- چطور شد که تصمیم گرفتید دین خود را تغییر دهید و مسلمان شوید؟
مطالعات زیادی داشتم. قرآن را همراه با معنا خوانده بودم. زندگینامه اهل بیت از جمله امام علی (ع)، زندگینامه امام حسن(ع)، نهج البلاغه و… را خوانده بودم و از طرفی زندگی با مسلمانان باعث شده بود تا این بستر تغییر دین در من ایجاد شود.
- با مسلمانان زندگی داشتید؟
بله، من زمانی که دوسال داشتم پدرم به دلیل بیماری از دنیا رفت و مادرم با یک مرد مسلمان ازدواج دوباره کرد. ناپدری من مرد فوق العادهای بود و مقید به اصول دینی اسلام. نماز و روزهاش ترک نمیشد، به مستضعفین کمک میکرد، نماز شب میخواند و من عاشقانه او را دوست داشتم.
- آیا مسیحی بودن مادر شما با مسلمانی ایشان مشکلی ایجاد نمیکرد؟
نه، اصلاً مشکلی نداشتند. با هم کنار آمده بودند و زندگی خوب و آرامی داشتیم.
- آیا ایشان اصول اسلامی را به شما آموزش داده بودند؟
من در کنار پدرم روزه میگرفتم البته روزه کله گنجشکی و گاهی هم واقعی نماز میخواندم. هر موقع دوست داشتم یا حوصله داشتم نماز به تقلید پدرم میخواندم ولی مثل ایشان مقید نبودم.
اسم فامیلیتان کمی ناآشناست « بای سای » به چه زبانی است و چه معنایی دارد؟
زبان ما عبری است. به عبری ساره یعنی شاهزاده خانم و« بای سای » میشود خداوند با ماست.
- شما با ارامنه فرق دارید با آشوریها چطور؟
آشوریها قومی هستند که بعداً مسیحی شدند. اینها فکر میکنم در نواحی ارومیه زندگی میکردند و اکثراً پروتستان شدند.
- در کتابهای عبری که داشتید چیزی در مورد اسلام نوشته نشده بود؟
قرآن را که نگاه میکردم در مورد زندگی مسیح خیلی با انجیل شبیه به هم هستند مثلاً ماجرای حضرت مریم که چه اتفاقاتی برایش افتاد. در انجیل لوقا یا متی هم همین طور روایت شده، در مذهب ما اغلب لوقا را میخوانند.
- کدام آیات قرآن بیشتر از همه شما را جذب کرد؟
هرچقدر قرآن را میخوانم بیشتر دوست دارم بخوانمش. این کتاب کامل و همه چیزش درست است. وقتی قرآن را با کتابهای دیگر قیاس میکنم میبینم چیز کمی ندارد و همه چیزش کامل است، به واقع اگرهمه مسلمانها به فرامین قرآن عمل کنند هیچ مشکلی نخواهند داشت چون این کتاب آسمانی هدایت میکند.
- مادر شما آموزشهای مسیحیت را به شما آموختند؟
بله، مادرم احکام مسیحیت را برایم تشریح میکرد اینکه با دیگران رابطه خوبی داشته باشم و برخی دیگر اعتقادات مسیحیت را برایم گوشزد میکرد؛ البته مادرم دوست نداشت از گذشته حرفی بزند.
شما مسیحی پروتستان بودید که مسلمان شدید از این وضعیت رضایت دارید؟
بله، البته من چون ناپدری مسلمان داشتم به نوعی ریشه اسلامیت در من شکل گرفته بود و اسلام را میشناختم. پروتستان شاخهای از مسیحیت است که در آن پنتیکاست را قبول میکنند. تعدد روحالقدس را در جهان قبول دارند ولی کاتولیک و ارتدوکس فکر میکنم به این موضوعات باور ندارند. پروتستانها ایمان داران انجیلی هستند که هرچه در کتابشان هست را قبول دارند و سعی میکنند همان را اجرا کنند و کلیسای خاص خودشان را دارند.
- چقدر تحت تأثیر آموزههای مذهب پروتستان بودید؟
۱۰ فرمانی که درهمه ادیان هست مثل نیکی به پدر، مادر، زنا نکردن، همسایه را مثل خود دوست داشتن و… در پروتستان را یاد گرفته بودم و به سفارش مادرم سعی میکردم دنبال کنم اینکه به دیگران احترام بگذاریم، خدا را بپرستیم و پرهیزگار باشیم و اجازه ندهیم شیطان بر ما غلبه کند و … البته بعدها فهمیدم که اسلام قویتر و کاملتر از مسیحیت است.
- شما گفته بودید که امام حسین(ع) نقش زیادی در تشرفتان به اسلام داشتند، چرا؟
من عاشقانه امام حسین را دوست دارم و زندگی خودم را مدیون محبت و لطف ایشان هستم. زمانی که بچه بودم به بیماری خونی لاعلاجی مبتلا شدم که آن زمان هم این داروهایی که الان در دسترس مردم هست نبودند و دکترها گفته بودند زنده نمیمانم. بیماریام به گونهای بود که کمکم تمام بدنم مثل گلوله جمع میشد و میمردم. مادرم خیلی ناامید شده بود. دوستان مسلمانمان به مادرم گفته بودند برای سلامتی و شفای بچه نذر کن تا خوب شود. مادرم هم نذر امام حسین کرده بود من را پای برهنه در مراسم عزاداری امام حسین(ع) میبرد میچرخاند. اذیت میشدم. پاهایم زخم شده بود ولی خداراشکر به کمک امام حسین(ع) شفا گرفتم و خوب شدم. به برکت آن سلامتی هنوز هم در مراسم عزاداری امام میروم و اینبار زیر لب ذکر میگویم و دعا میخوانم.
- شما در جلسات سوگواری امام حسین هم شرکت میکردید؟
بله، بعد از اینکه خوب شدم مادرم من را در جلسات سوگواری امام حسین(ع) میبرد. نذری میخوردم و حتی از مصیبت وارده بر ایشان گریه میکردم .
- غیر از ماجرای شفای شما توسط امام حسین (ع) و ارادتی که به ایشان دارید مهمترین عاملی که شما را جذب اسلام کرد که بعد از سالها زندگی با مسلمانان و فضای اسلامی سرانجام به دین اسلام مشرف شدید چه بود؟
به تدریج متوجه شدم اسلام دین کاملتر و قویتری است. من از مسجد خوشم میآمد. میرفتم تا ببینم در مسجد مردم چه کاری انجام میدهند تا اینکه در مسجد ملارد حاج آقای میرزاده را دیدم. وقتی فهمید من مسیحی هستم از اسلام برایم حرف زد. ایشان من را قانع کرد و از تردید بیرون آورد. خدا کمک کرد تا حقیقت را دریابم و مسلمان شوم.
- در این مدت یکسال با توجه به سیاهنمایی درباره اسلام و مسلمانان، رفتار مسلمانان را چطور دیدید؟
اعمال بدی ندیدم، خیلی خوب بودند. آنها افرادی ساده، مهربان و خدا دوست هستند. اینها هموطن من هستند و هیچ چیز جز احترام و عزت برای من نداشتند. صادقانه دوستشان دارم. خدا را شکر تا به حال هیچ مشکلی پیش نیامده است. قبل از اینکه مسلمان شوم فقط یک بار در اتوبوس انجیل میخواندم. خانمی که کنار من نشسته بود خود را کنار کشید. نمیدانم شاید فکر کرده چون مسیحیام نجس هستم. ناراحت شدم ولی برایش دعا کردم تا خدا او را متوجه و آگاه کند.
- برنامههای مذهبی تلویزیون را هم میبینید؟
متأسفانه به دلیل کار و مشغله زیاد فرصت نکردهام و سخنرانان را هم نمیشناسم، ولی یکی دوبار برنامه «سمت خدا» را دیدهام برنامه خیلی خوبی است به خصوص برای کسانی که اعتقادات ضعیفی دارند آموزنده است. سخنرانیهای مذهبی را هم میبینم و دوست دارم البته اسم سخنرانها را نمیدانم اما خیلی زیبا برای هدایت مردم صحبت میکنند.
- چقدر روی زندگی و سیره امامان معصوم شیعه شناخت دارید؟
من زندگینامه همه معصومین را خواندهام و همه آنها را دوست دارم ولی بیشتر به امام حسین (ع) متوسل میشوم. ایشان مظهر رشادت، مظلومیت، امر به معروف و نهی از منکر، یک بزرگمرد تاریخ و سالارمردی است که مقابل دشمن مقاوم بود. او برای خشنودی خدا از همه چیز خودش گذشت. حتی خانواده خود را در معرض خطر قرار داد. ما هم باید از ایشان یاد بگیریم و هر چه میکنیم برای رضای خدا باشد.
- دوست دارید برای امام حسین(ع) چه کاری انجام بدهید؟
من برکت و شفایی که از امام حسین(ع) گرفتم را به همه میگویم. کار خاصی نمیتوانم برای ایشان انجام بدهم دوست دارم پیروانش موفق باشند.
- بعد از تشرف به اسلام با مشکلاتی هم مواجه شدهاید؟
سختی و سرزنشها وجود دارد ولی من اهمیتی نمیدهم چون راه و هدفم را شناختهام و میخواهم کامل باشم و از سر احساس مسلمان نشدهام با تحقیق و مطالعه به اسلام روی آوردهام برای همین اصلاً مسائل را سختی نمیدانم و از آن میگذرم.
- وقتی ناراحت میشوید چه میکنید؟
با منطق برخورد میکنم. فکر نمیکنم هیچ انسان بدی به این دنیا آمده باشد. افرادی که بدی میکنند تحت کنترل شیطان هستند من نمیخواهم به شیطان این کنترل را بدهم که نسبت به انسانی که خدای ما یکی است در من نفرت ایجاد کند که من از او بدم بیاید و اگر کسی باعث ناراحتی من شود برایش دعا میکنم و از خداوند میخواهم او را هدایت و راهنمایی کند، زیرا این شیطان است که بر او غلبه کرده و این فرد نیاز به کمک دارد.