«تحریف منابع در روند استبصار چه تاثیری داشته ؟!»
استاد تیموری
بنده قریب به ۱۷ سال است که وقتی شروع کردم به بررسی فضائل و مناقب اهلبیت علیهمالسلام، مثلاً در شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید در جلد نهم در باب “و اما اخبار الوارده فی فضائل علی بن ابی طالب” وقتی به آنجا مراجعه میکردم میدیدم که ابن ابی الحدید قریب به یازده حدیث در مورد فضیلت امیرالمؤمنین علیهالسلام یا از “مسند الفردوس دیلمی” نقل میکرد و یا از “حلیه الاولیا” نقل میکرد و یا از ” مسند احمد” و یا “فضائل الصحابه لاحمد بن حنبل” نقل میکرد.
اما این ۱۱ حدیث از فضیلت امیرالمؤمنین ک از مسند احمد نقل میکند دیگر اصلاً در چاپهای جدید مسند احمد وجود ندارد. حتی در کتاب فضائل صحابهی جدید نیست.
در این ۱۷ سال قبل که شروع کردم به تتبع وقتی مراجعه میکردم مثلاً به کتاب جلالالدین سیوطی مراجعه میکردم، در جامع الاحادیث یا جمع الجوامع یا خصائص الکبری یا الدر المنثور یا هیثمی در کشف الاسرار عن زوائد المسند البزار یا همین هیثمی در مجمع الزوائد منبع الفوائد و یا …
یا اگر از علمای شیعه بخواهید که شاید قریب به ۱۰ مجلد کتاب از احادیث باشد که اهل سنت فضائل امیرالمؤمنین را از شیعیان نقل کردهاند؛ مثل مناقب آل ابی طالب ابن شهرآشوب یا مثل سید بن طاووس و … وقتی مثلاً مراجعه میکردم و جلالالدین سیوطی میگوید این روایت را احمد بن حنبل این روایت را در مسندش آورده است، درست است که این روایت در چاپهای جدید مسند بن حنبل نیز موجود است، لکن صدر و ذیل روایت حذف شده است و یا حتی وسط روایت حذف شده و به هم چسبانده شده است.
وقتی جلوتر آمدم دیدم سبحانالله وضع خیلی فراتر از اینهاست. و حذفیات آنها بسیار زیاد هست تا جایی که دیده میشود در نسخههای جدید و یا نرمافزارهای حدیثی، راوی را تغییر دادهاند.
مثلاً یک مثال بزنم “نسخه المجالس عبدالرحمن صفوری شافعی” که بنده ۷ چاپ جدید از این کتاب را دیدم. که در یکی از چاپهایش که در دهههای اخیر چاپ شده است به نام ” کاستریه ی مصر” در اول کتاب آورده است که این نسخه جدیدترین نسخه و کاملترین نسخه است . وقتی انسان این نسخه را در کنار نسخههای خیلی قدیمیتر از این کتاب میگذارد ، میبینیم در باب حضرت امیر صلواتاللهعلیه و در باب حضرت زهرا سلامالله علیها و در باب امام مجتبی و سیدالشهدا علیهماالسلام ، در همین سه باب قریب به ۶۰ حدیث حذف شده است . چطور آمده است در اول کتاب ادعا کرده است که کامل ترین نسخه است؟ خب این کذب است و نوعی خیانت در امانت است.
یا مثلاً المسند البزار که از ابوبکر احمد البزار هست که بعد از او حیثمی آن را کمی خلاصه کرده است به نام کشفالاسرار عن زوائد المسند البزار ، و افراد مختلفی که از مسند بزار حدیث نقل کردهاند، در این ۱۷ سال که با این روایات برخورد کردم و بعد به مسند بزار که مراجعه کردم برخی از احادیث را در مسند بزار دیگر نیافتم.
مثلاً بنده ۷ نسخه از مسند احمد بن حنبل دیدم که قریب به ۴۸ حدیث از این مسند حذف شده است.
مثلاً یکی از روایاتی که حذف شده است که سبط بن الجوزی در تذکره الخواص و دیگران نقل میکنند از احمد بن حنبل و تصریح میکند که “رواه احمد فی مسنده” که ” لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار”. و حال آنکه این روایت نه در مسند احمد وجود دارد و نه در فضائل الصحابه.
در این ۱۷ سال بنده قریب به ۶۳ کتاب را بررسی کردم از ۲۰۴ ه.ق تا ۸۹۴ ه.ق که حدود ۴۰ صفحه فقط فهرست کتابهایش میشود که برخی ۷ نسخه و برخی ۱۴ نسخه وجود دارد و در اکثر این نرمافزارها مثل مکتبه الشامله و غیره این احادیث حذف شدهاند.
مثلاً کتابی مثل “سنن ترمذی” برای بنده خیلی عجیب بود که چطور شد که در این کتاب دست بردند، روایتی هست که ابن اثیر جزری در کتاب جامع الاحادیث میاورد و اصل روایت این است: عن علی بن ابی طالب رضیاللهعنه قال قال رسولالله صلیالله علیه و آله و سلم انا مدینه العلم و علی بابها و من ارادها فلیأتها من ببابها. این روایت را ابن اثیر که از روات اهل سنت هست میگوید که “رواه ترمذی” ولی چنین روایتی در مسند ترمذی وجود ندارد.
یا مثلاً کتاب تفسیری مثل تفسیر ابن منذر یا عبدالرزاق و طبری و امثالهم که یک نمونه فقط از تفسیر طبری خدمت شما نقل میکنم: در ذیل آیه “و انذر عشیرتک الاقربین” روایتی هست که سیوطی و امثالهم آوردهاند و در ذیل این حدیث میرسند به جایی که رسول خدا میفرماید که چه کسی بعد از من میتواند یاری کننده من باشد و حضرت امیر دست بلند میکنند و میفرمایند “من”. در اینجا وقتی حضرت امیر دستشان را بلند میکنند رسول خدا میفرمایند “یا علی انت اخی و وصیی و خلیفتی و وزیری” ؛ این را نقل میکنند و مینویسند “و رواه ابن جلیل طبری فی ذیل الآیه فی تفسیره.
بنده حدود ۵ نسخه از تفسیر طبری و همچنین نرمافزار آن را بررسی کردم و وقتی به این آیه میرسیم در ذیل آن نوشته است که قال رسولالله صلیالله علیه و آله و سلم … کذا و کذا. یعنی بهجای “یا علی انت وصیی و…” کذا و کذا گذاشتند.
یعنی اگر یکدفعهی دیگر این نرمافزارها و کتابها بخواهد درست شود یا چاپ شوند بنده پناه میبرم به خدای متعال که چطور خواهد شد.
سؤال: شما تعبیر خیانت را آوردید و مرحوم سلطان العلماء نیز چنین تعبیری در کتاب شبهای پیشاور آوردهاند. حالا این تحریفها و حذف کردنها به نظر حضرتعالی چقدر در روند استبصار میتواند خلل وارد کند؟ یا به جامعهی شیعه چقدر میتواند ضرر وارد کند؟
خدا رحمت کند سلطان الواعظین را همچنین همهی علمایی که در این راه کوشش کردند.
این نکتهی مهمی است و بارها خودم به آن فکر کردم که یکی از علمای اهل سنت شخصی است به نام اسماعیل بن جعفر یک روایتی ایشان از سعید بن جبیر نقل میکند و سعید بن جبیر میگوید وقتی من این روایت را از دهان مبارک رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم شنیدم “من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله ” در ذیل این حدیث آورده است که سعید بن جبیر قسم میخورد که وقتی این سخن را در روز غدیر شنیدم به خدا قسم من این روایت را در تابوت خودم نوشتم .
خب اگر چنین روایاتی وجود داشته باشد طبیعتاً موجب تقویت ایمان شیعیان میشود و در مقابل نیز اهل تسنن را به شک میاندازد. و خب امثال چنین روایاتی وقتی از کتب اهل سنت حذف بشود دیگر چطور شخص میخواهد بیاید و مستبصر بشود؟
و دشمن نیز در همین صدد هست که چنین روایات نابی را مثل روایتی که عرض کردیم ” لا فتی الا علی…” حذف کند.
وقتی مثلاً یک روایتی را مثل ” قال رسولالله صلیالله علیه و آله و سلم مثل اهلبیتی کمثل السفینه من رکب فیها نجی و من تخلّف عنها غرق” این روایت را بوصیری و هیثمی و ابن عثمان ذهبی همچنین ابن کثیر دمشقی و امثالهم آورده اند و همگی به اتفاق گفتهاند که این روایت را ابویعلای موصلی این روایت را در مسندش آورده است و حال آنکه چنین روایتی در آن کتاب وجود ندارد.
یا مثلاً گاهی اصل روایت را میآورند و ذیل آن را حذف میکنند. مثلاً یک روایت را خدمت شما عرض کنم و آن الآن در مصنف ابن ابی شیبه موجود است که از ابوهریره نقلشده است که میگوید ابوهریره وارد مسجد شد و یک جوانی بلند شد و گفت یا ابوهریره سؤالی از تو دارم. گفت بپرس. گفت که آیا تو از رسول خدا شنیدی که فرمود “من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه”؟ ابوهریره میگوید بله به خدا قسم شنیدم.
و در ذیل این حدیث چنین آمده است که میگوید ای ابوهریره حالا که تو این روایت را از رسول خدا شنیدی پس چرا حالا تو با دشمنان علی دوست شدی و با دوستان علی دشمن شدی؟ بعد نوشتهاند که سپس مردم او را سنگباران کردند.
اصل این روایت را اکثراً از ابن ابی شیبه نقل میکنند در کتاب مصنف اش حتی ابو یعلا نیز بعد از ایشان نقل میکند و خیلیها بعد از ابو یعلا نیز نقل کردهاند لکن همه از ابن ابی شیبه نقل میکنند. اصل روایت موجود است اما قسمت پایانی و ذیل روایت که شخص به ابوهریره توبیخ میکند را حذف کردهاند.
و قس علی هذا…
از ضروریات زمانهی فعلی این ست که با این همه پیشرفت علم و پیشرفت نرمافزار که متأسفانه پیشرفت علم نمیشود گفت و پناه میبریم به خدا معاذنا الله. طلبه تا جان دارد باید تلاش کند و اولاً به اصل کتاب باید مراجعه کند و به نرمافزارهای فعلی و امثالهم اکتفا نکند نمیگویم قابل اعتماد نیست ولی دعب علمای چه شیعه چه سنی این بوده است که از متقدمین نقل روایت میکردند مثل ابن شهرآشوب و مثل ابن بطریق و امثال اینها.
این نکته نیز جالب است که سید بن طاووس در کتاب “الأمان” روایتی را نقل میکند و میفرماید که این روایت تابهحال فقط از طریق اهل سنت نقل شده است که حدود سال ۶۰۰ و خردهای هست.
ایشان آورده است که اصل این روایت دربارهی پنجتن آل عبا علیهمالسلام است که همان قضیهی کشتی ساختن حضرت نوح علیه الصلاه و السلام هست که وقتی تختهها را آماده ساخت بعد متحیر ماند که چگونه تختهها را بر روی هم سوار کند که جبرئیل آمد و نقشه و میخها را از بهشت آورد و صندوقچهای از میخ آورد که ۱۲۹ هزار میخ در آن بود (طبق نقل این روایت) که در آخر ۵ میخ در صندوقچه باقی ماند.
سید بن طاووس میفرماید احدی از شیعیان نقل نکرده و راوی آن شخصی است به نام ابن نجار که در ذیل تاریخ بغداد از انس بن مالک نقل کرده است. و حالآنکه چنین روایتی در ذیل تاریخ بغداد از ابن نجار وجود ندارد.
و این روایت را نهتنها سید بن طاووس بلکه متأخرین مانند مرحوم مجلسی و برخی از اهل سنت مانند ابن عراق کنانی شافعی در “تنزیه الشریعه” با اینکه ایشان آنقدر متعصب است، این روایت را نقل میکند و در ذیل روایت مینویسد که من نمیدانم ابن نجار چطور این روایت را نقل کرده.
خب وقتی چنین روایاتی با دست ما نرسد دیگر استبصاری نخواهد بود.
بههرحال امیدواریم که خداوند تبارکوتعالی به ما توفیق دهد تا در راه علی بن ابی طالب علیهالسلام قدم برداریم.
و تأثیر چنین برنامههایی چون بیدارگران بسیار میتواند تأثیرگذار باشد در طلاب و مردم.