بنیاد بین المللی استبصارعرض سلام و ادب و احترام دارم. یک کمبودی در حوزه علمیه قم مشاهده می‌شد و آن قدردانی از چهره‌های ماندگار حوزه بود. وقتی به من گفتند که برای پاسداشت خدمات ارزنده حضرت آیت‌الله موسوی لاری، چنین جلسه‌ای هست من به دو دلیل با اشتیاق، آن را پذیرفتم؛ هم به خاطر شخصیت مبرَّز حضرت آیت‌الله موسوی لاری و هم نفس این کار که در حوزه، چنین کاری آغاز شود.

باید به یک نکته توجه کرد که در صحنه جهانی، دو رویه وجود دارد؛ یک رویه قدرت و یک رویه فرهنگ. کسانی می‌توانند یک فرهنگی را در این میانه فرهنگ‌های مختلف، آن را به نیکی بیان کنند و به خوبی آن را برسانند که هم استعداد کافی در این زمینه داشته باشند و تأملات جدی نیز داشته باشند و مهمتر از آن، این است که منطق و زبان طرف مقابل را بشناسند و مقصودم از زبان، زبان انگلیسی، عربی، فارسی و یا آلمانی و فرانسه نیست؛ بلکه منطق ذهنی آن‌هاست.

حضرت آقای موسوی لاری یکی از شخصیت‌های نادری هستند که در این زمینه آشنایی داشتند و تلاش هم کردند که این آشنایی‌شان هم بیشتر شود.

مرحوم شهید مطهری هم این خصوصیت را داشتند. آیت الله امینی هم اینجا تشریف دارند. آثار ایشان هم این خصوصیت را دارد؛ یعنی مطلب استوار است ولی بیان ساده است و همه می‌فهمند. حالا بستگی دارد که انسان، مخاطبش کیست؟

ایشان یک بحثی در باب اینکه چرا در کشور و در جوامع، امامت و حکومت اسلامی نیاز هست و ما احتیاج به کسی داریم که زعامت را داشته باشد که عدالت را محقق کند. معمولاً ایشان یک نگاهی برای نقد رفتارهای غرب در آثارشان دارند. برای اینکه حرف، مقایسه شود و به روز باشد. نقدی دارند به رفتار دموکراسی و نحوه قانون‌گذاری در کشورهایی که امروزه آن‌ها را دموکراتیک می‌دانیم. در باب مشروعیت قانون‌گذاری در حکومت‌های دموکراتیک خیلی راحت این مطلب را بیان کردند و  مطلب مهمی است که این نوع قانون‌گذاری، مبنای مشروعیتش معیار روشنی ندارد. چرا؟ چون مبنا، تمایلات افراد است و این تمایلات افراد، در ظروف و شرایط مختلفی که انسان‌ها در آن هستند می‌تواند متفاوت و متغیر باشد. این حرف، بیان ساده و موضوع بسیار مهم در فلسفه سیاسی است که آیا مبنای مشروعیت در حکومت‌ها این است که ما صرفاً به‌ آراء توجه داشته باشیم بدون چارچوب‌ها؟ بیان، یک بیان ساده و همه فهم است اگر کسی تأملات فلسفی هم نداشته باشد این مطالب را ببیند موضوع را می‌فهمد.

نکته دیگری که من در آثار ایشان وجود داشت اعتدال در نظر است. محاطب ایشان ظرفیت افکار افراطی ندارد. مخصوصاً ارتباطات و نامه‌نگاری‌هایی که با ایشان شده است نشانگر همین است. حالا نه در عقل‌گرایی افراطش، آنان ظرفیتش را دارند (چون آنان خودشان در این زمینه افراط کرده و مشکلاتی دارند) و نه در مخالفت با عقل. ما در سنت گذشته اسلامی و در تاریخ اسلام، این افراط و تفریط‌ها را دیده‌ایم. مثلاً ابن رشدیان را داشتیم که افراط در عقل‌گرایی داشتند و معضلاتی را به وجود می‌آوردند. از آن طرف، اخباریون یا اشعری مسلک‌ها را داریم که آنان هم با نفی و انکار عقل، مشکلی را حل نمی‌کردند و اگر کسی در دام این دو طیف افراطی قرار بگیرد نمی‌تواند برای مخاطبینش بیانی رسا داشته باشد. نوع تفکر حضرت آقای موسوی لاری، یک اعتدالی در این زمینه است.

نکته دیگر مخالفت با خرافه‌گرایی است که در نقدی که بر برخی از خرافه‌گرایی در مسیحیت و در دوره‌های گذشته در آثار ایشان هست کاملاً مشرب فکری ایشان را نشان می‌دهد که تفکر اصیل اهل‌بیت و تفکر اسلامی با اینگونه خرافه‌گرایی‌ها تباین دارد.

نکته بعدی، تنوع موضوعاتی است که ایشان بحث کرده است. یعنی دسترسی افرادی که برایشان مشکل است که تتبع کنند در آثار ایشان آسان است .این تنوع موضوع که هم شامل مسائل اخلاقی است و هم شامل مسائل سیاسی و جهان‌بینی و حتی احکام است که بعضی از احکامی که آن‌ها برایشان سؤال است؛ مثل تعدد زوجات یا … در آثار ایشان راجع به این‌ها بحث شده است.

نکته دیگر که باز من فکر می‌کنم از ویژگی‌های آثار ایشان هست توجه به نکات اساسی است که شخصیت ساز است؛ هم برای افراد و هم برای جامعه. کتابی هم که ایشان به عنوان رسالت اخلاق در تکامل انسان نوشتند به هر دو وجه می‌پردازند. یعنی آثار ایشان می‌تواند انسانی را که از این مسائل دور بوده را هم آگاه کند و بصیرتی به آنان بدهد و هم اراده آنان را معطوف به عمل کند. یعنی جذابیت در آثارشان هست و یک نوع مقایسه است.

یک نکته دیگری جا دارد روی آن تأمل بیشتر شود ،که بزرگترین شکست اخلاقی جامعه در این است که ناتوان باشد از تشخیص خوب و بد برای جامعه.امروز که این فراز و فرودهای سیاسی و فرهنگی دارد پایان می‌پذیرد و آن عربده‌های مستانه‌ای که آمریکایی‌ها می‌زدند به عنوان پایان تاریخ، این حرف‌ها یک نشستی کرده است در سطح بین‌المللی و خیلی از متفکرین را به فکر فروبرده است که ما در چه شرایطی هستیم؟ خیلی‌ها معتقدند که ما یک دوره گذار داریم. حالا ایشان اصطلاح دوره فطرت یا برزخ را دارند که یک دوره فرهنگی دارد پایان می‌پذیرد و وارد دوره فرهنگی جدیدی می‌شویم. در آن دوره فرهنگی یک نوع مادی‌گرایی صرف و نوعی روی‌گردانی از دین و یک نوع پشت پا زدن به اخلاق و نوعی قدرت طلبی در آن است.

یک خصوصیت دیگری هم هست که آن خوش‌سلیقگی ایشان در انتخاب واژه‌هاست. در امر تبلیغ، جذابیت بیان خیلی مهم است. گاه در تاریخ اسلام دیدید که وقتی امام علی (ع) صحبتی می‌کرد طرف مقابل، منقلب می‌شد. خیلی از داستان‌ها وجود دارد که سوره کوچکی از قرآن، فردی را منقلب کرد. جذابیت بیان و استفاده از واژه‌ها خیلی کمک می‌کند. ایشان این خوش‌سلیقگی را دارند. جدای اینکه بیان ساده و در عین حال، متین و استوار است و ایشان آشنا به مبانی فکر طرف مقابل هستند اما این خصوصیت استخدام واژه‌ها در جای خودش با جذابیت هم کار بسیار جالب ایشان است. مثلا راجع به اعتماد به نفسی که غالباً صحبت می‌شود ایشان اعتماد به حق را برجسته می‌کنند؛ چون اعتماد به نفسی که در راستای اعتماد به حق نباشد به یک غرور کاذب منتهی می‌شود و ایشان فصلی دارند در این جهت که چگونه اختلال ایجاد می‌شود در بینش فردِ مغرور؟ و چه مشکلاتی در او هست که اختلالاتی را ایجاد می‌کند. در کل فکر می‌کنم ایشان در نوع خودشان، فردی منحصر به فرد بود یا کمتر افرادی شبیه ایشان بودند که در حوزه حضور داشته باشند؛ اما دغدغه خاطر برای برون مرزها داشته باشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

InstagramTelegramBehanceEmailYoutube