گفتگو با استاد نجم‌الدین طبسی

به مناسبت برگزاری همایش بیدارگران ۳ و نکوداشت شخصیت مرحوم علامه سلطان‌الواعظین شیرازی، پایگاه اطلاع‌رسانی استبصار گفتگویی با استاد نجم‌الدین طبسی پیرامون شخصیت آن عالم بزرگوار انجام داده است. مشروح این گفتگو در ادامه آمده است.

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین و اولاده الطاهرین.

یکی از فضایل حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام این است که رسول خدا ص فرموده اند: “علی مع الحق، و الحق مع علی، یدور معه اینما دار” یعنی حضرت علی ع با حق است و حق دنباله رو علی بن ابی طالب ع است.

معرفت حق و حقیقت و دنبال حق و حقیقت رفتن، واجب است و این تکلیف را هم خدا و نبی اکرم (ص) فرموده اند و هم عقل این حکم را می کند که باید دنباله رو حق باشیم.

ما وظیفه داریم که خط و مشی زندگی ما و رفتار و اعتقادات ما به خط و مشی امام علی (ع) منجر بشود و حق را از علی و آل علی ع اخذ کرده و دریافت کنیم.

همچنین وظیفه داریم همین حقیقت را برای دیگر مردمان بیان کنیم و روشن نماییم. مردم مستضعف هستند و اینگونه نیست که همه مردم، معاند و ناصبی باشند. در میان مردمان اهل سنت ممکن است برخی ناصبی باشند، ولی عموما آنها ناصبی نیستند و اهل بیت (ع) را دوست دارند و امیرالمومنین را خلیفه چهارم می دانند.

علمای بزرگ ما در طول تاریخ به این دعوت لبیک گفته و با قلم و قدم خود باعث تشیع افراد فراوانی شده اند. مثلا علامه مجلسی کتابی با عنوان (حق الیقین) را نگاشتند و بر اثر آن ۷۰ هزار نفر به مذهب تشیع وارد شدند. نمونه دیگر از این علما، علامه امینی است. ایشان با نگارش (الغدیر)، کاری کردند که شیعه به خودش افتخار می کند و هر کسی هم که شیعه نیست و کتاب را بخواند ناراحت می شود که چرا از حقیقت عقب مانده و به حق نرسیده است. با وجود عبور ده ها سال از تالیف الغدیر، هنوز مدعیان حق نتوانسته اند این کتاب را رد کنند و ۵۰-۶۰ سال است این کتاب حرف اول را در این زمینه می زند و هر انسان منصفی که این کتاب را خوانده، یا بلافاصله شیعه شده است ویا اینکه با خواندن کتاب، درباره حقانیت مسیر خود به شک افتاده و شک هم مقدمه هدایت است.

شما در مقدمه مجلدات الغدیر مشاهده می کنید که علما و امرا و شخصیت ها در مدح الغدیر و علامه چه گفته اند. یکی از علمای مصر و مدرسان الازهر، در نامه ای می نویسد:

“من بر اثر کسالت از مطالعه ممنوع شده ام ولی این جلد کتاب را که شما ارسال کردید خواندم و منتظر باقی مجلدات هستم تا آنها را هم بخوانم.”

خداوند قاضی نورالله شوشتری را رحمت کند. ایشان به قصد مشهد مقدس رفته بود، ولی بعد از اینکه متوجه شد که تشیع در هندوستان ضعیف است، به آنجا رفت و باعث هدایت مردمان بسیاری شد. مرحوم علامه شرف الدین هم دارای تاثیر از این گونه ای بود و کتاب های (المراجعات) یا (النص و الاجتهاد) و خدمات دیگر وی در هدایت مردم موثر بوده و در اثر اقدامات او بسیاری حق را شناختند.

از کسانی که در این دوران درخشید و خوش درخشید، مرحوم آیت الله سلطان الواعظین بود. ایشان از دوستان مرحوم والد ما، (آیت الله شیخ محمدرضا طبسی) بود و جزو طلاب اوایل تاسیس حوزه علمیه قم توسط مرحوم آیت الله حائری به شمار می رفت.

در خاطر دارم که در دوران کودکی که در نجف بودیم، مرحوم سلطان الواعظین در نجف به دیدار مرحوم والد ما نیز آمد. این دو با هم رفاقت گرمی داشتند و ظاهرا حساسیت بعثی ها متوجه ایشان بود و ایشان مجبور شدند عرصه را ترک کنند. در واقع ایشان را تبعید کردند و ایشان را از زیر دوش حمام(گرمابه) نزدیک صحن مطهر بیرون بردند و اجازه ندادند غسل خویش را انجام دهد و او را از عراق تبعید کردند. هیچ بعید نیست حساسیت بعثی ها به خاطر همین (کتاب شبهای پیشاور) بود که باعث شد ایشان را تحت فشار قرار داده و از عراق بیرون بفرستند.

این کتاب را من ۵۲ سال قبل در سال ۱۳۴۸ش خریدم و خواندم. ایشان اصرار داشت این کتاب به دست همه برسد. لذا “در آن زمان که قیمتش ۱۳ تومان بود، ایشان می فرمود قیمتش بالا برده نشود و به همان قیمت فروخته شود و در دسترس همه باشد.”

یکی از امتیازات این کتاب متن سلیس و روان آن است و حتی تجدید چاپ آن نیاز به ویراستاری ندارد.

انصافا این کتاب در دفاع از مذهب یک کتاب کم نظیر است و هر کس که آن را مطالعه کند، قانع خواهد شد. کسی هم که شیعه مذهب باشد و به اصطلاح شیعه تقلیدی باشد با خواندن این کتاب اهل تحقیق شده و می داند که شیعه چیست و اگر هم یک اهل سنت این کتاب را بخواند، نسبت به عقاید خود دچار تغییر و تحول و تأمل خواهد شد.

مرحوم سلطان الواعظین در این کتاب مطالب را مستدل و محکم بیان کرده است. من آرزو داشتم که این کتاب به عربی هم ترجمه شود تا اینکه ۲۰ سال قبل بیروت بودم که دیدم این کتاب به عربی هم ترجمه شده است و در جهان عرب بسیار معروف شده بود.

در لبنان و بیروت در قبل از انقلاب، تشیع ضعیف بود و حرف اول را دیگران می زدند. خدا مرحوم سید موسی صدر را رحمت کند که با تلاش های ایشان، تشیع در لبنان قوت و قدرت گرفت و وقتی که کتاب شبهای پیشاور به عربی ترجمه شد هم در لبنان و کشورهای عربی جا باز کرد و تاثیر گذار بود. کتاب هایی نیز که از طرف مقابل بر رد این کتاب نوشته شده، قوی نیست و در واقع باعث ترویج همین کتاب شده است. به فارسی هم کتاب روزهای پیشاور در رد این کتاب نوشته شده است و من وقتی این کتاب روزهای پیشاور را خواندم، دلم برای نویسنده آن سوخت. چون با نوشتن این کتاب آبروی خودش را برده بود. به قول شاعر: «تا مرد سخن نگفته باشد/عیب و هنرش نهفته باشد»

تو مگر مجبور هستی که بد دفاع کنی. تو که مذهب خودت را حق می دانی، چرا باید کتابی بنویسی که هر کس آن را بخواند، وسعت دید پیدا کند و با جواب های شما و اشکالات و ایرادات شما قانع نشود و حتی با دیدن کتاب شما به اصل کتاب شبهای پیشاور رجوع کند و اعتقاداتش هم دگرگون شود و به حق بگراید.

ردیه هایی که علیه کتاب شبهای پیشاور نوشته شده ضعیف و سست است و اصلا در حد و قواره این کتاب محکم و مستدل نیست.

“انتشار کتاب شبهای پیشاور در جهان عرب بعد از کتاب های آقای تیجانی بود و اگر بیشتر از کتاب های آقای تیجانی جا باز نکرده باشد، کمتر جا باز نکرده است”  و این حکایت از تاثیر گذاری آن دارد. مطالبی که ایشان در این کتاب آورده عمیق و محکم است و منشأ آثاری بوده و هست.

من از یکی از مقامات لبنان شنیدم که حدود ۵۰ میلیون نفر از مردم در جهان عرب به تشیع گرویده اند. حتی شنیدم در یکی از مناطق قاهره ۱۶ هزار نفر به تشیع گرویده اند. خب مشخص است که  ما از ایران مبلغ خاصی به مناطق دیگر ارسال نکرده ایم. پس تاثیر این کتاب هاست که باعث شده تشیع گسترش پیدا کند و بنده کتاب هایی در مکه مکرمه خریداری کردم که در آنها از همین گسترش تشیع ابزار نگرانی شده و نسبت بدان هشدار داده بودند. امکانات ما در حوزه علمیه طوری نبوده که مبلغ به دیگر نقاط جهان عرب بفرستیم.

“اگر تشیع رشد می کند به خاطر کتاب های علمای شیعه و حضور مجاهدانی چون سید حسن نصرالله است و الا نمی شود این حجم از تشیع و استبصار بدون دلیل باشد”

نقش کتاب هایی مانند شبهای پیشاور در این میان بسیار ویژه است. شهرت این کتاب ازخود مرحوم سلطان الواعظین بیشتر است و ایشان را با این کتاب می شناسند و گفته می شود: صاحب شبهای پیشاور. ایشان انسان مخلص، خدوم و دلسوزی بود و برایش مهم نبود که نامش مطرح شود و انچه که برایش مهم بود این بود که مذهب حق مطرح شود و گسترش بیابد. خداوند هم آرزوی او را برآورده کرد و کتاب وی از عوامل مطرح شدن و گسترش تشیع بود و هست.

خداوند ایشان را رحمت کند و با مادرش حضرت فاطمه زهرا(س) که پرچمدار دفاع از ولایت بود، محشور فرماید و به شما عزیزان هم که در تلاش برای گسترش مکتب اهل بیت(ع) و نجات گمراهان از ضلالت به هدایت هستید، توفیق عطا کند. ان شاء الله آثار و برکات کارهای شما هم به زودی مشهود باشد. هر چند آن کسی که باید بداند و این برکات را ثبت کند، می داند و می بیند؛ والحمدلله رب العالمین.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

InstagramTelegramBehanceEmailYoutube