ذکرهای مخصوص اعلان وقت نماز و آمادگی برای آن
ببه گزارش پایگاه اطلاع رسانی استبصار، واژه «أذان» مصدر یا اسم مصدر «تأذین»[۱]به معنای اعلان و فراخوانی است[۲]؛ چنان‌که مفهوم این ماده را در آیه ۲۷ حجّ/۲۲: {وَأَذِّن فِی النَّاسِ بِالحَجِّ} و آیه ۳ توبه/۹: {وَأَذَانٌ مِنَ اللهِ وَرَسُولِهِ} اعلان یا نِدا دادن دانسته‌اند.[۳]واژه «اقامه» نیز مصدر باب افعال، به معنای ادامه دادن و بر پا داشتن است.[۴]در اصطلاح فقهی، اذان و اقامه به ذکرهایی خاص گفته می‌شود که برای اعلان پای نهادن به وقت نماز و ایجاد آمادگی برای برپایی آن ادا می‌شوند.[۵]اهمیت اذان و اقامه از آن روست که از شعارها و نشانه‌های آشکار اسلام در هر منطقه به شمار می‌روند.[۶]افزون بر این، حدیث‌های گوناگون در فضیلت اذان و مؤذنان وارد شده است[۷]. البته میان مذاهب گوناگون درباره چگونگی آن دو تفاوت‌هایی دیده می‌شود.

پیشینه
بر پایه برخی منابع حدیثی اهل سنت، اذان در سال‌های نخست هجرت پس از تغییر قبله به کعبه تشریع شده است.[۸]بر پایه برخی حدیث‌های اهل سنت، مسلمانان برای اعلان وقت نماز راه‌های گوناگون پیشنهاد می‌کردند؛ مانند برافروختن آتش، نواختن ناقوس یا بوق زدن. در این میان، عمر بن خطاب پیشنهاد کرد که کسی مأمور فراخواندن مردم به نماز شود. بدین ترتیب، پیامبر(صلی الله علیه و آله) بلال٭ را به این کار گمارد.[۹]بر پایه برخی منابع تاریخی[۱۰]و حدیثی[۱۱]عبدالله بن زید بن عبدربه انصاری از صحابیان پیامبر(صلی الله علیه و آله) در سال اول ق. جمله‌های اذان را درخواب شنید و پیامبر(صلی الله علیه و آله) خواب او را رؤیای صادق دانست و دستور داد که وی آن را به بلال آموزش دهد. در برخی حدیث‌های شیعه، این خواب را به ابی‌بن کعب نسبت داده‌اند.[۱۲]به گفته شافعی، اذان برتر از آن است که برگرفته از رؤیای کسی چون عبدالله بن زید باشد.[۱۳]همچنین گفته‌اند که مفاد حدیث‌های یاد شده، افزون بر آن که با شئون و اقتضائات مقام نبوت سازگاری ندارد، با یکدیگر نیز در تعارض هستند و ضعف سندی دارند.[۱۴]امامان شیعه: صریحاً استناد اذان را به خواب مردود شمرده‌اند.[۱۵]فقیهان امامی نیز دیدگاه یاد شده را نپذیرفته و به پشتوانه روایات، اذان را به وحی الهی مستند دانسته‌اند.[۱۶]

بر پایه حدیث‌های شیعه، جبرئیل در شب معراج٭ اذان و اقامه را بر پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله) نازل کرد و ایشان به علی(علیه السلام) دستور داد آن را به بلال بیاموزد.[۱۷]بر این اساس، برخی محققان با اثبات ضعف حدیث‌های اهل سنت و به پشتوانه حدیث‌های یاد شده و روایات دیگر، به تشریع اذان در مکه قائل شده‌اند.[۱۸]البته برخی بر آنند که پذیرش این ادله به معنای تشریع اذان اعلان پس از معراج نیست، بلکه بر پایه شواهدی، اذان اعلان پس از بنای مسجدالنبی در سال اول ق. رسمی شده است.[۱۹]

حکم تکلیفی اذان و اقامه
در روایات، برای تشریع اذان، حکمت‌هایی جز اعلان وقت نماز یاد شده است؛ از جمله: آشکار ساختن اسلام و ایمان، اقرار به توحید، دعوت و ترغیب به عبادت خداوند.[۲۰]حکمت تشریع اقامه نیز آمادگی برای ورود به نماز و یافتن حضور قلب در نماز است.[۲۱]

بیشتر فقیهان امامی[۲۲]و اهل سنت، از جمله ابوحنیفه[۲۳]و شافعی، استحباب اذان و اقامه برای نمازهای واجب پنج‌گانه را باور دارند. مهم‌ترین ادله آن‌ها برای عدم وجوب عبارتند از: حدیث‌های گوناگون دلالت‌گر بر واجب نبودن اذان و اقامه[۲۴]، نقش اذان و اقامه به منزله فراخوان نماز و واجب نبودن فراخوان[۲۵]،
اصل عدم وجوب[۲۶]، متوالی خواندن نماز ظهر و عصر از جانب پیامبر(صلی الله علیه و آله) بدون اذان نماز عصر.[۲۷]

اندکی از فقیهان امامی اذان و اقامه را در نماز صبح و مغرب واجب دانسته‌اند.[۲۸]برخی نیز به پشتوانه حدیثی[۲۹]آن دو را در نماز جماعت واجب شمرده‌اند.[۳۰]فقیهانی دیگر در سند این روایت خدشه کرده و آن را دارای معنای استحباب دانسته‌اند.[۳۱]شماری از آن‌ها وجوب اذان و اقامه را در نماز جماعت، مخصوص مردان دانسته‌اند.[۳۲]

برخی از فقیهان اهل سنت اذان واقامه را در نماز جمعه واجب شمرده و بعضی از جمله پاره‌ای شاگردان شافعی و بیشتر حنبلیان آن دو را واجب کفایی دانسته‌اند.[۳۳]برخی دیگر، از جمله مالک، وجوب کفایی اذان و اقامه در نماز جماعت مساجد را باور دارند.[۳۴]دلیل آنان برای وجوب کفایی، این حدیث نبوی است که هنگام نماز باید یکی از مؤمنان اذان بگوید.[۳۵]

احمد بن حنبل یک اذان را بر ساکنان یک شهر در صورتی که همه ساکنان شهر آن را بشنوند، کافی دانسته است. برخی از فقیهان پیشین اذان را برای حاضر واجب عینی دانسته‌اند و بر مسافر واجب ندانسته‌اند.[۳۶]پشتوانه آن‌ها فرمان پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله) به مالک بن حویرث برای گفتن اذان و مداومت پیامبر و خلفای ایشان بر این سیره است.[۳۷]این‌که یک شخص اذان و اقامه را بگوید، از دیدگاه فقیهان جایز است[۳۸]. ولی برخی فقیهان مذاهب مختلف، از جمله شماری از امامیان[۳۹]، شافعیان[۴۰]و حنبلیان[۴۱]به استحباب آن اعتقاد دارند. از پشتوانه‌های این نظر، حدیث‌های دلالت‌گر بر اذان گفتن پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله) همراه با اقامه در نماز است.[۴۲]در برابر، مخالفان این دیدگاه، فقدان یا ندرت مباشرت ایشان و صحابیان و امامان: به اذان گفتن و نیز حدیث‌هایی دیگر را دلیل عدم استحباب شمرده‌اند.[۴۳]

جملات اذان و اقامه
به نظر مشهور فقیهان امامی، به پشتوانه حدیث‌های نقل شده از امامان:[۴۴]، اذان از ۱۸ جمله تشکیل شده است: الله اکبر (۴ بار)، أشهد أن لا إله إلا الله (۲ بار)، أشهد أن محمداً رسول الله (۲ بار)، حیّ علی الصلاه (۲ بار)، حیّ علی الفلاح (۲ بار) حیّ علی خیرالعمل (۲ بار)، الله اکبر (۲ بار)، لا إله إلا الله (۲بار).[۴۵]حنفیان[۴۶]و حنبلیان[۴۷]به پشتوانه حدیث عبدالله بن زید[۴۸]با حذف دو «حیّ علی خیر العمل» و یک «لا إله إلا الله» از انتهای اذان، آن را دارای ۱۵ جمله
می‌دانند. شافعیان به پشتوانه حدیث ابومحذوره[۴۹] اذان را دارای ۱۹ جمله دانسته‌اند؛ بدین ترتیب که پس از گفتن دو بار أشهد أن لا إله إلا الله و دو بار أشهد أن محمداً رسوال الله به صورت آهسته، تکرار هر یک از این دو جمله را دو بار با صدای بلند (ترجیع) واجب شمرده‌اند.[۵۰]مالکیان نیز به وجوب ترجیع باور دارند؛ ولی از آن‌جا که در آغاز اذان تنها دو بار الله اکبر می‌گویند، آن را شامل ۱۷ جمله می‌دانند.[۵۱]بر پایه برخی روایت‌های ابومحذوره نیز الله اکبر در ابتدای اذان دو بار گفته می‌شود.[۵۲]

فقیهان امامی به پشتوانه روایات[۵۳]، اقامه را دارای ۱۷جمله دانسته‌اند. تنها تفاوت آن با اذان، حذف دوتکبیراز اول و یک تهلیل (لا اله الا الله) از پایان و افزوده شدن دو بار «قد قامت الصلاه» پس از «حیّ علی خیر العمل» است.[۵۴]شافعیان[۵۵]و حنبلیان[۵۶]به پشتوانه حدیث‌های نقل شده از صحابه[۵۷] اقامه را شامل ۱۱ جمله دانسته‌اند. یعنی جزتکبیراول وتکبیرآخر (قبل از لا اله الا الله) و ذکر «قد قامت الصلاه» که دو بار گفته می‌شوند، دیگر ذکرها یک بار گفته می‌شوند. مالکیان به پشتوانه حدیثی نبوی که همه ذکرهای اقامه را به جز دوتکبیراول و آخر، فرد دانسته[۵۸]، آن را دارای ۱۰ جمله می‌شمارند.[۵۹]حنفیان به پشتوانه روایت ابومحذوره٭[۶۰]، ذکرهای اقامه را همان ذکرهای اذان همراه دو بار «قد قامت الصلاه» یعنی ۱۷ جمله دانسته‌اند.[۶۱]

کاربرد جمله «حیّ علی خیر العمل» در اذان از ویژگی‌های مذهب تشیع و شعار آن است.[۶۲]بر پایه منابع شیعی، این جمله در دوران پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله) و در زمان خلافت ابوبکر و آغاز خلافت عمر، جزئی از اذان بوده است. عمر با این پندار که این جمله مردم را از رفتن به جهاد بازمی‌دارد، دستورحذف آن را داد[۶۳]و عموم اهل سنت آن را در اذان ذکر نمی‌کنند. پشتوانه فقیهان شیعه، حدیث‌های اذانند که به این جمله تصریح کرده‌اند.[۶۴]برخی بزرگان اهل سنت مانند شافعی (در یکی از سخنانش) گفتن «الصلاه خیر من النوم» را پس از «حیّ علی الفلاح» مکروه می‌دانند[۶۵]؛ اما عموم اهل سنت به پشتوانه روایت‌هایی مانند روایت ابومحذوره[۶۶]آن را در اذان دو بار تکرار می‌کنند[۶۷]که اصطلاحاً تثویب٭ نامیده می‌شود. (← تثویب) این کار در فقه امامی بدعت شمرده شده است.[۶۸]«شهادت ثالثه» یعنی عبارت «أشهد أنّ علیاً ولی الله» از دیرباز در اذان و اقامه شیعیان یاد می‌شده[۶۹]؛ اما در منابع فقهی و حدیثی شیعه، بخشی از اذان و اقامه تلقی نشده است.[۷۰]حتی فقیهان شیعه ذکر آن را به قصد جزئی از اذان صحیح ندانسته و تنها به قصد تبرک، گفتن آن را مستحب شمرده‌اند.[۷۱]

اقسام اذان
اذان از لحاظ قصد گوینده آن، گونه‌هایی دارد: ۱. اذان به قصد اعلان فرارسیدن وقت.[۷۲]۲. اذان گفتن به قصد آغاز نماز که اگر با قصد اعلان وقت همراه باشد، پاداش هر دو کار را دارد.[۷۳]۳. اذان پیش از وقت به قصد آماده‌سازی مردم برای نماز، نه برای اعلان وقت.[۷۴]۴. اذان بی‌‌موقع به قصد اعلان رخدادی مهم یا گرد آوردن مردم به سببی خاص.[۷۵]۵. اذان به قصد تبرک؛ مانند اذان گفتن پیامبر(صلی الله علیه و آله) در گوش راستِ امام حسین۷ به پشتوانه روایات.[۷۶]۶. اذان هنگام ترس به قصد رهایی از مایه هراس.[۷۷]۷. اذان برای زدودن بد خلقی و پرورش اخلاق خوش.[۷۸]۸. اذان گفتن پشت سر مسافر.[۷۹]۹. اذان خواندن در خانه به قصد دور کردن شیطان و برای تربیت فرزندان.[۸۰]گفتنی است که اذان پیش از ورود به وقت برای آمادگی، ویژه نماز صبح است. شماری از فقیهان امامی به جواز[۸۱]و شماری دیگر به عدم جواز[۸۲] اذان پیش از فرارسیدن وقت نماز صبح باور دارند. از اهل سنت نیز شافعیان[۸۳]، مالکیان[۸۴]و حنبلیان[۸۵]به جواز و بیشتر فقیهان حنفی[۸۶]به جایز نبودن این اذان اعتقاد دارند. پشتوانه باور به جواز، روایت‌هایی از پیامبر و امامان:[۸۷]و حکمت آن، بیدار شدن و آمادگی برای اقامه نماز صبح یا خودداری از خوردن و آشامیدن برای روزه داران به شمار رفته است.[۸۸]پشتوانه باور به عدم جواز نیز روایت نقل شده از پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله) در نهی بلال از اذان گفتن پیش از فجر صادق است.[۸۹]

احکام اذان
پاره‌ای احکام جزئی برای اذان و اقامه در منابع فقهی مطرح شده‌اند. فقیهان امامی[۹۰]و اهل سنت[۹۱]به پشتوانه روایات[۹۲]باور دارند که اذان به صورت ترسّل و ترتیل (با تأنّی و طمأنینه) و اقامه به صورت اجداد (به سرعت) خوانده شود. به پشتوانه روایات[۹۳]، اذان و اقامه گفتن زن برای نماز‌گزاران مرد جایز نیست.[۹۴]مالکیان[۹۵]و
برخی از شافعیان[۹۶]برخلاف سایر مذاهب اسلامی[۹۷]اجرت گرفتن برای اذان را جایز شمرده‌اند. جز فقیهان مالکی[۹۸]، فقیهان دیگر مذاهب اسلامی[۹۹] اذان فرد نابالغ را صحیح دانسته‌اند. اسلام و عقل نیز از شرایط فقهی صحت اذانند.[۱۰۰]

برخی عدالت را نیز از شرایط صحت اذان برشمرده‌اند.[۱۰۱]فقیهان همه مذاهب اسلامی به پشتوانه روایات[۱۰۲]، به استحباب حکایت اذان (تکرار جمله‌های مؤذن) برای شنونده آن باور دارند.[۱۰۳]همچنین مستحب است گوینده اذان و اقامه، میان آن دو بنشیند یا با قدری سکوت و مانند آن، میان این دو فاصله اندازد.[۱۰۴]مستحب است مؤذن با وضو[۱۰۵]و رو به قبله[۱۰۶] اذان گوید و دارای صدای نیکو و بلند[۱۰۷]باشد.

فقیهان امامی اذان و اقامه را تنها برای نمازهای واجب روزانه مستحب دانسته، بر آنند که در دیگر نمازهای واجب مانند نماز آیات و نماز میت و نیز نمازهای مستحب همچون نمازهای طلب باران، عید فطر و عید قربان، به پشتوانه حدیثی از امام صادق(علیه السلام)[۱۰۸]مستحب است سه بار «الصلاه»گفته شود.[۱۰۹]اهل سنت نیز به پشتوانه روایت‌هایی[۱۱۰]استحباب اذان و اقامه را ویژه نمازهای واجب روزانه دانسته‌اند. بیشتر مالکیان[۱۱۱]و حنفیان[۱۱۲]در نماز کسوف، عبارت «الصلاه جامعه» را جایگزین اذان و اقامه دانسته‌اند.

حنبلیان[۱۱۳]همین عبارت یا «الصلاه»را افزون بر نماز کسوف، برای نمازهای عید فطر، عید قربان و نماز باران بر زبان می‌رانند. شافعیان[۱۱۴]افزون بر این‌ها برای نماز تراویح نیز همین عبارت را ندا می‌دهند.

طهارت از حدث (وضو داشتن)، موالات (پیاپی گفتن جمله‌ها)، رو به قبله بودن، قیام و استقرار، از شرایط صحت اذان نیستند، بلکه شرط کمال آنند. همه این‌ها در اقامه، شرط صحت‌ هستند.[۱۱۵]به نظر فقیهان مالکی و حنبلی، در اذان و اقامه، نیت نیز شرط است.[۱۱۶]اما به نظر برگزیده فقیهان شافعی و عموم فقیهان حنفی، نیت در اذان و اقامه شرط نیست.[۱۱۷]

به نظر فقیهان امامی[۱۱۸]، حنبلی[۱۱۹]و حنفی[۱۲۰]و نظر برگزیده فقیهان شافعی[۱۲۱]به پشتوانه روایات[۱۲۲]مستحب است نماز ظهر و عصر روز عرفه در سرزمین عرفات و همچنین نماز مغرب و عشا در شب عید قربان در مزدلفه، به صورت جمع (بی ‌فاصله) با یک اذان و دو اقامه برگزار شوند. اما عموم فقیهان مالکی به دو اذان و دو اقامه، برای هر نماز یک اذان و یک اقامه، باور دارند.[۱۲۳]

منابع
الاستبصار:الطوسی (م.۴۶۰ق.)، به کوشش موسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش؛الاستذکار:ابن عبدالبر (م.۴۶۳ق.)، به کوشش سالم محمد و محمد علی، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۰م؛الاعتصام:الشاطبی (م.۷۹۰ق.)، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۷ق؛الافصاح فی الامامه:المفید (م.۴۱۳ق.)، قم، البعثه، ۱۴۱۴ق؛الام:الشافعی (م ۲۰۴ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ق؛بحار الانوار:المجلسی (م.۱۱۱۰ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛البحر الرائق:ابونجیم المصری (م.۹۷۰ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛بدائع الصنائع:علاء الدین الکاسانی (م.۵۸۷ق.)، پاکستان، المکتبه الحبیبیه، ۱۴۰۹ق؛بدایه المجتهد:ابن رشد القرطبی (م.۵۹۵ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛البیان:الشهید الاول (م.۷۸۶ق.)، قم، مجمع الذخائر الاسلامیه؛تاریخ المدینه المنوره:ابن شبّه (م.۲۶۲ق.)، به کوشش شلتوت، قم، دار الفکر، ۱۴۱۰ق؛تاریخ خلیفه:خلیفه بن خیاط (م.۲۴۰ق.)، به کوشش سهیل زکار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق؛تحریر الاحکام الشرعیه:العلامه الحلی (م.۷۲۶ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسه الامام الصادق۷، ۱۴۲۰ق؛تحفه الاحوذی:المبارک فوری (م.۱۳۵۳ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق؛تحفه الفقهاء:علاء الدین السمرقندی (م.۵۳۵/۵۳۹ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق؛تذکره الفقهاء: العلامه الحلی (م.۷۲۶ق.)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۴ق؛تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن):القرطبی (م.۶۷۱ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق؛تلخیص الحبیر:ابن حجر العسقلانی (م.۸۵۲ق.)، دار الفکر؛تهذیب الاحکام:الطوسی (م.۴۶۰ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش؛جامع البیان:الطبری (م.۳۱۰ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛جواهر الکلام:النجفی (م.۱۲۶۶ق.)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛حاشیه الدسوقی:الدسوقی (م.۱۲۳۰ق.)، احیاء الکتب العربیه؛حاشیه رد المحتار:ابن عابدین (م.۱۲۵۲ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (م.۱۱۸۶ق.)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش؛الخلاف: الطوسی (م.۴۶۰ق.)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۷ق؛الدر المختار:الحصکفی (م.۱۰۸۸ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛الدروس الشرعیه:الشهید الاول (م.۷۸۶ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق؛دعائم الاسلام:النعمان المغربی (م.۳۶۳ق.)، به کوشش فیضی، قاهره، دار المعارف، ۱۳۸۳ق؛ذکری:الشهید الاول (م.۷۸۶ق.)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۹ق؛رسائل المرتضی:السید المرتضی (م.۴۳۶ق.)، به کوشش حسینی و رجایی، قم، دار القرآن، ۱۴۰۵ق؛السرائر:ابن ادریس (م.۵۹۸ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق؛سنن ابن ماجه:ابن ماجه (م.۲۷۵ق.)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق؛سنن ابی‌داود:السجستانی (م.۲۷۵ق.)، به کوشش سعید اللحام، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۰ق؛سنن الترمذی:الترمذی (م.۲۷۹ق.)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق؛السنن الکبری:البیهقی (م.۴۵۸ق.)، بیروت، دار الفکر؛سنن النسائی:النسائی (م.۳۰۳ق.)، به کوشش عبدالغفار، سید کسروی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق؛شرح منتهی الارادات:منصور البهوتی (م.۱۰۵۱ق.)، بیروت، عالم الکتب، ۱۹۹۶ق؛الصحاح:الجوهری (م.۳۹۳ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق؛صحیح البخاری:البخاری (م.۲۵۶ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق؛صحیح مسلم بشرح النووی:النووی (م.۶۷۶ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق؛صحیح مسلم:مسلم (م.۲۶۱ق.)، بیروت، دار الفکر؛الصحیح من سیره النبی۹:جعفر مرتضی العاملی، بیروت، دار السیره، ۱۴۱۴ق؛علل الشرایع:الصدوق (م.۳۸۱ق.)، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبه الحیدریه، ۱۳۸۵ق؛العین:خلیل (م.۱۷۵ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق؛غریب القرآن الکریم:الطریحی (م.۱۰۸۵ق.)، به کوشش محمد کاظم، قم، زاهدی؛فتح العزیز:عبدالکریم بن محمد الرافعی (م.۶۲۳ق.)، دار الفکر؛الفقه علی المذاهب الاربعه:عبدالرحمن الجزیری (م.۱۳۶۰ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق؛الکافی فی الفقه:ابوالصلاح الحلبی (م.۴۴۷ق.)، به کوشش استادی، اصفهان، مکتبه امیر المؤمنین۷، ۱۴۰۳ق؛الکافی:الکلینی (م.۳۲۹ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش؛الکامل فی التاریخ:ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق؛کشاف القناع:منصور البهوتی (م.۱۰۵۱ق.)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛لسان العرب:ابن منظور (م.۷۱۱ق.)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق؛المبسوط فی فقه الامامیه:الطوسی (م.۴۶۰ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبه المرتضویه؛المبسوط:السرخسی (م.۴۸۳ق.)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛المجموع شرح المهذب:النووی (م.۶۷۶ق.)، دار الفکر؛مختصر المزنی:المزنی (م.۲۶۳ق.)، بیروت، دار المعرفه؛المدونه الکبری:مالک بن انس (م.۱۷۹ق.)، مصر، مطبعه السعاده؛مسائل الناصریات: السید المرتضی (م.۴۳۶ق.)، تهران، رابطه الثقافه و العلاقات الاسلامیه، ۱۴۱۷ق؛المستدرک علی الصحیحین: الحاکم النیشابوری (م.۴۰۵ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛مستند الشیعه:احمد النراقی (م.۱۲۴۵ق.)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۵ق؛مسند احمد: احمد بن حنبل (م.۲۴۱ق.)، بیروت، دار صادر؛المصنّف:عبدالرزاق الصنعانی (م.۲۱۱ق.)، به کوشش حبیب الرحمن، المجلس العلمی؛المعتبر:المحقق الحلی (م.۶۷۶ق.)، مؤسسه سید الشهداء، ۱۳۶۳ش؛المعجم الکبیر:الطبرانی (م.۳۶۰ق.)، به کوشش حمدی عبدالمجید، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق؛معجم مقاییس اللغه:ابن فارس (م.۳۹۵ق.)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق؛مغنی المحتاج:محمد الشربینی (م.۹۷۷ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق؛المغنی:عبدالله بن قدامه (م.۶۲۰ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛مفتاح الکرامه:سید محمد جواد العاملی (م.۱۲۲۶ق.)، به کوشش خالصی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۹ق؛المقنعه:المفید (م.۴۱۳ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق؛من لا یحضره الفقیه:الصدوق (م.۳۸۱ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق؛مناقب آل ابی‌طالب:ابن شهر آشوب (م.۵۸۸ق.)، به کوشش گروهی از استادان، نجف، المکتبه الحیدریه، ۱۳۷۶ق؛منتهی المطلب:العلامه الحلی (م.۷۲۶ق.)، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۱۲ق؛مواهب الجلیل:الحطاب الرعینی (م.۹۵۴ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق؛موسوعه التاریخ الاسلامی:محمد هادی یوسفی غروی، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۷ق؛الموطّأ:مالک بن انس (م.۱۷۹ق.)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق؛نصب الرایه:الزیلعی (م.۷۶۲ق.)، به کوشش ایمن صالح، قاهره، دار الحدیث، ۱۴۱۵ق؛نهایه الاحکام:العلامه الحلی (م.۷۲۶ق.)، به کوشش رجایی، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۰ق؛وسائل الشیعه: الحر العاملی (م.۱۱۰۴ق.)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۲ق.

 

[۱]. العین، ج۸، ص۲۰۰؛ معجم مقاییس اللغه، ج۱، ص۷۷، «اذن».
[۲]. الصحاح، ج۵، ص۲۰۶۸؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۹، «اذن».
[۳]. جامع البیان، ج۱۷، ص۱۹۰؛ تفسیر قرطبی، ج۱۲، ص۳۸؛ غریب القرآن، ص۵۲۹.
[۴]. الصحاح، ج۵، ص۲۰۱۷، «قوم».
[۵]. ذکری، ج۳، ص۱۹۷؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۱۳۳؛ جواهر الکلام، ج۹، ص۲.
[۶]. المغنی، ج۱، ص۴۲۷؛ المجموع، ج۳، ص۸۱-۸۲؛ جواهر الکلام، ج۹، ص۱۳۳.
[۷]. صحیح مسلم، ج۲، ص۵؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۴۰؛ من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۹۲-۲۹۳.
[۸]. صحیح مسلم، ج۲، ص۵-۶؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۴۰؛ من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۹۲-۲۹۳.
[۹]. صحیح البخاری، ج۱، ص۱۵۰؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۲.
[۱۰]. تاریخ المدینه، ج۳، ص۸۶۷؛ تاریخ خلیفه، ص۳۰؛ الکامل، ج۳، ص۱۳۷.
[۱۱]. مسند احمد، ج۴، ص۴۲؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۳۳.
[۱۲]. الکافی، کلینی، ج۳، ص۴۸۲.
[۱۳]. المستدرک، ج۲، ص۱۷۱.
[۱۴]. نک: الاعتصام، ص۳۱-۴۸.
[۱۵]. دعائم الاسلام، ج۱، ص۱۴۲؛ بحار الانوار، ج۸۱، ص۱۲۲-۱۲۳؛ الکافی، ج۳، ص۴۸۲.
[۱۶]. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۹۵؛ نهایه الاحکام، ج۱، ص۴۱۱؛ ذکری، ج۳، ص۱۹۵.
[۱۷]. الکافی، کلینی، ج۳، ص۳۰۲؛ التهذیب، ج۲، ص۲۷۷.
[۱۸]. الصحیح من سیره النبی، ج۴، ص۳۷۳.
[۱۹]. موسوعه التاریخ الاسلامی، ج۲، ص۴۶.
[۲۰]. علل الشرایع، ج۱، ص۲۵۸؛ وسائل الشیعه، ج۵، ص۴۱۸.
[۲۱]. نک: دعائم الاسلام، ج۱، ص۱۴۵-۱۴۶؛ نک: التهذیب، ج۲، ص۲۸۵-۲۸۶.
[۲۲]. منتهی المطلب، ج۴، ص۴۰۸-۴۰۹؛ جواهر الکلام، ج۹، ص۳.
[۲۳]. المبسوط، سرخسی، ج۱، ص۱۳۳؛ المجموع، ج۳، ص۸۱-۸۲.
[۲۴]. منتهی المطلب، ج۴، ص۴۱۰؛ السنن الکبری، ج۱، ص۴۰۶؛ التهذیب، ج۲، ص۲۸۵.
[۲۵]. المغنی، ج۱، ص۴۲۷.
[۲۶]. منتهی المطلب، ج۴، ص۴۱۰.
[۲۷]. فتح العزیز، ج۳، ص۱۳۷، ۱۵۶.
[۲۸]. رسائل المرتضی، ج۳، ص۲۹.
[۲۹]. التهذیب، ج۲، ص۵۰؛ الاستبصار، ج۱، ص۲۹۹.
[۳۰]. المقنعه، ص۹۷؛ المبسوط، طوسی، ج۱، ص۹۵؛ منتهی المطلب، ج۴، ص۴۱۱.
[۳۱]. منتهی المطلب، ج۴، ص۴۱۱-۴۱۲.
[۳۲]. رسائل المرتضی، ج۳، ص۲۹.
[۳۳]. المغنی، ج۱، ص۴۲۷؛ فتح العزیز، ج۳، ص۱۳۸؛ المجموع، ج۳، ص۸۰-۸۱.
[۳۴]. المدونه الکبری، ج۱، ص۶۱؛ الموطّأ، ج۱، ص۷۱.
[۳۵]. سنن النسائی، ج۲، ص۱۰؛ المعجم الکبیر، ج۱۹، ص۲۸۸؛ کشاف القناع، ج۱، ص۲۷۳.
[۳۶]. المغنی، ج۱، ص۴۲۷.
[۳۷]. المغنی، ج۱، ص۴۲۷.
[۳۸]. البیان، ص۷۱؛ نصب الرایه، ج۱، ص۳۹۰.
[۳۹]. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۹۸.
[۴۰]. الام، ج۱، ص۱۰۶؛ المجموع، ج۳، ص۱۲۱.
[۴۱]. المغنی، ج۱، ص۴۲۶.
[۴۲]. تحفه الاحوذی، ج۲، ص۳۸۰.
[۴۳]. نصب الرایه، ج۱، ص۳۹۰؛ تلخیص الحبیر، ج۳، ص۲۰۵؛ مفتاح الکرامه، ج۶، ص۵۳۳.
[۴۴]. الکافی، کلینی، ج۳، ص۳۰۲-۳۰۳؛ من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۸۹؛ الاستبصار، ج۱، ص۳۰۶.
[۴۵]. المقنعه، ص۱۰۰؛ الخلاف، ج۱، ص۲۷۸؛ تذکره الفقهاء، ج۳، ص۴۱.
[۴۶]. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۱۲۸.
[۴۷]. المغنی، ج۱، ص۴۱۶-۴۱۷.
[۴۸]. سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۲۲.
[۴۹]. سنن ابی داود، ج۱، ص۱۲۱؛ سنن النسائی، ج۲، ص۴-۵.
[۵۰]. مختصر المزنی، ص۱۲؛ فتح العزیز، ج۳، ص۱۶۷؛ صحیح مسلم، نووی، ج۴، ص۸۱.
[۵۱]. المدونه الکبری ج۱، ص۵۷؛ الاستذکار، ج۱، ص۳۶۹.
[۵۲]. صحیح مسلم، ج۲، ص۳.
[۵۳]. الکافی، کلینی، ج۳، ص۳۰۳؛ الاستبصار، ج۱، ص۳۰۵-۳۰۶؛ التهذیب، ج۲، ص۵۹-۶۰.
[۵۴]. المقنعه، ص۱۰۲؛ الخلاف، ج۱، ص۲۷۹؛ جواهر الکلام، ج۹، ص۸۲.
[۵۵]. الام، ج۱، ص۱۰۴؛ المجموع، ج۳، ص۹۰.
[۵۶]. المغنی، ج۱، ص۴۱۸؛ کشاف القناع، ج۱، ص۲۷۸.
[۵۷]. سنن ابی داود، ج۱، ص۱۲۵-۱۲۶؛ سنن الترمذی، ج۱، ص۱۲۲.
[۵۸]. صحیح البخاری، ج۱، ص۱۵۰.
[۵۹]. المدونه الکبری، ج۱، ص۵۸؛ بدایه المجتهد، ج۱، ص۹۲.
[۶۰]. سنن ابی داود، ج۱، ص۱۲۲.
[۶۱]. المبسوط، سرخسی، ج۱، ص۱۲۹؛ بدائع الصنائع، ج۱، ص۱۴۷-۱۴۸.
[۶۲]. دعائم الاسلام، ج۱، ص۱۴۳.
[۶۳]. علل الشرایع، ج۲، ص۳۶۷-۳۶۸.
[۶۴]. من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۹۰؛ الاستبصار، ج۱، ص۳۰۵-۳۰۶.
[۶۵]. الام، ج۱، ص۱۰۴؛ مختصر المزنی، ص۱۲؛ سنن الترمذی، ج۱، ص۱۲۷.
[۶۶]. سنن ابی داود، ج۱، ص۱۲۱-۱۲۳؛ سنن النسائی، ج۲، ص۷.
[۶۷]. المدونه الکبری، ج۱، ص۵۷؛ المبسوط، طوسی، ج۱، ص۱۳۱؛ المغنی، ج۱، ص۴۲۰.
[۶۸]. الخلاف، ج۱، ص۲۸۸؛ الدروس، ج۱، ص۱۶۲.
[۶۹]. من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۹۰.
[۷۰]. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۹۹؛ الاستبصار، ج۱، ص۳۰۵-۳۰۶؛ الدروس، ج۱، ص۱۶۲.
[۷۱]. الحدائق، ج۷، ص۴۰۳؛ مستند الشیعه، ج۴، ص۴۸۷.
[۷۲]. مسند احمد، ج۳، ص۳۰۵؛ الکافی، کلینی، ج۳، ص۳۰۶؛ من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۹۵.
[۷۳]. جواهر الکلام، ج۹، ص۳-۴.
[۷۴]. المقنعه، ص۹۸؛ المغنی، ج۱، ص۴۲۱.
[۷۵]. الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۳۲۵.
[۷۶]. المستدرک، ج۳، ص۱۷۹؛ المناقب، ج۳، ص۱۵۵.
[۷۷]. ذکری، ج۳، ص۲۳۶؛ الدروس، ج۱، ص۱۶۵.
[۷۸]. ذکری، ج۳، ص۲۳۶؛ الدروس، ج۱، ص۱۶۵.
[۷۹]. مواهب الجلیل، ج۲، ص۸۵.
[۸۰]. الکافی، کلینی، ج۳، ص۳۰۸؛ بحار الانوار، ج۸۱، ص۱۶۳.
[۸۱]. المقنعه، ص۹۸؛ المعتبر، ج۲، ص۱۳۸؛ تذکره الفقهاء، ج۳، ص۷۷-۷۸.
[۸۲]. مسائل الناصریات، ص۱۸۲؛ السرائر، ج۱، ص۲۱۰-۲۱۱.
[۸۳]. المجموع، ج۳، ص۴۴-۴۵.
[۸۴]. مواهب الجلیل، ج۲، ص۸۰-۸۱.
[۸۵]. المغنی، ج۱، ص۴۲۱.
[۸۶]. المبسوط، سرخسی، ج۱، ص۱۳۴-۱۳۵؛ بدائع الصنائع، ج۱، ص۱۵۴-۱۵۵.
[۸۷]. صحیح البخاری، ج۱، ص۱۵۳.
[۸۸]. المغنی، ج۱، ص۴۲۲؛ تذکره الفقهاء، ج۳، ص۷۸.
[۸۹]. سنن ابی داود، ج۱، ص۱۳۰.
[۹۰]. منتهی المطلب، ج۴، ص۳۸۹.
[۹۱]. المبسوط، سرخسی، ج۱، ص۱۳۱؛ فتح العزیز، ج۳، ص۱۶۴-۱۶۵.
[۹۲]. سنن الترمذی، ج۱، ص۱۲۵-۱۲۶؛ الکافی، کلینی، ج۳، ص۳۰۶؛ المستدرک، ج۱، ص۲۰۴.
[۹۳]. المصنف، ج۳، ص۱۲۷؛ من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۹۸.
[۹۴]. تحریر الاحکام، ج۱، ص۲۲۶.
[۹۵]. المدونه الکبری، ج۱، ص۶۲؛ حاشیه الدسوقی، ج۱، ص۱۹۹.
[۹۶]. الام، ج۱، ص۱۰۳؛ المجموع، ج۳، ص۱۲۷.
[۹۷]. الخلاف، ج۱، ص۲۹۰؛ بدائع الصنائع، ج۱، ص۱۵۲.
[۹۸]. المدونه الکبری، ج۱، ص۵۹؛ مواهب الجلیل، ج۲، ص۸۸.
[۹۹]. بدائع الصنائع، ج۱، ص۱۵۰؛ المجموع، ج۳، ص۱۰۰؛ منتهی المطلب، ج۴، ص۳۹۶.
[۱۰۰]. المغنی، ج۱، ص۴۲۵؛ المجموع، ج۳، ص۹۸؛ منتهی المطلب، ج۴، ص۳۹۴.
[۱۰۱]. المغنی، ج۱، ص۴۲۵.
[۱۰۲]. صحیح البخاری، ج۱، ص۱۵۲؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۴؛ من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۸.
[۱۰۳]. الام، ج۱، ص۱۰۸؛ الخلاف، ج۱، ص۲۸۵؛ المغنی، ج۱، ص۴۴۰.
[۱۰۴]. المغنی، ج۱، ص۴۲۴؛ المجموع، ج۳، ص۱۲۰.
[۱۰۵]. المغنی، ج۱، ص۴۲۴.
[۱۰۶]. بدائع الصنائع، ج۱، ص۱۴۹.
[۱۰۷]. المغنی، ج۱، ص۴۲۶؛ السرائر، ج۱، ص۲۱۳.
[۱۰۸]. التهذیب، ج۳، ص۲۹۰.
[۱۰۹]. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۱۶۹-۱۷۰؛ المعتبر، ج۲، ص۳۱۶-۳۱۷.
[۱۱۰]. السنن الکبری، ج۳، ص۳۴۷.
[۱۱۱]. مواهب الجلیل، ج۲، ص۵۷۰.
[۱۱۲]. البحر الرائق، ج۲، ص۲۹۱؛ الدر المختار، ج۲، ص۱۹۷.
[۱۱۳]. کشاف القناع، ج۱، ص۲۷۴.
[۱۱۴]. المجموع، ج۳، ص۷۷.
[۱۱۵]. المقنعه، ص۹۸-۹۹؛ الکافی، حلبی، ص۱۲۰-۱۲۱.
[۱۱۶]. مواهب الجلیل، ج۲، ص۷۳؛ شرح منتهی الارادات، ج۱، ص۱۳۶.
[۱۱۷]. مغنی المحتاج، ج۱، ص۱۳۷؛ نک: حاشیه رد المحتار، ج۱، ص۴۲۴-۴۲۵.
[۱۱۸]. المقنعه، ص۴۰۹؛ تحریر الاحکام، ج۱، ص۶۰۴، ۶۰۹.
[۱۱۹]. المغنی، ج۳، ص۴۲۵؛ کشاف القناع، ج۲، ص۵۷۶-۵۷۷.
[۱۲۰]. تحفه الفقهاء، ج۱، ص۴۰۴، ۴۰۶؛ بدائع الصنائع، ج۱، ص۱۵۲.
[۱۲۱]. الام، ج۲، ص۲۳۳؛ المجموع، ج۸، ص۹۲.
[۱۲۲]. صحیح مسلم، ج۴، ص۴۱-۴۲؛ سنن ابی داود؛ ج۱، ص۴۲۷؛ الکافی، کلینی، ج۴، ص۴۶۲، ۴۶۸.
[۱۲۳]. المدونه الکبری، ج۱، ص۴۱۲؛ حاشیه الدسوقی، ج۲، ص۴۴.

——

منبع: حج

استبصار www.estebsar.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

InstagramTelegramBehanceEmailYoutube