در آستانه برگزاری همایش بیدارگران (۴) آیت‌الله رضا مختاری از اساتید حوزه علیمه در گفتگو با مرکز استبصار در زمینه روش تبلیغی مرحوم آیت‌الله سید مجتبی موسوی لاری نکاتی را بیان کردند. گزیده‌ای از این گفتگو را در زیر می‌خوانید.

ابتدا از شما و همه دست‌اندرکاران برپایی این همایش ارجمند تشکر می‌کنم که این کار تجلیل و تکریم خادمان شریعت مطهر و خادمان تراث اهل‌بیت علیهم السلام و مروجان مکتب حق شیعه اثناعشری است.

یک سری خصوصیاتی خود این بزرگوار داشت و یک سری از خصوصیات مربوط به آثار ایشان می‌شد. از خصوصیات خود ایشان این بود که کتابی که می‌نوشت با توجه به فرهنگ مخاطب بود؛ یعنی اول، فرهنگ مخاطب را شناخته بود؛ بعد برای آن فرهنگ و متناسب با آن فرهنگ و متناسب با نیاز آن فرهنگ، کتاب می‌نوشت. در سفر که برای معالجه به اروپا رفته بود (در دهه چهل) یک شناختی از فرهنگ مردم آنجا برایش حاصل شد و نیازها را شناخت و بعد، برای تأمین آن نیازها دست به قلم برد. خود ایشان روی این نقطه خیلی تأکید دارند. بارها فرموده‌اند که هر کتابی اینطور نیست که بر همه مردم دنیا، یکسان، و آموزنده باشد؛ بلکه متناسب با هر منطقه‌ای و هر فرهنگی، کتابی را باید نوشت. پس یکی از مسائل مهم، توجه به فرهنگ مخاطب است.

نکته دوم که از امتیازات آثار ایشان می‌باشد این است که ترجمه آثار این بزرگوار به قلم اساتید فن و بزرگان فن انجام شده است که زبان اصلی‌شان زبان غرب بوده است و هم به زبان مبدأ و هم مقصد و هم به متنی که ترجمه می‌کنند آشنا بوده‌اند و این خیلی در تأثیرگذاری و اثربخشی کتاب مؤثر است. خیلی‌ها فکر می‌کنند که هر کتابی را با هر مترجمی با هر سطحی از اطلاعات را برای ترجمه کردن می‌شود داد. اما این بزرگوار اینگونه نبود. آثار این بزرگوار را مترجمان تراز اول ترجمه کرده‌اند.

ویژگی بعدی این است‌که حتی برخی از آثار ایشان به سی زبان ترجمه شده است و این حاکی از اثرگذاری آثار این بزرگوار است.

اینجانب به بعضی از ویژگی‌های شخصی ایشان که باعث می‌شد که این آثار با برکت و مؤثر واقع شود اشاره می‌کنم: اولاً بدون هیاهو و سروصدا و با پرهیز از شهرت‌طلبی و در کمال تواضع علمی و عملی کارها را پیش می‌بردند. شخصیتی داشتند بسیار متواضع، فروتن و با اخلاص و چه‌بسا این آثاری که می‌بینیم و برکاتی که آثار ایشان دارد نتیجه همان اخلاص، تواضع، فروتنی و پرهیز از شهرت‌طلبی باشد.

نکته دیگر اینکه این‌طور نبود که با صرف هزینه های فراوان و اموال کثیر‌، این کار را پیش برده باشند؛ بلکه می‌توان گفت که با کمترین هزینه و با صرفه‌جویی بسیار و کمترین مؤونه و بیشترین معونه، امور مذکور پیش برده می‌شد.

یکی دیگر از خصوصیات آثار مرحوم آیت الله لاری این است که بیشتر مخاطبانش از طبقه جوان کشورهای دیگر است. آثارش ویژه افراد مسن و پیرمردها نیست. تأثیرگذاری روی جوانان بیشتر است و بیشتر مخاطبین ایشان هم جوانان‌اند و بیشتر مخاطبانش غیر فارس و عرب هستند. یک وقت که خدمتشان رسیدم یکی از آثارشان را خدمت بنده دادند و گفتند فارسی آن هنوز چاپ نشده است؛ به زبان‌های دیگر چاپ شده است ولی به فارسی چاپ نشده است. یعنی قبل از اینکه آثار وی به فارسی چاپ شود به زبان‌های دیگر چاپ می‌شد و منتشر می‌شد به خاطر مخاطبان فراوانی که به زبان‌های خارجی داشت و بزرگانی مثل حامد الگار و ویلیام چیتیک که مترجم و مروج آثار ایشان و مروج آثار ایشان بودند و خود اسم ایشان تأثیر می‌گذاشت در نشر آثار ایشان و علاقه‌مندی شدیدی که نسبت به این بزرگوار داشتند. من الآن بعضی از دغدغه‌های ایشان را از متن صحبت‌های خودشان از این کتاب بسیار خوب به اسم «خلوص کامیاب» که در زمان حیات ایشان منتشر شد می‌خوانم که ببینید چه دغدغه‌های متعالی داشته‌اند.

یکی از نکاتی که داشته‌اند و در مورد آن نوشته‌اند این است که: «نگران مؤاخذه الهی هستم. نگران از این که ما در قم و در بین این همه نعمت‌های الهی و معرفتی باشیم، اما در این عصر، آن هم عصر ارتباطات با وسایل ارتباط جمعی، آن هم سریع و داشتن مراکزی مانند سفارت‌خانه‌ها و دفاتر فرهنگی با این همه؛ بعضی از کشورهای جهان، هنوز هم ندای توحید شاید به گوششان نرسیده باشد. مردمانی که نه قرآن را دیده‌اند و نه نام پیامبر اکرم (ص) به گوششان رسیده است و نه قبلاً یکی از ادیان الهی لااقل با آنان از توحید سخن گفته باشند، مثل برخی از کشورهای جنوب شرقی آسیا؛ کشورهایی چون کامبوج، لائوس، ویتنام که هیچ پیوندی با معارف الهی از طریق انبیای الهی ندارند. حالا اگر مردمان این سرزمین مسلمان هم نشدند نشوند؛ اقلاً بدانند خدایی هست و خدای توحیدی را بشناسند و از این بت‌پرستی دست بردارند. این‌ها مستضعف فکری هستند و تفاوت دارند با سایر ملل.» این یک محور که بسیار مورد توجه ایشان بود که شاید برخی به آن توجهی نداشته باشند.

نکته دیگری که مد نظر ایشان بود و از خصوصیات آثار ایشان بود ساده نویسی است. ما ساده نویسی را با سست نویسی نباید اشتباه کنیم. آنچه مذموم است سست نویسی است؛ وگرنه ساده نویسی (یعنی مفاهیم بلند دینی را با عبارات همه‌کس‌فهم، عرضه کردن) هنر است و هرکسی این هنر را ندارد و فرموده‌اند ساده‌‌نویسی عیب نیست؛ بلکه هنر است. ما باید آثارمان را ساده بنویسیم تا همه بفهمند؛ نه الفاظ درشتی که کسی نفهمد. سپس اشاره می‌کند به مرحوم علامه مجلسی که با اینکه آثاری مثل بحارالأنوار و مرآه القلوب دارد، آثار فارسی روان هم برای عموم مردم دارد مثل حلیه المتقین، جلاء‌العیون، عین‌الحیاه و … نباید جامعه را محروم کرد؛ وظیفه یک طلبه انجام رسالتی است که بر عهده اوست.

نکته دیگری که ایشان خیلی تأکید داشتند و عملاً هم آثارشان همینطور بود این بود که فرمودند: نهضت ترجمه باید راه‌اندازی شود و این نهضت ضروری است و ما چقدر غفلت کرده‌ایم که آثار مهممان به زبان‌های مختلف دنیا ترجمه نشده است و به دست کسی نرسیده است. بعد در ترجمه هم این نکته‌ای که اول عرائضم مطرح کردم مهم است که مترجم، تسلط کامل به زبان مبدأ و مقصد و به آن متن و علم مورد ترجمه داشته باشد. به راستی هرکس صلاحیت آن را ندارد که قرآن، نهج البلاغه و صحیفه سجادیه را به زبان‌های دیگر ترجمه کند. سپس اشاره کردند که بعضی از کتاب‌ها اصلاً نباید ترجمه شود و بعضی از کتب، متناسب با فرهنگ مخاطب نیست.

و این نکات، مدنظر این بزرگوار بوده و یکی از علل تأثیرگذاری آثارش همین نکته‌هاست و می‌شود گفت که ایشان مصداق این آیه شریفه هستند که: «ألم تَرَی کَیْفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فی السَّماء* تؤتِی اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذْنِ رَبِّها» البته آن نکته‌ای را هم که فرمودید، ایشان کتبی را که نوشته‌اند شما ببینید که قابل نشر در همه جای عالم است و هیچ محدودیتی ندارد و تعصب و نکته‌ای که در عین حالی که مُرّ حق را بیان کرده و هیچ جا چشم‌پوشی از حق نکرده‌اند ولی لحن، بیان و قلمشان طوری نیست که یکجا کتاب ممنوع الورود شود و به فرهنگ برخی بَر بخورد. بیشترین تأثیرگذاری را دارد و راه تبلیغ هم همین است و می‌شود گفت بهترین نشر تشیع و مکتب تشیع بدون اینکه تأکید کنیم بر اینکه ما می‌خواهیم مکتب تشیع را بر سایر مکاتب، غلبه دهیم.

از خصوصیات شخصی و اخلاقی‌شان هم اگر خاطر شریفتان هست بفرمایید ممنون می‌شویم.

بله چیزی که در وجود ایشان جلوه داشت تواضع علمی و عملی، سادگی و بی‌پیرایگی و بی‌تکلفی و دوری از هیاهو و سروصدا بود. جهانی که بنشسته در گوشه‌ای (ایشان مصداقش بود).

ایشان در یکی از خاطراتشان فرموده‌اند که یک جوان وهابی آمد و شروع کرد که: این عقیده شما که تکریم مرده و … باطل است. اما ایشان با یک بیانی او را قانع کرد و به او گفته است که «مردم از یک بزرگی تکریم می‌کنند و این کسی که از دنیا رفته است تکریم او چه اشکالی دارد‌؟ و باعث می‌شود که به افکار و اندیشه‌های آن بزرگ، همه اقتدا کنند و ترویج شود. این حرف شما که می‌گویید رفتن سر قبر میت، شرک است یعنی چه؟» با یک بیانی یک وهابی را به راه آورده است. هنر اینکه بداند با چه کسی چگونه برخورد کند و چگونه به راه بیاورد را داشته است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

InstagramTelegramBehanceEmailYoutube