به گزارش پایگاه اطلاع رسانی استبصار، جوان بریتانیایی (جو بِلدِن) به تشیّع شرفیاب شد

 

 

دایی‌ام کشیش بود. تا آنجا که به خاطر می‌آورم همراه خانواده به کلیسا می‌رفتم. و آموزه های مسیحی می‌آموختم. تضادهایی ذهن مرا مشغول کرده بود. به دنبال حقیقت معنوی زندگی‌ام بودم و برای همین مطالعه می‌کردم. البته گذشته آزادی داشتم. گفتگوهایی با مادرم کردم. و او نسبت به من نگران بود. دوستانی داشتم که به کلیسای ما می‌آمدند و در مدرسه های سکولار درس خوانده بودند. و من خارج از آئین کاتولیک بودم، یعنی آنچه مطالبات کاتولیک بود و مانند سابق الکل می‌خوردم.

هرگز برای والدینم درد سر نبودم. ولی همیشه می‌کوشیدم آن طور که می‌فهمم رفتار کنم و تحت تسلط و دیکتاتوری دیگران نباشم. تا اینکه سفر روحانی‌ام رخ داد. به مطالعه مصر باستان و خطوط باستانی آنها مشغول شدم. موضوعی که کاملاً جالب بود. به مطالعه دیوارها، دیاگرام‌ها و … پرداختم. سپس به مطالعات کتابخانه ای درباره کاتولیک پرداختم. تثلیث و دیگر اصول را بررسی کردم تا به قرآن رسیدم و آن را مطالعه کردم؛ کتابی که مسایل زیادی به من آموخت، کتابی استثنایی بود، فراتر از معانی عادی بود. نمی‌توانست کتابی باشد که توسط انسان ارائه شده باشد. مبانی عقلانی زندگی کردن را در آن کتاب یافتم. در سخن گفتن هیچ خجالتی از چیزی ندارد و از هیچ چیزی نمی‌ترسد.

مدتی بعد تصمیم گرفتم به مسجد بروم. به یک مسجد وهابی رفتم. بر اساس مطالعاتم دیگر به مساجد وهابیت نرفتم چرا که با برخی از کارهایشان مخالف هستم. سپس به یک مسجد شیعی رفتم. چیزهای بیشتری در آن یافتم. مساجدی که فریب و … در آن به سختی یافت می‌شود.

استبصار www.estebsar.ir

تلگرام t.me/estebsar_ir

۱ دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

InstagramTelegramBehanceEmailYoutube