به گزارش بنیاد بین المللی استبصار، مناقب و فضائل امیرالمومنین در کتب معتبر اهل سنت بهرام نارویی را به محب علی صادقی مقدم تغییر داد
در سال ۱۳۹۲ اسمم را به محب علی تغییر دادم و خداوند هم به من توفیقی داد که همان سال به کربلا رفتم و این اسم خیلی در زندگی من اثر گذاشته است
محب علی صادقی مقدم در گفتگو با «بنیاد بین المللی استبصار» :
– با سلام، لطفاً خودتان را معرفی نمایید.
بنده محب علی صادقی مقدم هستم البته قبلاً اسم من بهرام نارویی بود که این تغییر به خاطر توفیقی بود که پیدا کردم و این اسم مبارک در زندگی من بسیار موثر و اثرگذار بوده است و این به خاطر عشقی بود که در دلم به آقا امیرالمومنین داشتم اصلاً مذهب شیعه را به خاطر حضرت علی علیه السلام و مناقب و فضائل حضرت علی که در کتب معتبر اهل سنت دیدم پذیرفتم و شیعه شدم.
– چند سال است که شیعه شده اید ؟
من از سال ۱۳۹۰ شروع به تحقیقات کردم و خیلی مطالعه کردم و پس از دو سال شیعه شدم و علنی کردم.
– سرچشمه تغییر مذهبتان از کجا شروع شد ؟
من قبل از اینکه در بحث های مذهبی بیایم یکی از افراد جماعت تبلیغی اهلسنت بودم و از اوایل ۱۳۸۶ جزء افراد خیلی متعصب بودم که سه روز، یک هفته یا یک ماه به صورت گروهی به جماعت تبلیغی می رفتیم در مناطق بلوچستان جماعت تبلیغی خیلی معروف هستند و حدود دو سال این تبلیغات طول کشید، بسیار آدم حساس و با تفکر خیلی خاص بودم.
چند شبکه ماهوارهای اهل تشیع بود که با آنها آشنا شدم سوال برایم پیش آمد، دیدم آنها مشغول صحبتهایی خلاف عقاید من هستند مثلا می گفتند کار شما اینجا اشتباه است این کتاب خود شما، فلان صفحه، من تعجب کردم من که تا آن زمان مطالعهای نداشتم فقط یک دسته جمع می شدیم و یکی از اهل سنت در مورد فضائل صحابه و ارکان اسلام صحبت می کرد ولی حرف های این شبکه ها برایم تازگی داشت، خیلی کنجکاو شدم و حتی رفتم کتاب های خودمان را خریدم، دنیایی از کتاب جمع کردم، به کتابخانه اهل سنت رفتم و تک تک آن ها را مطالعه کردم و دیدم آنچه آنها می گویند واقعیت دارد، حتی به یکی از مدرسین اهل سنت گفتم بیایید با هم بحث کنیم.
مثلاً یکی از شبهاتی که به آنها برخوردم نظر حضرت امیر نسبت به خلفا در کتاب صحیح مسلم، ایشان نسبت به خلیفه گفته بود خائنا، کاذبا این خیلی برایم عجیب بود و با هر کسی که صحبت میکردم شانه خالی می کرد و می گفت این تفسیر اشتباه است و تو در حدی نیست که چنین بحث هایی را پیش بیاوری.
کم کم گفتم این بحث ها کلی است و بحث تخصصی نکنم بروم سراغ چیز های جزئی تر، ریز آنها را نوشتم بعد حقانیت حضرت علی علیه السلام را دیدم، آن هم در صحیح مسلم در مورد آن صحبت کرده بود، خلیفه دوم بخٍ بخٍ میکند و حضرت امیر را بغل می کند تو امیرالمومنان هستی ولی بعدا آن اتفاقات می افتد.
بعد از تکمیل شدن تحقیقاتم، مستقیم رفتم پیش پدرم گفتم شما برای بحث های تبلیغی به پاکستانی می روی این همه پشت سرتان نماز میخوانند من بچه تو هستم بنشین تا باهم صحبت کنیم خودم را کامل پر کرده بودم که مبادا کسی بگوید تو را شستشوی فکری دادند یا روی تو کار کرده اند، بعد گفتم بیایید با من صحبت کنید، آن چیزی که من تجربه کردم این است که دین اسلام تحقیقی است نه تقریری، بالاخره ما باید روز قیامت جواب بدهیم با پدرم صحبت کردم و در آخر گفتم که من به یقین رسیدم شکی برای من نمانده، از این به بعد دست باز نماز می خوانم، فردا روز نگویید که من مولوی بودم و پسرم آبروی من را برد، بالاخره پدرم برای خودش شخصیتی است، ایشان گفت این کار را نکن و من قانعت می کنم با هم بحث کردیم ولی متاسفانه جواب من را نداد. همان موقع علنی کردم به طوری که مستقیم به مسجد مکی میرفتم و میگفتم این سوالات تخصصی من را جواب بدهید.
رفتم پیش یک مولوی که در گوشه مسجد مکی نشسته بود به او گفتم من یک جوان اهل سنت هستم و سوال دارم اگر جوابم را ندهی روز قیامت باید جواب بدهی، به من می گفتند بیا سر کلاس ها بنشین، گفتم مشکلی نیست صحبت می کنیم، گفتم من تحقیقات و مطالعات را کردم، حتی بیایید من به شما آدرس میدهم بیایید شبهات من را جواب بدهید و حتی دفترچه ای که تمام شبهاتم را با آدرس نوشته بودم و از قبل پیشبینی کرده بودم را جلوی ایشان باز کردم تا بهانه ای نداشته باشند آنها هم گفتند یک هفته دیگر، هفته دیگر میرفتم، می گفتند یک هفته دیگر، جلسه داریم طوری شده بود که متوجه شدم که شانه خالی می کنند و اصلاً یکی به من گفت از این بحث ها در این مسجد نکن برایت خطر دارد که من دیگر رها کردم.
– وقتی علنی کردید که شیعه شده اید برخورد فامیل و اطرافیان چگونه بود؟
کل فامیل، دوستان و همه با من قطع رابطه کردند و گفتند از تو بعید است که چنین کاری کنی و طرد شدم ولی باز می رفتم پیش آنها کم کم دل آنها را به دست میآوردم.
– چه پیشنهادی به اهل سنت داریم ؟
اولا مذهب حقه، مذهب اهل بیت علیهم السلام است، این نوری روشن است ولی لیاقت می خواهد، تمام علمای اهل سنت می فهمند این چیزی است که من با آنها رفت و آمد دارم می فهمم ولی آنها ماندهاند که چه کار کنند، مردم عوام اهل سنت چه کار کنند بنده های خدا مطالعه ای که ندارند، باسواد هایشان هم که با آنها بحث می کنم در فضای دیگر هستند.
در کل میگویم خدا آن کسانی که لیاقت داشته باشند را توفیق بدهد و بدانند که بهترین راه مطالعه است، صحیح مسلم، صحیح بخاری را که حتی در مسجد مکی فارسی اش هم موجود است، جوان ها بخوانند فقط پای صحبت دیگران نشینند.
– یعنی شما میگویید همان کتاب های اهل سنت را بخوانند؟
بله اگر همان کتب اهل سنت را بخوانند مطمئن هستند که جواب میگیرند، اگر کتاب های خودشان را درست بخوانند اگر عینک تعصب را از خودشان دور کنند به حقیقت می رسند.
-چه زمانی اسم تان را عوض کردید؟
من بعد از اینکه علنی کردم در سال ۱۳۹۲ اسمم را عوض کردم و خداوند هم به من توفیقی داد که همان سال به کربلا رفتم و این اسم خیلی در زندگی من اثر گذاشته است.
– حرف آخر
من از اینکه شیعه ام راضی هستم ولی علاقه خاصی دارم که اطرافیانم هم راه را پیدا کند حداقل بتوانم اثری بگذارم که از تعصب خود کوتاه بیایند، دوست دارم در قلب آنها نفوذ کنم و آن ها را نسبت به تشیع خوش بین کنم، اصلاً شیعه نشوند ولی حداقل نسبت به تشیع بدبین نباشند و توهین نکنند و دیگر به این شبکه های وهابی توجه نکنند.
منبع : www.estebsar.ir