ازهر اشرفی، مستبصر بلوچ در گفتگو با پایگاه اطلاع‌رسانی استبصار از تلاش برخی برای از بین بردن نام و یاد اهل‌بیت پیامبر صلوات الله علیهم اجمعین، سخن گفت.

اینجانب ازهر اشرفی از استان سیستان و بلوچستان هستم. تحصیلاتم را تا سوم دبستان ادامه دادم و پس از آن در سن ۱۲ سالگی وارد جماعت تبلیغی شدم. در آن روزگار اولین کسی بودم که از منطقه خودمان، در سن ۱۲ سالگی به جماعت تبلیغی می‌پیوست. چهار ماه از خانواده دور بودم و مدتی هم در کشور پاکستان برای مسائل جماعت تبلیغی، دوره آموزشی داشتیم.

من در شرایطی شیعه شدم که همه خانواده‌ام سنی بودند و بستگان نزدیک من مثل عمو و دایی، از بزرگان اهل سنت منطقه به شمار می‌آمدند. از این رو شرایط سختی بر من تحمیل گشت که منجر به قطع ارتباط با دوستان و بستگانم شد.

در ابتدا وقتی رفتم تا عضوی از جماعت تبلیغی بشوم، مسئول آنجا به خاطر سن کمی که داشتم، از ورود من ممانعت کرد و گفت باید با پدرت بیایی. اما من گفتم که دوست دارم مستقل باشم و خودم آمدم! او هم پذیرفت و در آن زمان مبلغ ۱۰۰ هزار تومان که مبلغ قابل توجهی بود به من پرداخت کرد و من تا مدت‌ها با همان پول امرار معاش می‌کردم .

پس از مدتی که در جماعت تبلیغی بودم و دوره‌های آموزشی را طی می‌کردم، با توجه به همان سن کمی که داشتم، سوالی ذهن مرا مشغول کرده بود که : مگر علی ابن ابیطالب علیه السلام خلیفه چهارم مسلمین نبوده است؟ پس چرا هیچ روایتی از ایشان برای ما نقل نمی‌کنند و یا اینکه شاید در منابع حدیثی از ایشان وجود ندارد! وقتی از مولوی‌های آنجا پرسیدم، گفتند:«ایشان حدیث نداشتند.»  

ابهام ذهن من بیش از پیش شد، چرا که ایشان پسر عمو و داماد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بودند. مگر می‌شود که ایشان حدیثی نداشته باشند؟ سایر صحابه که با ایشان خیلی رفت و آمدی هم نداشتند و برخی که اصلا ایشان را ندیده بودند، تعداد زیادی حدیث نقل کرده بودند، در حالی که هیچ یک از آنها از جهت خویشاوندی نزدیک تر از علی ابن ابیطالب علیه السلام به پیامبر اکرم نبود.

دقت داشته باشید! برنامه‌ی آنها این بود که از همان بدو کودکی اینگونه در ذهن امثال من جای کنند که علی ابن ابیطالب جایگاه و نقشی در اسلام نداشته است و چه بسا بذر کینه و دشمنی ایشان را در دل ما قرار بدهند. این رفتار در رابطه با حضرت زهرا سلام الله علیها هم وجود داشت؛ چرا که از ایشان هم برای ما هیچ روایتی نقل نمی‌شد.

از این رو مجددا در ذهن من سوال ایجاد شد که چرا از نزدیکترین شخص به وجود مقدس خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله وسلم، هیچ روایتی خوانده نمی‌شود. دوباره از یکی از مولوی‌ها پرسیدم و او هم در پاسخ گفت: «صحابه برای ما دین آورده‌اند و ما کاری به آنها (اهل بیت علیهم السلام) نداریم.»

آنها معتقد بودند که صحابه، مبیّن دین خدا هستند و ما حیات معنوی و دینی خویش را مرهون آنان هستیم. در این میان، اهل بیت پیامبر اکرم علیهم السلام، هیچ نقش و جایگاهی در روند دین‌داری و امور معنوی نداشته و ندارند و حال آنکه آنان بر طبق حدیث ثقلین که مورد اتفاق فریقین است، عِدل قرآن کریم هستند. اما آنها هیچ مطلبی پیرامون زندگی فرزندان رسول خدا علیهم السلام به ما نمی‌گفتند.

مسئله دیگری که پیرامون اهل تسنن وجود دارد این است که با یکدیگر اتحاد ندارند. یعنی اینکه هر یک از فِرق و گروه‌ها خود را برتر از بقیه می‌دانند. تصور کنید که همه اینها برای من مشکل ایجاد کرده بود. من و امثال من که مستبصر می شوند، در خودشان خلاء معنوی حس می‌کنند، یعنی یک حقیقت گمشده‌ای برایت هست که به دنبال آن می‌گردی!

برخی به ما مستبصرین تهمت‌های ناروایی می‌زنند که شما بخاطر مسائل مالی تغییر مذهب داده‌اید و حال آنکه متوجه آن خلاء معنوی نیستند، نمی‌دانند آن حقیقت گمشده چیست!  خدا رو شکر ما در خانواده مشکل مالی نداشتیم و هیچ انگیزه مالی و غیر معنوی در من وجود نداشت!

هر کسی در زندگی دنیایی خودش، الگو و شخصیت محبوبی دارد. آن شخصیت محبوب برای من، مقام معظم رهبری هستند.

در آخر به همه مخصوصا قِشر جوان توصیه میکنم که به مطالعه و تحقیق بپردازند تا به مسیر حق و حقیقت برسند، اگر می خواهید به کامیابی و سعادت برسید، باید قدم در این راه بگذارید .

دعا می‌کنم که خداوند متعال به ما توفیق و عمر با برکت عنایت بفرماید که بتوانیم مکتب اهل بیت علیهم السلام را تبلیغ کنیم و امیدوارم که زندگی ما ختم به شهادت بشود.

www.estebsar.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

InstagramTelegramBehanceEmailYoutube