خدا برای همهی پیامبران جانشین تعیین کرده است. کتاب مقدس، پیروی غیر مجاز از پیامبران را به رسمیت نمیشناسد و اطاعت از پیامبران را تنها از مجرای جانشینان منصوب خدا قبول دارد
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی استبصار، اگر در ترجمه و تفسیر منظوم دکتر «توماس مک اِلوِین» از کتاب مقدس به زبان انگلیسی، نام «محمد» و «علی» را جستوجو کنید، دهها بار چشمتان به نام مبارک این دو محبوب خدا روشن خواهد شد. این کشیش و استاد دانشگاه آمریکایی که پس از مسلمان شدن نام «علی حیدر» را برای خود برگزیده است، با ما از ذکر امیرالمؤمنین (علیه السلام) در کتاب مقدس مسیحیان و یهودیان میگوید. دو کتاب محققانهی «اسلام در کتاب مقدس» و «عقاید شیعه در کتاب مقدس»، حاصل سالها تلاش او در بررسی تطبیقی اسلام، مسیحیت و یهودیت است.
چرا بحث جانشینی پیامبر (صلی الله علیه واله) اینقدر اهمیت دارد؟ آیا این اهمیت را نسبت به جانشینی دیگر پیامبران هم میتوان مشاهده کرد؟
بله، جانشینی پیامبران در کتابهای آسمانی پیشین هم مطرح شده است. در فصل پنجم کتاب «پیدایش» تورات، جانشینان حضرت آدم تا حضرت نوح (علیهم السلام) ذکر شدهاند. در فصل ۲۷ کتاب «اعداد» تورات، آیات ۱۶ و ۱۷، موسی (علیه السلام) برای جانشینی پس از خود دعا میکند. جانشینی «الیسع» پس از «الیاس» در کتاب دوم پادشاهان، فصل ۲، آیه ۱۵ ذکر شده است. اینها فقط سه نمونه است که همین الآن به ذهنم میآید و نشان میدهد که خدا برای همهی پیامبران جانشین تعیین کرده است. کتاب مقدس، پیروی غیر مجاز از پیامبران را به رسمیت نمیشناسد و اطاعت از پیامبران را تنها از مجرای جانشینان منصوب خدا قبول دارد.
از خطبهی پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) در غدیر خم چه نکاتی میتوان برداشت کرد؟
در نظر من همان تعیین امام علی (علیه السلام) به جانشینی پیامبر (صلی الله علیه واله) مهمترین نکتهی این خطبه است. اولاً، منابع روایی شیعه و سنی، هر دو این واقعه را نقل کردهاند. ثانیاً، این واقعه چندین بار در کتاب مقدس پیشگویی شده و خود کلمهی «گدیر» که در زبان عبری، همخانوادهی «غدیر» است، در کتاب مقدس آمده است. همهی این موارد کاملاً با مطالبی که ما از زندگی و وصایت امام علی (علیه السلام) میدانیم، جور درمیآید. تفصیل این مطلب را میتوانید در کتاب من با عنوان «عقاید شیعه در کتاب مقدس» بیابید.
شما در این کتاب گفتهاید که کلمهی «علی» بارها در کتاب مقدس ذکر شده است، البته بیشتر به صورت حرف اضافه و به معنای «بر»، «برتر» و … . از کجا میگویید که این کلمه همان نام امام علی (علیه السلام) است؟
چون در زبان عبری هم به همین صورت «ع-ل-ی» نوشته میشود. اگر کلمهی «علی» را در متن عبری کتاب مقدس جستوجو کنید، همهی موارد را نشان خواهد داد.
کلمهی «غدیر» چطور؟
در مورد این کلمه، کار کمی پیچیدهتر میشود، چون حرف عبری «گیمِل» در زبان عربی دو معادل دارد. ولی ریشهی عبری «گیمل-دالِت-رِش» یا همان «گ د ر» با کلمهی «غدیر» همخانواده است. همهی صاحبنظران زبان عبری هم این را قبول دارند.
ولی در عبارت «غدیر خم» این کلمه به معنای «آبگیر» است، در حالی که شما میگویید غدیر ذکر شده در کتاب مقدس به معنی «حصار»، «دیوار» و چنین چیزهایی است. این دو چه ارتباطی با هم دارند؟
هر دو کلمه از یک ریشهاند، یعنی به لحاظ علم واژهشناسی تطبیقی، ریشه ثلاثیشان در زبان سامی بدوی یکی است. به عبارت دیگر، هر دو کلمه، معناهای توسعهیافتهی مورد قبولی از یک ریشهی سامی هستند.
درست، ولی شما چطور اصرار دارید که منظور از این «علی» و «غدیر»، همان امام علی (علیه السلام) و غدیر خم است؟
کلمهی «علی»، دست کم در کتاب «اعداد»، به نظر من پیشگویی دربارهی علی بن ابیطالب (علیه السلام) است. ولی کلمهی «غدیر» را نمیتوان به این راحتی به غدیر خم ارتباط داد. شاید در این مورد هم جریان غدیر خم پیشبینی شده باشد، ولی نه به روشنی واژهی «علی».
آیا جریان غدیر و بحث «تعیین رهبر»، با آزادی و دموکراسی تضاد ندارد؟
سئوال خیلی جالبی پرسیدید. البته این نظر شخصی من است و ممکن است افراد عالمتر، نظرات دیگری داشته باشد. اول اینکه آزادی، یک مفهوم پر دامنه است. در زندگی ما عوامل درونی، زیستی و بیرونی، اجتماعی و طبیعی بسیاری نقشآفرینی میکنند. آزادی ممکن است ساخته و پرداختهی ذهن ما باشد. نظریهی «کانت» که میگوید آزادی فقط در چارچوب اجکام الهی وجود دارد، راهی برای فرار از یک جهان محدود و بدون حق انتخاب واقعی انسان به نظر میرسد. این مسئله به لحاظ فلسفی بسیار پیچیده است و راه حل مناسب، همان حالت تعادل بین جبر و اختیار (امر بین الامرین) است که در روایات ائمه (علیهم السلام) مثلاً در «کافی» میبینیم. با این فرض، فقط وصی الهی است که میتواند معمای لاینحل آزادی اگزیستانسیالیستی را حل کند. بنابراین، تعیین رهبر از سوی خدا با آزادی تضادی ندارد، بلکه بر عکس، آزادی خارج از چارچوب رهبری منصوب از جانب خدا ممکن نیست.
در مورد دموکراسی وضع از این هم بدتر است. من بعید میدانم که این کلمه اصلاً معنایی داشته باشد. دموکراسی تنها یک دستاویز سیاسی است. از دموکراسی چنین برمیآید که مردم حق انتخاب دارند و از این حق استفاده میکنند و این، مستلزم نوعی آزادی است که دیدیم اساساً وجود ندارد. آزادی در جهان واقع، استثمار محض است و مهم نیست که با چه نامی بر آن سرپوش بگذاریم. زنجیرهای استثمار انسان، تنها در چارچوب رهبری منصوب از جانب خدا شکسته خواهد شد.
غفلت و روگردانی از اوصیای الهی پیامبران در روزگاران پیشین هم وجود داشته و در کتاب مقدس هم ذکر شده است. چرا انسانها باز هم مرتکب چنین اشتباهی میشوند؟
برای بررسی ریشههای این غفلت باید شرایط اعتقادی افراد را در نظر گرفت. اگر فرض کنیم که اختیار محض وجود دارد، روگردانی از وصی الهی ریشه در ناآگاهی انسان از منافع حقیقی خود دارد. اگر به جبر قائل باشیم، پشت کردن به وصی ریشه در شرارت ذاتی انسان دارد که مسیحیان به همین معتقدند. و اگر به همان حالت میانهی جبر و اختیار ائمه معتقد باشیم، با دو احتمال روبهرو میشویم. در شرایطی که اصول ائمه به درستی اجرا شود، مردم ولایت را میپذیرند، چون میبینند که در این صورت منافعشان تأمین میشود. اما اگر اصول ائمه کنار گذاشته شود، مردم از اطلاعات لازم برای درک ولایت بیبهره و در نتیجه، تنها و بییاور میمانند. فقط کسانی که مورد لطف خدا قرار گرفتهاند، ولایت و وصایت را درک میکنند. چنین افرادی نخبگان جامعه هستند و وظیفه دارند که در دنیایی خصومتآمیز، بر اساس رهبری الهی عمل کنند. اقبال جهانی به وصایت و ولایت، با ظهور مهدی (علیه السلام) پدید خواهد آمد.
امت اسلامی چگونه تنها پس از ۷۰ روز واقعه غدیر را به فراموشی سپرد؟
این، حکایت غمانگیزی است. من بشخصه، چون سالها مسیحی تعمیدی (باپتیست) بودهام و به کتاب مقدس اعتقاد دارم، فکر میکنم که اگر مسلمانان کتابهای آسمانی پیشین را جدیتر گرفته بودند، به این راحتی به خطا نمیرفتند. تورات در سه بخش، از امام علی (علیه السلام) خبر داده است و، همان گونه که گفتم، واژه «گدیر» هم چند بار تکرار شده است. مسلمانان زمان پیامبر (صلی الله علیه واله) باید از این حقایق اطلاع میداشتند و خطبهی غدیر خم را جدیتر میگرفتند.
اگر در همان روزگار در غدیر خم حضور داشتید، چگونه با امام علی (علیه السلام) تبریک میگفتید؟
از ایشان شرم حضور داشتم و نمیتوانستم چیزی بگویم.
منبع: سایت با مومنان