visit-doctor-mahtaaز خاطرات مرحوم آیه الله سید محمد حسینی شیرازی در ملاقات با مسیحیان که منجر به مسلمان شدن آنها شد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی استبصار، جمعى از رفقاى ما از دانشجویان دانشگاه بغداد بودند، که همیشه پیرامون اسلام بحث و مذاکره داشتند، روزى عده اى از دانشجویان دانشکده طب به نزد ما آمدند، و گفتند که ما استادى آمریکائى داریم، که از طرف حکومت عراق به منظور تدریس در این دانشکده استخدام شده است؛ و به ظاهر مرد باانصافى است که جویاى حق و حقیقت مى باشد، و بسیار در باره اسلام پرسش مى کند، و به زندگى اسلامى بسیار خوشبین است.

وقتى از من خواستند که با او ملاقات و بحث کنم، چندان اعتماد نداشتند که در مورد اسلام قانع شود، براى آنان قرار ملاقات نزدیکى تعیین کردم، و گفتم: انشاء الله خداوند توفیق اسلام آوردن به این استاد خواهد داد، دانشجویان مى گفتند: چگونه مى شود یک استاد آمریکائى به این سادگى اسلام بیاورد؟!

به دانشجویان گفتم: آیا شما بخاطر این تعجب دارید که اسلام دینى قابل قبول نیست؟ یا اینکه از قدرت ما در بیان اسلام و شرح آن اطمینان ندارید؟ یا اینکه این استاد شخص لجوج و سرسختى باشد که هرچند حق را هم درک کند نپذیرد؟ دانشجویان ساکت ماندند، زیرا نمى توانستند بگویند: اسلام قابل قبول نیست، و یا اینکه به من بگویند که: تو نمى توانى او را قانع کنى یا از اسلام بى اطلاعى، یا اینکه بگویند: استادشان داراى تعصب و لجاجت مى باشد، زیرا قبلا در باره استاد مى گفتند که مردى بسیار منصف است.

از این گذشته در فکر بودند که به چه ترتیبى او را با اینکه استادشان مى باشد وادار نمایند که از بغداد به کربلا بیاید(۱) بخصوص که این استاد عقیده به زیارت هم ندارد؛ به آنان گفتم: به عنوان تفریح و گردش او را به کربلا بیاورید، وقرار ملاقاتى که با آنان گذاشته بودم با روز عیدى مصادف شد.

وقتى این استاد وارد منزل ما شد که گروه بسیارى از اهالى براى تبریک عید آمده بودند، به او خوش آمد گفتم، و پس از تعارفات از اوضاع مملکتش جویا شدم؟ و پرسیدم که وضع بغداد چگونه به نظرش رسیده است؟ و اوضاع مسلمانان را چگونه یافته است؟ پس از آنکه استاد از وضع بغداد و اوضاع مسلمین مقدارى تعریف کرد؛ فرصت را غنیمت شمرده به او گفتم: شما از اسلام و مسلمین چیزى ندیده اى؛ وگرنه تعجب شما بیشتر مى شد، گفت: چطور؟

گفتم: براى نمونه اسلام پیروان خود را با اصرار فراوان وادار به کسب دانش مى کند، تا جائیکه طلب علم را براى هر زن و مرد مسلمان واجب مى داند، و مقدارى براى او از فضیلت علم و دانش، و ثواب آن در اسلام گفتم، و نیز گفتم که: اسلام تنها مردم را به فراگرفتن علوم دینى تشویق نمى کند، بلکه پیروان خود را به فراگرفتن هر دانشى وا مى دارد، تا جائیکه علما فتوى مى دهند به: وجوب تعلیم تمامى صنعت هاى لازمه به نحو وجوب کفائى، و این حدیث نیز همین معنى را مى رساند، زیرا در آن متعلق حذف شده است، و در زبان عرب حذف متعلق افاده عموم مى دهد.

حدیث این است که پیامبر خدا(ص) مى فرماید: (طلب العلم فریضه على کل مسلم و مسلمه)(۲) یعنى: (فرا گرفتن دانش بر هر زن و مرد مسلمانى واجب است) در این حدیث حضرت نفرموده است: (طلب علم دین…) یا (طلب علم قرآن) یا (طلب علم ریاضیات).

مؤید این مطلب فرمایش على(ع) است که مى فرماید: (ارزش هرکس بآنى است که خوب مى داند)(۳) و پیش از فرمایش حضرت و گفتار على(ع) قرآن مجید در این باره فرموده است: (آیا کسانى که عالم هستند، با کسانى که از دانش بى بهره اند یکسان خواهند بود؟)(۴) یعنى آیا کسیکه علم قرآن را مى داند با کسى که نمى داند یکسان است؟ آیا کسى که علم طب را مى داند با کسى که از دانش طب بى بهره است مساوى خواهد بود؟ و آیا کسیکه علم ریاضیات مى داند با کسى که از ریاضیات بى بهره است مساوى خواهد بود؟ همچنین راجع به دانش اتمى… تاریخ… سیاست… اقتصاد و…

دکتر از این مطالب که شنیده بود فوق العاده به تعجب آمد؛ سپس به او گفتم از این بالاتر پیامبر به یاران خود مى فرمود: با قطار عالم، و در اعماق فضا و در دل دریا به سراغ علم و دانش بگردید، و فرموده است: (بسراغ دانش بروید گرچه رفتن به چین باشد)(۵) و شما مى دانید که در زمانهاى قدیم مسافرت نمودن از مدینه تا چین چقدر طاقت فرسا بوده و چقدر مدت و زمان لازم داشته است؛ شاید یکسال راهپیمائى داشته است.

علاوه بر این در چین از علوم دینى و علم اسلام خبرى نبوده است، تنها در آنجا از ادیان گذشته و علوم دنیوى وجود داشته است.

آیا این روایت بزرگترین شاهد نیست بر اینکه اسلام دین علم و دانش است، و هر دانشى را لازم مى داند، و اسلام دین حق است؟ اگر اسلام دین باطلى بود از علم و دانش مى ترسید هماهنگونه که مى دانید هر باطلى از روشنائى گریزان است تا واقعیتش بر دیگران…

سپس به او گفتم: اولین سوره اى از قرآن که بر پیامبر نازل شده است (بنا به نظر عده اى از علما) سوره (علق) مى باشد که در ابتداى آن مى فرماید: (بخوان بنام خدایت که آفریده است و… دانش قلم را به انسان آموخته است..)(۶).

خداوند در این سوره (خواندن.. و نوشتن) را یادآور شده است که این دو هنر اساس دانش (و کلید علوم) است.. از این مهمتر پیامبر خدا فرموده است: (اگر دانش در ثریا باشد مردانى از فارس بدان دست خواهند یافت)(۷) اگر در این حدیث فارس را بغیر عربى تفسیر کنیم(۸) همانگونه که (عجم در برابر عرب است) مى توان گفت: در این حدیث اشاره اى به سفرهاى اخیر فضانوردان به کره ماه مى باشد، و مژده اى است براى رسیدن بشر به کره ثریا که از ماه و سیارات دیگر بما دورتر است.

ممکن است بگوئیم: فرموده حضرت فرمانى است که بصورت خبر بیان شده است؛ که مى فرماید: اى مردم جهان بروید در عمق فضا تا به کره ثریا برسید، همانگونه که علماى ادبیات عرب مى گویند: هرگاه به فرزندم گفتم: شما فردا به مدرسه مى روى، به این معنا است که (باید فردا به مدرسه بروى) یا آنکه تاجرى به فرزندش مى گوید: (اگر سود در سرزمین دشمن هم باشد فرزندم آنرا بچنگ خواهد آورد).

معناى این گفتار هم آنستکه تاجر فرزند خود را وادار مى کند که سود بازرگانى راحتى در سرزمین دشمن هم باید بچنگ بیاورد، و اینکه فرزندش براى این کار سزاوار است، ولذا ما منتظریم که روزى فرا رسد، و بشر پا بکره ثریا بگذارد.

با اینکه شما مى دانید که هنگامیکه دانشمندان فضائى شوروى اولین قمر مصنوعى خود را به فضا پرتاب کردند، فریاد برخى از روحانیون مسیحى به اعتراض بلند شد که این عمل از شوروى دخالت در ملکوت الهى است!، در حالیکه علماى اسلام در همان جریان این موفقیت علمى را بجهان بشریت تبریک گفتند؛ و این جریان را به عنوان اثبات کننده فرمایشات و پیش بینى هاى حضرت رسول(ص) شمردند..(۹).

سپس گفتم: على(ع) که شاگرد پیامبر و وصى و جانشین آن حضرت است، و مسلمانان همگى معتقدند که او امام بزرگ و رهبرى عالیمقام است، روى منبر کوفه گفته است: (از راههاى آسمان از من بپرسید که من به راههاى آسمان از راههاى زمین آشناتر مى باشم).

آیا این گفتار دلالت نمى کند بر اینکه آنحضرت از اوضاع کواکب اطلاع درستى داشته است، و پیش از آنکه بشر به این موضوعات برسد چهارده قرن پیش حضرت به آن رسیده بود، در حالیکه فلاسفه از پنجهزار سال پیش عقیده داشته اند که بالا رفتن انسان بسوى آسمان و خرق والتیام افلاک جزء محالات است…

هر جمله اى از کلمات ما تأثیر بسیارى در قلب دکتر مى نمود، و همانند صاعقه او را تکان مى داد، این سخنان مغز او را سخت تحت تأثیر قرار داد، و آثار شگفتى و دهشت در چهره و حرکات او بخوبى ظاهر گردید… سپس به او گفتم: در قرآن مجید آیه اى هست که تفسیر به فضانوردى و دریا نوردى مى شود، و این آیه چنین است: (اى گروه جن و انس اگر توانستید که از اقطار آسمانها و زمین عبور کنید، بگذرید، ولى در آسمانها و زمین نفوذ نخواهید کرد مگر با قدرت و تسلط)(۱۰) و علما این قدرت را به قدرت علمى تفسیر مى کنند.

جلسه بیش از یکساعت ادامه یافت، در پایان به او گفتم: حال قانع شدید که اسلام دینى است آسمانى، و محمد بن عبد الله (ص) پیامبرى است از طرف خداوند؟

دکتر مقدارى سربزیر انداخته در تفکر فرو رفت، از فرصت سکوت او باز استفاده کرده به او گفتم: امیدوارم که شما اسلام بیاورید؛ و به افتخارات علمى خود افتخار ایمان را نیز بیفزائید، زیرا خداوند در قرآن مجید مى فرماید: (خداوند کسانى را که از شما ایمان آورده اند، و داراى دانش مى باشند درجات رفیع مى دهد)(۱۱) شما بحمد الله با رفعت دانش داراى بزرگى هستید، تنها مانده است که رفعت اسلام و ایمان را هم بر خود بیفزائید.. و تاکید کردم که از اسلام آوردن زیانى نخواهد دید، و نگرانى و اضطراب را از او دور کردم و دکتر در فکرى عمیق فرو رفت، سپس گفت: چگونه اسلام بیاورم؟ گفتم میگوئى: (اشهد ان لا اله الا الله و حده لا شریک له، و اشهد ان محمدا عبده و رسوله) و به این دو شهادت؛ شهادت به ولایت على علیه السلام و ائمه طاهرین را هم اضافه مى کنى، دکتر بالکنت شروع به اداء شهادتین کرد، سپس از یکى از دوستان ما و محصلین خودش که نقش مترجم را بعهده داشت خواست که هفته اى یکساعت براى او تعیین کند که احکام و آداب دین مقدس اسلام را به او یاد دهد.

حضار مجلس همگى به او تبریک گفتند، و به این مناسبت میان مردم شیرینى و شکلات تقسیم کردیم، و همگان در حالى که جمله (الحمد لله رب العالمین) را برزبان مى راندند جلسه را ترک کردند.

_____________________________
۱ ـ شهر کربلا در قسمت جنوب غربى بغداد، و در فاصله۱۰۲ کیلومترى قرار گرفته است.
۲ ـ نهج الفصاحه ص۴۰۳ حدیث.
۳ ـ نهج البلاغه ـ حکم (قیمه کل امرء ما یحسنه).
۴ ـ سوره زمر آیه : (هل یستوى الذین یعلمون والذین لا یعلمون).
۵ ـ نهج الفصاحه (اطلبوا العلم ولو بالصین).
۶ ـ سوره قلم ایه : (اقرأ باسم ربک الذى خلق… الذى علم بالقلم).
۷ ـ نهج الفصاحه : (لوکان العلم معلقا بالثریا لتناوله قوم من أبناء فارس).
۸ ـ و شاید حدیث اشاره بدانشمندان فضائى ایرانى باشد که در پایگاه هوستون در تهیه آپلو نقش عمده اى دارند.
۹ ـ این جریان را در ایران روزنامه وظیفه شماره۲۳۰ که نزد ما موجود است، ضمن مقاله اى نقل مى کند که: از طرفى شوراى بین المللى کلیسا به خروشچف اعتراض مى کند، و از طرف دیگر از قول خبرگزارى خاورمیانه نقل مى کند که رئیس جامع الازهر شیخ محمود شلتوت این پیشرفت علمى را تبریک مى گوید.

۱۰ ـ سوره الرحمن آیه : (یا معشرالجن والانس ان استطعتم ان تنفذوا من اقطار السموات والارض فانفذوا لا تنفذون الا بسلطان).
۱۱ ـ سوره مجادله آیه : (یرفع الله الذین آمنوا منکم و اوتوا العلم درجات).

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

InstagramTelegramBehanceEmailYoutube