حوادث چکسلواکی زندگی و افکار گارودی را به کلی دگرگون ساخت .

Roger Garaudy
گارودی از نقشی که رهبران حزب کمونیست فرانسه در مذاکرات خود با رهبران چکسلواکی ، به خصوص با دوبچک ،بازی کردند آگاه بود و آنان را از تایید عمل شوروی در اشغال چکسلواکی و از اتخاذ روش های استالینی به سختی نکوهش کرد . ایم نوضع گیری شدید موجب شد موجب بی مهری کمونیست ها قرار گیرد . تا آنکه در فوریه ۱۹۷۰ رسما او را از دفتر سیاسی حزب کمونیست فرانسه و سپس از عضویت حزب کمونیست اخراج کردند .
اما گرایش های مذهبی روز به روز در ایشان نیرومندتر می گردید و او همچنان به تحقیقات خود درباره ی ادیان بزرگ ادامه می داد .در جست و جوی حقیقت بود .حقیقتی که ورای حزب بازی ها و سیاست بازی ها و قدرت طلبی ها نهفته است .او که مردی متفکر و فیلسوف بود ،نمیتوانست کورکورانه افکار پیش ساخته را بپذیرد و از آنها پیروی کند .

اگر گارودی نخست کمونیست شد ،از آن رو بود که علاج دردهای بشری و بهبود زندگی کارگران و زحمتکشان را در آن می جست . اما مشاهده کرد که پیروان این مکتب به اصطلاح طرفدار زحمتکشان ،خود در عمل تجاوزگر جهان خوار و ستم پیشه اند .پس ،از مارکس و مارکسیسم روی گردانید و مسیحی شد . ولی … این مسیحیان و شاهان بسیار مسیحی ای شان و کشیشان و پاپ ها بودند که جنایات بزرگ دو فاجعه ی تاریخ بشری ،(جنگهای صلیبی و تفتیش عقاید مذهبی) را مرتکب شدند و قتل عام های قسطنطنیه و بیت المقدس و کشتارهای نسل برانداز بومیان آمریکا و … را بوجود آوردند .این مسیحیان بودند که در قرون گذشته اساس استعمار جهانی را پی ریزی کردند و امروزه نیز با شیوه های جدید و یا تشکیل شرکت های چند ملیتی شیره ی جان بینوایان را می مکند .پس اگر حقیقتی هم در مسیحیت نهفته باشد ،این حقیقت رفته رفته مخدوش و مقلوب شده است .
از این رو گارودی از مسیحیت نیز روی میگرداند و در کتاب “هشدار به زندگانی”اعلام می دارد که ما (غربیان مسیحی) در حال کشتن فرزندان و نوادگان خود هستیم .زیرا شیوه ی رشد ما به بن بست مرگ انحامیده است . در همین کتاب است که گارودی به تحقیق درباره ی ادیان بزرگ ،مانند آیین مزدیستی و هندوئیسم و دین بودا و آیین یهود می پردازد و سرانجام کمال مطلوب و ایده آل خود را در اسلام و ارزش های متعالی آن می یابد و سپس مسلمان می شود .

شگفتا در روزگاری که بر اثر تبلیغات سوء و نیز برخی عملکردهای نامطلوب ، مسلمانان جغرافیایی و سست ایمان گروه گروه از دین خارج می شوند ، مردی دانشمند و دارای افکاری بلند که در میان هموطنان خود و جهه ای و حشمتی دارد ، از همه ی آن ها چشم می پوشد و به رغم اتهام ها و برچسب ها مسلمان می شود .

آیت الله مصباح در مورد روژه گاردی میفرمایند :
ما همه به وجود یک مسلمان و اندیشمند بزرگ افتخار می کنیم ، روح شجاعت ،استقامت و پایمردی شما را ارج می نهیم .
بدون شک مجاهدت های شما در تاریخ ثبت خواهد شد .
در حال حاضر فعالیت های شما یک حرکت فردی تلقی می شود و امیدواریم در آینده به یک تحول اجتماعی منجر شود .
حرکت های بزرگ تاریخ ،غالبا با یک فرد شروع شده است .
وقتی کار عظیم باشد و با نیت خالص و همت بلند ،می تواند تاثیر عظیمی در تاریخ داشته باشد ‌.

برخی از کتاب های روژه گاردی عبارتند از :

آیا امروزه می توان کمونیست بود ؟
در این کتاب به طرح این مساله پرداخته شده است که آیا ممکن است خداوند را به نحوی که برای انسان ها قابل درک باشد وصف کنیم ،و مثلا او را سرچشمه ی افعال خلاقه ی انسان بدانیم ؟
_در کتاب الگویی برای سوسیالیسم در فرانسه ،، خوش بینی و امیدواری بیشتری در باب ایجاد تفاهم میان دو طرز فکر مذهبی و کمونیستی ابراز داشت .
_در کتاب “مارکسیسم” پا را فراتر گذاشت و کوشید نشان دهد که مارکسیسم می تواند ارزش های مذهبی را در خود جذب کند .
ولی حواث چکسلواکی زندگی و افکار او را به کلی دگرگون نمود .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

InstagramTelegramBehanceEmailYoutube