکه در مسائل و مشکلات با بسم الله الرحمن الرحیم درب رحمت گشوده خواهد شد، بسم الله گفته و حدیث «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتته جاهلیه» را بدون اینکه از قبل آماده کرده باشم، برای وی خواندم با عبارات مختلفه: من مات و لیس فی عنقه بیعه و… و ایشان نیز صحت این حدیث را پذیرفتند.
به ایشان گفتم در فاصله رحلت و شهادت رسول الله صلی الله وعلیه و آله وسلم، تا پیش از انتخاب ابوبکر به عنوان خلیفه چه کسی امام زمان بوده که او را بشناسیم؟ آیا در این فاصله زمان خالی از حجت خدا بوده است یا حدیث دروغ است؟ در روایات آمده «الخلافه بعدی ثلاثون سنه» این روایت را فریقین نقل کرده و روایتی متواتر است، فرضاً اگر اجماعی به نظر شما پیروان خلفاء صورت گرفته باشد، آن اجماع را مُثبِت می‌دانید نه کاشف. پس از طرح این سوالات وی به فکر فرو رفت و قرار شد که جواب را هفته آینده در جلسه طرح کند و طی آن، مهمترین کتب و مصادر عامّه نیز در اختیار ایشان گذاشته شد تا در نتیجه گیری از مبحث مذکور، از مصادر خودشان به سوال طرح شده در خصوص حدیث من مات دست پیدا کند.
هفته آینده که ایشان آمدند دیدم بسیار منقلب است، پرسیدم چه شده؟ پاسخ داد شب گذشته حضرت علی علیه السلام را درخواب دیدم، ایشان به من عینکی دادند و به نظرم تعبیرش این است که بینایی خودم را از دست خواهم داد و بنده در پاسخ به ایشان گفتم که عینک به معنای بصیرت است و انشاء الله دیدگانی بینا جهت مشاهده حقیقت به شما عطا شده است.
سپس در جلسه عمومی اظهار داشت که من در این یک هفته راجع به سوال طرح شده فکر کردم، هیچ پاسخی برای آن نیافتم الا اینکه با برداشت از مصادر خودمان به این نتیجه علمی عمیق برسم که بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم حضرت علی علیه السلام جانشین ایشان و امیرمومنان است و سپس به مکتب تشیع ره یافت و همان شب خلاف گفته های پیش خود بسیار گریه کرد، بعد از آن در یکی از مساجد مهم اصفهان برای تشرف ایشان به مکتب تشیع جشن گرفتند و سپس در روز غدیر خم در یکی از مدارس اصفهان از ایشان دعوت به عمل آمده و بنده نیز در آن جلسه شرکت کردم، ایشان در آن فضای فرهنگی سخنرانی کرد و اظهار داشت:و امّا یوم الغدیر و ما ادراک ما یوم الغدیر… که شما شیعیان چه می دانید غدیر چیست؟ و سپس خطبه مفصلی در خصوص اهمیت غدیر خواند.
مولوی عبدالرحمن در ایام محرم نیز پس از یکی از مجالسی که بنده سخنرانی داشتم، پیشنهاد روضه خواندن داشت و گفت: می خواهم روضه ای بخوانم که مرا بسیار منقلب کرده، نام دختر من عایشه بود و نام او را به نام حضرت رقیه سلام الله علیها تغییر دادم و در ادامه روضه حضرت رقیه سلام الله علیها را خواند و خودش گریه می کرد و جمعیت را به شدت به گریه انداخت.
معظم له در پایان خاطر نشان کردند: این مساله نشان داد، گاهی برخی نکات از صد آیه و روایت برای افراد جذاب‌تر است و مساله طرح آیه من مات و لم یعرف… نیز الهامی بود که به واسطه بسم الله الرحمن الرحیم بر من شد و این فرد نیز آن را به خوبی درک کرد و به واسطه آن هدایت شد.
