به قلم کریستین بیکر مجری معروف مسلمان شده

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی استبصار، خانم بیکر سال ها پیش به اسلام گروید و کتابی به نام ” از ام تی موی تا مکه- چگونه اسلام زندگی من را تغییر داد” منتشر کرد. او در این مقاله از تجربیاتش در ماه رمضان می نویسد و از روزه نه تنها به عنوان تمرینی برای بخشش و گذشت بلکه به عنوان روند پالایش جسم و روح یاد می کند.

به گزارش”ادیان نیوز”،کریستین بیکر یکی از مجریان زن سابق شبکه معروف تلویزیونی ام تی وی است که تا به امروز تجربه کار در بسیاری از شبکه های بین المللی را در کارنامه خود به ثبت رسانده است. خانم بیکر سال ها پیش به اسلام گروید و کتابی به نام ” از ام تی موی تا مکه- چگونه اسلام زندگی من را تغییر داد” منتشر کرد. او در این مقاله از تجربیاتش در ماه رمضان می نویسد و از روزه نه تنها به عنوان تمرینی برای بخشش و گذشت بلکه به عنوان روند پالایش جسم و روح یاد می کند. به عقیده خانم بیکر انسان در ماه رمضان احساس می کند که به خدا نزدیک تر شده است.
هنگامی که ۱۸ سال پیش برای اولین بار سعی کردم که روزه بگیرم، این تلاش به مصیبتی کوچک ختم شد. شب قبل از آن بیرون از خانه بودم و چند گیلاس شامپاین نوشیده بودم. روز بعد با حالتی پریشان و سردرد شدید و بدنی خشک شده در رختخواب ماندم و ساعت سه بعد از ظهر بیدار شده و با خود گفتم که رمضان برای من چیزی ندارد. در کمال شرمندگی باید اعتراف کنم که در آن زمان رمضان مصادف با زمستان بود و زمان روزه در مقایسه با امروز بسیار کوتاه تر بود.
در همان سال نوشیدن الکل را برای همیشه ترک گفته و بار دیگر به عنوان مجری هر روز در شبکه ان بی سی اروپا حاضر می شدم. رمضان بعدی در راه بود و اگرچه که از چند ماه پیش مشغول فیلمبرداری یک برنامه بودیم اما من عزم خود را جزم کردم تا این بار روزه بگیرم. به همین خاطر هر آن چه از دستم بر آمد برای آمادگی جسمی انجام داده و همه نیروهایم را متمرکز کردم.
و این چالشی بزرگ به حساب می آمد زیرا ماه رمضان همزمان با روزهای قبل از کریسمس شروع می شد و ما برای آن که بتوانیم از تعطیلات دو هفته ای سال نو استفاده کنیم، در آن روزها دو برابر همیشه کار می کردیم. هر روز از صبح زود تا دیروقت در مقابل دوربین قرار می گرفتم و نوشتن متن ها و تحلیل ها هم بر عهده من بود.
به صورت معمول با یک ساندویچ کوچک سیر می شدم و در بین هر پلان چند جرعه ای آب می نوشیدم تا گلویم خشک نشود اما در طول ماه رمضان و از طلوع تا غروب آفتاب امکان خوردن و نوشیدن وجود ندارد. با وجود دید مثبت و نیتی که کرده بودم باز هم اطمینان نداشتم که بتوانم روزه خود را ادامه دهم.
در طول روزهای نخست دچار سردرد شدم اما رفته رفته بدنم با این وضعیت تطبیق پیدا کرد و متوجه شدم روزه گرفتن به آن دشواری که فکر می کردم نیست. چیزی نگذشت که ماه رمضان باعث خوشنودی من شد . البته بعد از ظهرها کمی احساس سرگیجه داشتم اما به واقعیت دیگری رسیده بودم که به عبارتی می توان از آن به عنوان سطح دیگری از آگاهی یاد کرد.
ظاهرا روزه و ماه رمضان احساسات من را قوی تر کرد و ناگهان احساس کردم مزه و بوی غذاها را بیشتر و بهتر می فهمم. اصول و قواعد ماه رمضان هر روز تجربه موفقیت آمیزی نصیب من می کرد و با هر افطار شور پیروزی در من زبانه می کشید. بدین ترتیب بود که یکی از اصول مهم اسلام را کشف کردم. خداوند از طریق پیامبر اسلام می فرماید:” اگر بنده ای یک گام به سوی من بردارد، من ده گام به سوی او برمی دارم”. راز این گفته در این است که ما تنها کافی است که یک گام برداریم و خدا برای گام های بعدی به کمک ما می آید.
روزه آزمونی برای قدرت اراده است. هر گاه احساس ضعف می کردم با خود می گفتم بعد از غروب آفتاب تا آن جایی که بتوانم غذا می خورم اما جالب آن که بعد از یک روز کامل روزه داری تنها با چند لقمه کوچک سیر می شدم. بر اساس سنت ها مسلمانان با چند خرما افطار می کنند و این سنت پیامبر است. من هم دو یا سه خرمای شهد دار را با یک لیوان شیر می خوردم و غالبا چند خرما با خودم به سر کار می بردم.
همکارانم در ان بی سی بسیار مهربان بودند و از من حمایت می کردند. یک بار تهیه کننده پیشنهاد سفارش ناهار به من داد زیرا آن روز ساعت کاری بیشتری داشتیم اما زمانی که به یاد آورد روزه هستم در کمال ادب عذرخواهی کرد. همکارانم تا اندازه زیادی تحت تاثیر خودداری های من قرار گرفته بودند و برخی از آنان حتی عقیده داشتند که چهره من نورانی شده است. و چه بسا دلیل این مساله این باشد که روزه یک روند پالایش در سطوح گوناگون است یعنی هم پالایش روحی و هم پالایش جسمی.
در طول روز نه تنها از خوردن و نوشیدن پرهیز می کردم بلکه باید از خشم و بددهنی نیز دوری می کردم. به همین خاطر هر کاری انجام می دادم که مهربان باشم و نمی دانم که این کار آگاهانه بود یا به صورت غیرارادی انجام می شد. هر روز دقایقی را به تلاوت قرآن اختصاص می دادم و شب ها همراه با یکی از دوستانم برای ادای نماز به مسجدی در جنوب لندن می رفتم. به احتمال قوی ادای این فریضه تاثیری شگرف بر روح و روان آدمی دارد. بدین ترتیب دومین رمضان من با وجود مشغله سخت و زیاد به نحو شگفت انگیزی به خوبی و خوشی پایان گرفت و خدا را شاکرم که نعمت روزه را بر من عطا کرد.
در ایام خجسته ماه رمضان همواره انگیزه و نشاطی مضاعف به من دست می دهد زیرا کتاب آسمانی قرآن برای نخستین بار در همین ماه بر پیامبر اسلام که درود خدا بر او باد نازل شد. پیامبر می فرماید:” با فرا رسیدن رمضان برای مومنانی که روزه می گیرند درهای بهشت گشوده و درهای جهنم بسته می شود”. بدین معنی می توان گفت که رمضان و روزه یک سپر و حفاظ معنوی است و آگاهی بر این واقعیت است که توان من را دوچندان می کند.
در پایان رمضان نیروی انسان تحلیل می رود اما این سی روز خیلی زود سپری می شود و شور و شعفی پدید می آید. من در پایان این ماه احساس پالایش می کنم و گویی وجودم آکنده از خدا و نزدیک تر به خدا می شوم. در پایان رمضان عید فطر فرا می رسد و البته من به عنوان یک تازه مسلمان به تنهایی و بدون حضور افراد خانواده این عید را برگزار می کنم و غالبا به سختی کسی را پیدا می کنم که در این جشن همراهم باشد.
پیوند میان دو واژه فطر و فطرت مایه نشاط من است. این واژه در واقع همان “جوهر اولیه” است، بدین معنی که انسان پاک آفریده شده و در ماه رمضان می تواند به این فطرت پاک بازگشت کند و هر آن چه که به این هدف نزدیک تر شویم در چشم خدا عزیز تر خواهیم بود.
ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

InstagramTelegramBehanceEmailYoutube