به گزارش بنیاد بین المللی استبصار، گفتگو با مریم آسمند شیعه شده هرمزگانی تقدیم میگردد
لطفا خودتان را معرفی کنید:
اینجانب مریم آسمند از هرمزگان هستم.
داستان استبصار خودتان را تعریف کنید:
شوهرم شیعه بودند و با راهنمایی ایشان به مجالس شیعیان می رفتم و روضه ها را گوش می کردم و کم کم فکر می کردم و محبت اهلبیت به دلم نشست و شروع به تحقیق کردم و جریانات و کشمکش های مردم فراموش کار با اهلبیت را فهمیدم و متوجه شدم چه ظلم هایی در حق ائمه رفته است و گفتم: «باید پیرو حق باشم» و شیعه شدم.
پسرم در این شرکت های هرمی رفته بود، به حضرت اباالفضل گفتم: «پسرم را از شما می خواهم» پسرم هم در تهران همان موقع در مسجد بود و فکر کرده بود کسی به دوشش زده و فهمیده بود من برایش دعا کردم و تصمیم گرفت که بیرون بیاید.

همان ابتدا تشیع خود را علنی کردید؟
به کسی جز همسرم نگفتم که شیعه شدم ولی کسی به برادرم یک چیزهایی گفته بود و برادرم به من گفت ولی من تقییه کردم و او گفت: «اگر بفهمم شیعه شدی، تو را می کشم»
بعد از مدتی که فهمیدند من شیعه شدم، با من قطع رابطه کردن و با من بحث کردند ولی کم کم با محبت به آنها ارتباط ها برگشت.
تا حالا به قم مشرف شده اید؟
بله یکبار، البته مدت ها قبل به حضرت معصومه گفتم: «شما که پاکی و حوائج مردم را می دهید چرا من را دعوت نمی کنید به حرم خودتان» پس خواب دیدم که در حال غبارروبی قبر مطهر حضرت معصومه هستم و با خودم می گویم: «این ها تربت است و خوش به حال من که نصیبم شده است»
وقتی هم وارد حرم شدم، خیلی حال و هوای خوبی داشتم و پر از آرامش شدم.
بعد از تشیعم کلاً خیلی خواب های خوبی می بینم











