* زندگانی امام جواد علیه السلام

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی استبصار، نام مبارک امام نهم «محمد»، کنیه‌ی حضرت «ابوجعفر» و لقب او «تقی» و «جواد» ، ولادت ایشان در سال ۱۹۵ ه.ق در شهر مدینه بوده، در روز و ماه ولادت آن جناب بین مورخین اختلاف شده، عده‌ای آنرا نیمه ماه رمضان و بعضی دهم ماه رجب ذکر کرده‌اند.

مادر حضرت «سبیکه» از خاندان «ماریه‌ی قبطیه»» همسر پیامبر خدا به شمار می‌رود، از نظر فضائل اخلاقی در درجه‌ی والایی قرار داشت و برترین زنان زمان خود بود. امام هشتم حضرت علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) از او به عنوان بانویی منزه و پاکدامن یاد می‌فرمود. امام جواد علیه السلام به هنگام شهادت پدر بزرگوار خویش، حضرت حدود هشت سال داشتند.

* ولادت امام جواد علیه السلام

تولد مبارک امام جواد (ع) نه تنها پایان بخش دلهره های شیعیان وافشای نیت فرصت طلبان و سود جویانی چون فرقه واقفیه بود، بلکه آغاز فصل نوینی از تاریخ ائمه اطهار است .

حکیمه دختر امام موسی بن جعفر علیه السلام ( خواهر امام رضا علیه السلام و عمه امام جواد علیه السلام ) می‌گوید: هنگامی که زمان زایمان خیزران، مادر امام جواد علیه السلام، فرا رسید، امام رضا علیه السلام مرا فرا خواند و فرمود:« ای حکیمه، برای مراسم زایمان خیزران آماده باش.» آن گاه امر فرمود که من و خیزران و قابله به اتاقی برویم، برای ما چراغی روشن کرد و در را به روی ما بست.

چون رنگ پوست امام جواد علیه السلام به شدت متمایل به سبزه بود، مردم در فرزندی او نسبت به حضرت امام رضا علیه السلام شک کردند، اما وقتی قیافه شناسان، او را دیدند همگی اقرار کردند که او از خاندان نبی اکرم و امیرالمؤمنین است. در آن زمان، امام ۲۵ ماهه بود

در این حال درد زایمان خیزران را فرا گرفت و همزمان چراغ خاموش شد. من نگران شدم ولی امام جواد علیه السلام ناگهان همچون ماه شب چهارده طلوع کرد، در حالی که پارچه نازکی بدنش را پوشانده بود؛ نوری از آن حضرت فروزان بود که همه اتاق را روشن کرده بود. نوزاد را گرفتم، در دامان خود گذاشتم و آن پوشش نازک را از بدن او جدا کردم. در این هنگام امام رضا علیه السلام در اتاق را باز کرد و وارد شد، نوزاد را از من گرفت و در گهواره گذاشت. سپس به من فرمود« ای حکیمه، مواظب گهواره باش.»

سه روز که گذشت، حضرت جواد علیه السلام چشم خود را به سوی آسمان گشود و نگاهی به راست و چپ انداخت و فرمود:« اشهد ان لا اله الا اله و اشهد ان محمداً رسول الله »؛ (گواهی می‌دهم که معبودی جز الله نیست و محمد فرستاده خداست.)

هراسان برخاستم و نزد امام رضا علیه السلام رفتم و به آن حضرت گفتم:« من از این کودک چیز شگفت‌آوری شنیدم.» امام فرمود:« چه چیز شگفت‌آوری از او شنیدی؟» و من آنچه را شنیده بودم بازگو کردم. امام فرمود:« ای حکیمه، آنچه از شگفتی‌های او خواهید دید، از آنچه شنیدی بیشتر است.»

* امامت در سنین کودکی

در امر امامت آنچه مهم است، تنصیص امام سابق بر امامت امام پس از خود می‌باشد که شیخ مفید آنرا از شماری از اصحاب بزرگ و نزدیک به امام (علیه‌السلام) درباره‌ی امامت امام جواد (علیه‌السلام) نقل کرده از آن جمله: علی بن جعفر بن محمد الصادق (علیهماالسلام)، صفوان بن یحیی، معمر بن خلّاد، حسین بن بشّار، ابن ابی نصر بزنطی، ابن قیام واسطی، حسن بن جَهم، ابویحیی صنعانی خیراتی و گروهی دیگر.

از این روایات به خوبی برمی‌آید که امام رضا (علیه‌السلام) در موارد متعدد و مناسبتهای گوناگون، امامت فرزند بزرگوارشان را گوشزد کرده و اصحاب را در جریان امر گذاشته است و نزد شیعیان و علماء شیعه اصلا مسئله‌ی کوچکیِ سنّ مطرح نبوده بلکه عقیده ایشان بر این پایه بوده که اگر امر از جانب خدا باشد فرقی بین طفل یک روزه و شیخ صد ساله نیست و این از مسلمات عقائد شیعه است.

اما از آنجا که حضرت جواد (علیه‌السلام) نخستین امامی بود که در سن کودکی جانشین پدر بزرگوار خود امام رضا (علیه‌السلام) گشت طبعاً بین ضعفای شیعه و همچنین علماء اهل سنت و فِرَق دیگر این سؤال پیش می‌آمد که چگونه یک انسان ۸ ساله می‌تواند مسؤولیت حساس و سنگین امامت و پیشوایی مسلمانان را برعهده بگیرد و بعبارت دیگر آیا ممکن است انسانی در چنین سن بتواند جانشین پیامبر خدا باشد؟

از اینرو گروههای مختلفی از شیعیان برای اطمینان قلب از راههای دور و نزدیک به محضر امام (علیه‌السلام) شرفیاب شده و بعد از سؤالهای گوناگونی که از جنابش می پرسیدند و معجزات و غیب‌گویی‌های حضرت، دلشان آرام گشته و به امامت آنحضرت اقرار می‌کردند. مجالس زیادی امام (علیه‌السلام) برای پاسخ گویی به سؤالات ایشان حاضر شد و از آنجا که علم او علم رسول الله بود به تمامی سؤالات ایشان پاسخ می‌داد.

گاهی بعضی از دوستان حضرت متعرّض کمی سن آن حضرت می‌شدند، آن حضرت در جواب، اشاره به جانشینی سلیمان از داود (علی نبینا و آله و علیهما السلام) کرده و می‌فرمود: حضرت سلیمان، هنگامی که هنوز کودکی بیش نبود و گوسفندان را به چرا می برد، حضرت داود او را جانشین خود کرد، در حالی که عبّاد و علمای بنی اسرائیل این عمل او را انکار می‌کردند.

در اینجا لازم به ذکر است کسانی که عقائد شیعه را زیر سؤال می‌برند و بدون علم و آگاهی، سخن از بطلان عقیده‌ی شیعه از جمله صحیح بودن امامت یک طفل به میان می‌آورند باید به آنها گفته شود که شما حتی کلام خدا را نخواندید و نفهمیدید. خداوند درباره‌ی حضرت یحیی می فرماید:«و آتیناه الحکم صبیّاً ؛ یعنی ما به یحیی در کودکی مقام نبوت دادیم.»

حضرت عیسی (علی نبینا و آله و علیه‌السلام) در گهواره فرمود: « انّی عبدالله آتانی الکتاب و جعلنی نبیّا ؛ من بنده‌ی خدا هستم او به من کتاب عطا کرده و مرا پیامبر قرار داده است.»

امام رضا (علیه‌السلام) به یکی از یاران خود به نام «معمر بن خلاد» فرمودند: « من ابو جعفر را جانشین خود قرار دادم، ما خاندانی هستیم که کوچکتران ما مو به مو از بزرگانمان ارث می‌برند.»

* مناظرات علمی امام جواد (علیه‌السلام)

یکی از شاخصه‌های دوران امامت امام جواد (علیه‌السلام) تشکیل مجالس مناظره و سؤال و جواب از وجود مقدس آن حضرت بود. امام (علیه‌السلام) از دو جهت به مناظرات علمی دعوت می‌شد. نخست از طرف شیعیانِ خود که با توجه به سنّ کم آن حضرت می‌خواستند علم الهی امام را دریابند. دوم از جانب حکومت، به ویژه مأمون و معتصم. از آنجا که شیعیان، مدّعی علم الهی برای امامان خود بودند، خلفاء می‌کوشیدند با تشکیل مجالس مناظره، آنان را رودرروی برخی از دانشمندان بنام زمان قرار دهند تا شاید در پاسخ برخی از پرسشها درمانده شده و شیعیان از این رهگذر، در اعتقاد خود دچار مشکل شوند. البه در ظاهر هدف خود را عکس آنچه گذشت نشان می‌دادند و بگونه‌ای وانمود می‌کردند که برای نشان دادن دانش امام دست به این اقدام زده‌اند.

* برخورد با فرقه‌های منحرف

امام جواد (علیه‌السلام) در برابر فرقه‌هایی که در دوران آن حضرت وجود داشتند، شیعیان خود را آگاه ساخته و از انحراف از جاده‌ی حقیقت بر حذر می‌داشتند. یکی از این فرقه‌ها اهل حدیث یا مجسمی مذهب بوده که خدا را جسم می‌پنداشتند. امام درباره‌ی آنان به شیعیان می‌فرمود که اجازه ندارند پشت هر کسی که خدا را جسم می‌داند نماز گزارده و به او زکات بپردازند. واقفه یکی دیگر از فرقه‌های موجود انشعابی از شیعه در زمان امام جواد بود که به صورت مشکلی در مقابل شیعیان مطرح شده بود. آنان کسانی بودند که پس از شهادت امام کاظم (علیه‌السلام) بر آن حضرت توقف کرده و امامت فرزندش علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) را نپذیرفتند. وقتی از امام درباره‌ی نمازخواندن پشت سر واقفی مذهبان سؤال می‌شد، آن حضرت در جواب، شیعیان را از این کار نهی می‌فرمودند.

زیدیه نیز فرقه‌ای بود منشعب از شیعه، در روایتی از امام جواد (علیه‌السلام) آمده که حضرتش فرمودند:«واقفیه و زیدیه مصداق این آیه از قرآن می‌باشند که «وجوهٌ یَومَئِذٍ خاشعَه عامِلَهٌ ناصِبَه » یعنی در روز قیامت یک عدّه که اهل آتش هستند بر چهره‌هایشان در آن روز غبار ذلت و خواری نشسته همچون کسانی نمودار است که شدت سختی‌های وارده بر چهره‌های ایشان نمودار است.

غلات نیز مورد تنفر امامان (علیهم‌السلام) بودند. خطر اینان برای شیعیان بسیار جدی بود. اینان به نام امامان‌، روایاتی را به دروغ ساخته و بدین وسیله شیعیان را که پیرو ائمه بودند به انحراف می‌کشاندند. امام جواد (علیه‌السلام) درباره‌ی ابوالخطاب که از سران غلات بود فرمودند: « لعنت خدا بر ابوالخطاب و اصحاب او و کسانی که درباره‌ی لعن بر او توقف کرده و یا تردید کنند.»

* مکتب علمی امام جواد (علیه‌السلام)

امامان علیهم‌السلام در زمان خود با توجه به وجود شرایط و زمینه فعالیتهای علمی، شاگردانی را تربیت می فرمودند و علم و دانش را توسط آنان در میان افراد منتشر می‌کردند. بدیهی است که شرائط اجتماعی و سیاسی زمان ایشان یکسان نبوده و هر یک به فراخور آزادی بیان مشغول به فعالیت در این قسمت می‌شدند.

مثلاً در زمان امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) شرائط اجتماعی مساعد بود و به همین جهت تعداد شاگردان و راویان امام صادق (علیه‌السلام) بالغ بر ۴ هزار نفر می‌شد، ولی از دوران امام جواد تا زمان امام عسکری (علیهماالسلام) به دلیل فشارهای سیاسی و کنترل شدید فعالیت آنان از طرف دربار خلافت، شعاع فعالیت ایشان بسیار محدود بود. بنابراین اگر می‌خوانیم که تعداد راویان و اصحاب حضرت جواد (علیه‌السلام) قریب به صد و ده نفر یا صد و بیست نفر بوده، جای تعجب نیست زیرا از یک سو آن حضرت شدیداً تحت مراقبت و کنترل سیاسی بود و از طرف دیگر در سن ۲۵ سالگی حضرت به شهادت رسیدند.

* گوشه‌ای از معجزات حضرت

عماره بن یزید گفت: امام محمد تقی را ملاقات کردم. به آن حضرت عرض کردم،‌یا بن رسول الله!‌علامت امام چیست؟ حضرت فرمودند:« امام آن کسی است که این کار را انجام دهد. حضرت دست مبارک خود را بر سنگی گذاشت و اثر انگشتانش در آن ظاهر شد. راوی می‌گوید: پس دیدم که آهن را می‌کشید بدون آنکه آنرا به آتش بگدازد سنگ را با خاتم خود نقش می‌کرد.

چون امامت منصب الهی و ریاست بر جمیع موجودات است مدعی زیاد پیدا کرده از اینرو باید علامتی باشد تا مدّعی راستین امامت از مدّعی دروغین معلوم باشد. در این روایت حضرت شخص را متوجه این معنا می‌کند که کسی که می‌گوید من از جانب خدا امام بر خلق هستم باید بتواند تصرف در موجودات عالم کند و کاری که از مدعیان دروغین بر نمی‌آید او انجام می‌دهد چرا که خداوند هیچگاه حجّت خود را بر دست دشمنان خود و مدّعیان دروغین جاری نمی‌کند.

اسماعیل بن عباس گفت:« روز عیدی خدمت امام جواد (علیه‌السلام) رفتم و به آنجناب از تنگی معاش شکایت کردم. آن حضرت مصلای (جانماز) خود را بلند کرده و مقداری از خاک را به دستان مبارک خویش گرفتند. به برکت دست آنحضرت خاک مبدل به پاره‌ای از طلای گداخته شد. حضرت آنرا به من عطا فرمود. آنرا به بازار بردم. ۱۶ مثقال طلای ناب بود. »

محمد بن میمون گفت: «در ایامی که حضرت جواد (علیه‌السلام) کودک بود و حضرت رضا (علیه‌السلام) هنوز به خراسان نرفته بودند حضرت رضا (علیه‌السلام) سفری به مکه نمود. من نیز در خدمت آن حضرت بودم. چون خواستم مراجعت کنم، خدمت آن حضرت رفته عرضه داشتم که می‌خواهم به مدینه برگردم. نامه‌ای برای ابوجعفر، محمد تقی (علیه‌السلام) بنویسید تا من ببرم. حضرت تبسّمی فرمود و نامه‌ای مرقوم فرمودند. من آن را به مدینه آوردم. در آن وقت چشمان من نابینا شده بود. آمدم خدمت امام جواد (علیه‌السلام). موفق خادم آن حضرت، حضرتش را برای ملاقات در حالیکه در گهواره بود نزد من آورد. من نامه را به آن جناب دادم. حضرت به موفق فرمود: مُهر از نامه بردار و کاغذ را باز کن. پس موفق مهر از کاغذ برداشت و آن را مقابل آن حضرت گشود. پس حضرت آن را ملاحظه فرمود. آن گاه فرمود: « ای محمد! احوال چشمت چگونه است؟» عرض کردم: «یا بن رسول الله! چشمم علیل شده و بینایی از آن رفته چنانچه مشاهده می‌فرمایی.» پس حضرت دست مبارک خود را به چشمان من کشید. از برکت دست آن حضرت، چشمان من شفا یافت. دست و پای آنحضرت را بوسیدم و در حالیکه بینا بودم از خدمتش مرخص شدم. »

خوشا به حال شیعیان و دوستان اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، چه سعادتی را دارا هستند و چه مقاماتی در بهشت منتظر ایشان است. به واقع کسانی که از راه خدا و خاندان پیامبر خدا به بیراهه رفتند چه قدر دست خالیند و آن کسانی که زانوی ادب درِ این خانه زده و ایشان را به حقیقت شناختند به چه گنجینه ی عظیم و گرانبهایی نائل شدند. آری، اینچنین است معرفت شیعه به امامان خویش، به امام هشتم می‌گوید نامه‌ای بنویس تا من سعادتمند به بردن این نامه شوم آن هم برای کسی که در گهواره است. او می‌داند که فرقی بین کوچک و بزرگ ایشان نیست و همه‌ایشان خاندان وحی هستند. چه قدر خوشحال می‌شوند که کسی ایشان را شناخته باشد این درخواست نوشتن نامه از امام حکایت از اوج معرفت او به مقام امام دارد البته امام هم به روی او تبسم نموده و ابراز رضایت از ایشان می‌فرماید.

در اینجا مناسب دیدم به محضر نورانی امام جواد (علیه‌السلام) عرض کنم: ای سید و مولای ما، ما کوچکتر از آنیم که در محضر تو زبان به سخن گفتن باز کنیم اما آقا جان شما خانواده‌ی کرم هستید و گدای در خانه‌ی خود را دست خالی بر نمی‌گردانید. آقا جان به قلب و روح و جان ما نظری کن و چشم دل ما را به عالم نور باز کن. آقا جان! این چشمان آلوده به گناه ما و این دلهای غبار آلود به معاصی، از فیض دیدار امام خود، محروم شده و اگر نظر شما نباشد هرگز از این محرومیت بیرون نخواهد آمد.

* رشحه‌ای از رشحات مواعظ حضرت جواد (علیه‌السلام)

قال علیه‌السلام: «عزّ المؤمن غناه عن النّاس؛ یعنی عزت مؤمن بی نیازی او از مردم است.»

مؤمن از آنجا که عزت نفس دارد هیچگاه در بین مردم خود را ذلیل نمی‌کند و چنان نشان می‌دهد که احتیاجی به کسی ندارد. هر نیازی که دارد از خدا می‌خواهد و اگر به کسی در حاجت خود مراجعه نماید سعی می‌کند کسی باشد که دست رد به سینه‌ی او نزند. مؤمن عزیز است و عزت خود را برای متاع قلیل دنیا از دست نمی‌دهد.

قال علیه‌السلام:« کیف یُضیع مَنِ الله تعالی کامله؟ و کیف ینجو من الله تعالی طالبه؟ و من انقطع الی غیر الله و کله الله الیه،و من عمل علی غیر علم افسد اکثر مما یصلح» حضرت فرمودند:« کسی که خداوند کفیل اوست چگونه ضایع می‌شود؟ و کسی که خداوند در طلب اوست چگونه نجات می‌یابد و کسی که خود را از خدا برید و به دیگری تکیه کرد خداوند او را به همان واگذار می‌کند و کسی که از روی جهالت و عدم دانش و علم عملی انجام داد آنچه را که فاسد و تباه کرده بیشتر است از آنچه اصلاح کرده.» ۴ جمله از امام (علیه‌السلام) که هر جمله گوهری گرانمایه به انسان نشان می‌دهد و درهای خیر را بر روی او باز می‌کند.

در جمله‌ی اول می‌فرماید: کسی که خود را به خدا بسپارد و کار خود را به خدا تفویض کند و خدا کفیل او باشد هرگز ضایع و تباه نمی‌شود. یعنی اگر کسی بخواهد در حصن حصین الهی از شرور و فتنه‌ها و گرفتاریها در امان و محفوظ بماند باید به گونه‌ای باشد که خداوند کفیل او شود و کارهای او را به دست بگیرد و چنین چیزی در سایه‌ی توکل بر خدا و ملتزم بودن به شرع و شریعت برای انسان حاصل خواهد شد. »

در جمله دوم می‌فرماید: کسی که خداوند در صدد انتقام از اوست هیچ راه فراری ندارد و هرگز نجات پیدا نخواهد کرد پس انسان به جای اینکه بعد از خطا و اشتباه بگریزد بسوی خدا برگردد و آنچه را در جبران گذشته لازم است انجام دهد تا مورد عفو و گذشت خدا قرار گیرد.

در جمله سوم می‌فرماید: کسی که تکیه بر غیر خدا کند خدا هم او را به همان کس وا می‌گذارد و البته چه کسی است که بتواند مشکل‌ او را حل کند جز خدا، به عبارت دیگر کسی که در مشکلات و حوائج خود بر غیر خدا توکل کند بداند که هرگز به مقصد خود نخواهد رسید چون تنها اوست که گره‌ها را باز کرده و مشکلات را حل می‌کند و اگر او نخواهد احدی قادر بر چنین کاری نیست.

در جمله‌ی چهارم می‌فرماید: عمل باید بر طبق دانش و معرفت باشد عمل کردن از روی جهالت و نادانی بیشتر از اینکه نفعی داشته باشد ضرر دارد و مایه‌ی فساد و تباه شدن انسان و ضایع شدن عمر انسان می‌شود. یعنی اعمال انسان آنموقع ارزشمند می‌شود که از روی دانش و علم باشد نه چشم بسته و کورکورانه .

شهادت امام جواد (علیه‌السلام)

از کتاب عیون المعجزات نقل شده که چون حضرت جواد (علیه‌السلام) وارد بغداد شد و معتصم انحراف ام الفضل را از آن حضرت دانست، او را طلبید. به قتل حضرت او را راضی نموده زهری برای او فرستاد که در طعام آن جناب داخل کند. ام الفضل انگور رازقی را زهر آلود کرده به نزد آن امام مظلوم آورد. چون حضرت از آن تناول نمود، اثر زهر در بدن مبارکش ظاهر شد. ام الفضل گریه و زاری کرد. حضرت فرمود: مرا کشتی و حال گریه می‌کنی؟ به خدا سوگند: ببلایی مبتلا خواهی شد که علاجی ندارد.

امام (علیه‌السلام) در سن جوانی در حالیکه ۲۵ سال و چند ماهی از عمر شریفیشان گذشته بود در پنجم ذی الحجه سال ۲۱۹ به زهر معتصم به شهادت رسیده و در جوار جد بزرگوارشان حضرت موسی بن جعفر (علیه‌السلام) در شهر کاظمین آرمید.

 استبصار www.estebsar.ir

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

InstagramTelegramBehanceEmailYoutube