به گزارش بنیاد بین المللی استبصار به معنا و مفهموم استبصار در اندیشه بزرگان پرداخته شده است

  • استبصار در اندیشه بزرگان
    استبصار در اندیشه بزرگان
    استبصار
  • در لغت: طلب بصیرت کردن، بینا گردیدن، شناسایی .[۱]
  • در اصطلاح: هدایت یافتن غیر شیعه به مذهب شیعه امامیّه.

مستبصر

  • در لغت: صاحب بصیرت[۲]، بینا دل شونده،‌ آنکه طلب بصیرت می کند و بینادل می شود.[۳]
  • در اصطلاح: به فرد هدایت یافته «مستبصر» گفته مى‌شود. از آن در باب‌هاى طهارت، نماز، زکات، حج و طلاق سخن رفته است.

هدایت‌

  • از ماده‌ هدی‌ (به‌ فتح‌ اول‌ و ضم‌ آن‌) و در لغت‌ به‌ معنای‌ دلالت‌ و راهنمایی‌ از روی‌ لطف‌ است‌[۴]. و اهتداء به‌ معنی‌ هدایت‌ یافتن‌ و قبول‌ هدایت‌ است‌.
مقدمه

هدایت به سوی صراط مستقیم، بزرگترین نعمت الهى است زیرا صراط مستقیم راه محفوظى است که یکى بیش نیست. این راه از یک سو به خداوند متعال مرتبط است و از سوى دیگر در فطرت یکایک انسان ها قرار دارد.

به فرموده قرآن، شیطان به تلافى گمراهى، کمین کرده تا فرزندان آدم را از مسیرى که براى گام نهادن در آن خلق شده منحرف سازد. لذا درخواست هدایت به صراط مستقیم برترین دعایى است که خداوند متعال خود در ابتداى قرآن به ما تعلیم داده و به بنده خویش دستور داده که در روزی چندین بار توفیق هدایت به این راه را از خداوند متعال مسألت نماید.

این مقاله در صدد آن است تا استبصار و هدایت را از منظر قرآن، روایات و بزرگان و دانشمندان بررسی نماید.

استبصار از منظر قرآن

خدای تبارک و تعالی در وصف مستبصرین می فرماید : “وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً”[۵]. ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان خدا ، از وی اطاعت شود. و اگر این مخالفان ، هنگامی که به خود ستم می کردند ( و فرمان های خدا را زیر پا می گذاردند)، به نزد تو می آمدند و از خدا طلب آمرزش می کردند و پیامبر هم برای آنها استغفار می کرد خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند.

هر انسانی، نیازمند به‌ هدایت‌ خواهد بود و در کمال‌ خویش‌ محتاج‌ به‌ مکمل‌ است.[۶] هدایت‌ انسان‌ به‌ دو صورت‌ فکری‌ و عملی‌ است‌. درباره‌ هدایت‌ فکری‌ انسان‌ گفته‌ می‌شود: «یعلمهم‌ الکتاب‌ و الحکمه‌»[۷]، قرآن‌ کریم‌ سخن‌ از تفکر و علم‌ دارد، هرگز اجازه‌ نمی‌دهد هیچ‌ انسانی‌ بدون‌ علم‌ سخن‌ بگوید. پس‌ انسان‌ موظف‌ است‌ تمام‌ تصدیق‌ها و پذیرش‌های‌ خود را بر اساس‌ علم‌ قرار دهد. «الم‌ یؤخذ علیهم‌ میثاق‌ الکتاب‌ ان‌ لا یقولوا علی‌ الله‌ الا الحق‌»[۸]، همچنین انسان‌ موظف‌ است‌ تمام‌ نفی‌ و انکار و تکذیب‌های‌ خود را بر پایه‌ علم‌ قرار دهد «بل‌ کذبوا بما لم‌یحیطوا بعلمه‌ و لما یاتهم‌ تأویله‌»[۹].

پس رهبری‌ و هدایت‌ بدون‌ علم‌ یا وحی‌، اظلال‌ و اغوا خواهد بود. بنابراین‌ هم‌ پیروی‌ باید براساس‌ آگاهی‌ باشد و هم‌ رهبری‌ «و لا تقف‌ ما لیس‌ لک‌ به‌ علم‌ ان‌ السمع‌ و البصر و الفؤاد کل‌ اولئک‌ کان‌ عنه‌ مسئولا»[۱۰]. البته‌ در هر جای‌ قرآن،‌ روش‌ تفکر صحیح‌ و روش‌ پی‌ بردن‌ به‌ مجهول‌ را به‌ فطرت‌ انسان‌ و عقل‌ فطری‌ ارجاع‌ داده‌ است. زیرا راه‌ تفکر و طرز پی‌ بردن‌ به‌ مجهول‌، امری‌ است‌ فطری‌ و بدیهی‌ که‌ همراه‌ ذات‌ و سرشت‌ آدمی‌ است‌.

ویژگی هدایت شدگان در قرآن

هدایت شدگان نیز دارای‌ شرایط‌ و اوصافی‌ می‌باشند که‌ در قرآن‌ کریم‌ بیان‌ شده‌ است‌. «یهدی‌ به‌ الله‌ من‌ اتبع‌ رضوانه‌ سبل‌ السلام‌ و یخرجهم‌ من‌ الظلمات‌ الی‌ النور باذنه‌ و یهدیهم‌ الی‌ صراط‌ مستقیم‌»[۱۱] (خداوند به‌ وسیله‌ قرآن‌ کسانی‌ را که‌ از رضا و خشنودی‌ او پیروی‌ می‌کنند، به‌ راه‌های‌ سلامت‌ هدایت‌ می‌کند و از تاریکی‌ها به‌ فرمانش‌ به‌ سوی‌ روشنایی‌ می‌برد و آنها را به‌ راه‌ راست‌ رهبری‌ می‌کند). در اینجا پیروی‌ فرمان‌ خدا و جلب‌ خشنودی‌ او زمینه‌ ساز هدایت‌ الهی‌ شمرده‌ شده‌ است‌.

خداوند فیض‌ هدایتش‌ را به‌ زمینه‌هایی‌ می‌فرستد که‌ لایق‌ و آماده‌ پذیرش‌ آن‌اند نه‌ دل‌هایی‌ که‌ آگاهانه‌ هرگونه‌ آمادگی‌ را در خود نابوده‌ کرده‌اند. لذا می‌فرماید «ان‌ الله‌ لا یهدی‌ من‌ هو کاذب‌ کفار»[۱۲] (خداوند کسی‌ را که‌ دروغ‌گو و کفران‌ کننده‌ است‌ هرگز هدایت‌ نمی‌کند.

کمال‌ انسان‌ هدایت‌ شده‌ آن‌ است‌ که‌ هم‌ معارف‌ را ببیند و هم‌ بفهمد و بتواند آنها را به‌ دیگران‌ بفهماند، و این‌ تکامل‌ هدایت،‌ نتیجه‌ هدایت‌ کاملی‌ است‌ که‌ قرآن‌ کریم‌ به‌ آن‌ نوید داد و فرمود: «ان‌ هذا القرآن‌ یهدی‌ للتی‌ هی‌ اقوم‌»[۱۳]

هدایت از منظر معصومین علیهم السلام

امام امیرالمؤمنین‌علی«علیه‌السّلام» فرموده است که هدایت و قرار گرفتن در راه مستقیم، در گرو التزام به خوبی‌ها و نیکی‌های تبیین شده در قرآن و اعراض از بدی‌های تبیین شده در این کتاب الهی است. «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَنْزَلَ کِتَاباً هَادِیاً بَیَّنَ فِیهِ الْخَیْرَ وَ الشَّرَّ فَخُذُوا نَهْجَ الْخَیْرِ تَهْتَدُوا وَ اصْدِفُوا عَنْ سَمْتِ‏ الشَّرِّ تَقْصِدُوا».[۱۴]

یکى از مباحثی که از سوى پیامبر(ص) و اهل بیت (ع) در قالب روایات مختلفى وارد شده، بحث هدایت به سوی «صراط مستقیم» است. از جمله از پیامبر اکرم (ص) نقل است که در روز عید غدیر فرمود «معاشر الناس، انا صراط اللّه المستقیم الذى امرکم باتّباعه، ثم على من بعدى ثم ولدى من صلبه ائمه یهدون بالحق و به یعدلون»[۱۵] (اى مردم، من صراط الله المستقیم هستم که شما به پیروى ازآن امر شده اید و پس از من، على« صراط مستقیم » و سپس ذریه او، امامانى که به حق هدایت مى کنند). همچنین از امام صادق (ع) نقل است که فرمود: « الصراط المستقیم امیرالمؤمنین على (ع)»[۱۶] و از امام زین العابدین (ع) نیز روایت شده که فرمود: « نحن ابواب اللّه و نحن الصراط المستقیم»[۱۷]

چون« صراط مستقیم » دین الهى است و پیامبر اکرم و ائمه اطهار (ع) بیان کننده دین و قرآن ناطق هستند، از این رو « صراط مستقیم » بر پیامبر گرامى (ص) و امام تطبیق شده است. بنابراین هرکس به دنبال این قرآن ناطق حرکت کند، طریق هدایت را پیدا می کند و با سلامتى به مقصدش مى رسد. در روایتی رسول الله (ص) خطاب به امیرالمؤمنین على(ع) فرمود «روز قیامت من و تو و جبرئیل بر صراط خواهیم بود وکسى حق عبور از آن را ندارد، مگر آن که به واسطه ولایت تو برگ رهایى از دوزخ را به همراه داشته باشد»[۱۸]

پس پیروى از صراط مستقیم در این دنیا، پذیرش ولایت اهل بیت (ع)، شناخت آنان و اقتدا نمودن به هدایت آنان، برگه ی رهایى از دوزخ و آمرزش برخى از گناهان است؛ البته درجات پذیرش ولایت اهل بیت (ع)، دوستى و شناخت آنان و نیز درجه هدایت پذیرى آدمیان، در چگونگى گذر از صراط، تاثیرگذار خواهد بود. بى شک رویگردانى از صراط مستقیم و دشمنى با اهل بیت (ع) و عدم شناخت آنان، سبب لغزش گام ها بر روى صراط خواهد شد.[۱۹]

یکی از اهداف مهم ائمه‌ اطهار (ع)، هدایت گری ای است که از مکتب وحی سرچشمه می‌گیرد، آن ها با حضور و ظهور خود ظلمت و سیاهی را از بین برده و به‌جای آن، نور و روشنایی را به قلب‌های یاران خویش هدیه می‌ کنند.

یکی از مسائل مهم، بحث هدایت فکری و معرفت‌بخشی به افراد جامعه انسانی است، ائمه‌ اطهار علیهم السلام در راستای تعالیم قرآن کریم همواره سعی می‌کردند چشمه‌های زلال شناخت را به‌ سوی مردم جاری ساخته و اصل هدایت‌بخشی را محور کار خویش قرار دهند. آنان همواره بر این اعتقاد بوده‌اند که ارزش انسان تنها در صورت کسب معرفت، محقق می‌شود و انسانی می‌تواند به سعادت دنیوی و اخروی نائل شود که بتواند به بالاترین معرفت و شناخت در زمینه‌های مختلف دست یابد.

مکتب اهل‌بیت(ع) مکتبی جامع و پربار است که می‌توان در پرتوی آن به هدایت واقعی به سوی سعادت دنیا و آخرت دست یافت، زیرا به تمام ابعاد مادی و معنوی انسان توجه شده است.

نکته دیگر اینکه هرگاه کسی یک نفر را هدایت و مسلمان کند یا مستبصر کند، خدا می‌داند نزد خدا چه مقامی دارد! پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : « مَن یَشفَعْ شَفاعَهً حَسَنَهً ، أو أمَرَ بمَعروفٍ ، أو نَهى عَن مُنکَرٍ ، أو دَلَّ على خَیرٍ ، أو أشارَ بهِ، فهُو شَریکٌ ».[۲۰] هر کس براى کارى نیک وساطت کند یا به کارى نیک فرمان دهد یا از کارى زشت باز دارد یا به کارى نیک راهنمایى کند و یا در هنگام مشورت آن را نشان دهد، چنین کسى [در انجام آن کار] شریک است.

در روایت آمده است: «لأنْ یهدِی الله عَلی یدَیک رَجُلاً، خَیرٌ مِما طَلَعَتْ عَلَیهِ الشمْسُ وَ غَرُبَتْ[۲۱]؛ اگر خداوند یک نفر را به‌وسیله تو هدایت کند، قطعاً بهتر از تمام آنچه آفتاب بر آن می‌تابد و غروب می‌کند، خواهد بود».

امام خمینی (رحمه الله علیه)

بنیان گذار انقلاب اسلامی ایران، هدایت انسان به سمت حقیقت را در گرو تفکر، تقویت روح و توکل به خداوند می دانند گرچه برای رسیدن و ماندن در مسیر حق و هدایت متحمل سختی هایی بشویم، ایشان می فرمایند: «هر عملی و هر کاری اولش تفکر و تأمل در اطراف آن است. روح را قوی کنید، قلب خودتان را قوی کنید، تا به خدا منقطع بشوید. این همه ادعیه‏ای که وارد شده است، همه را دعوت می کند تا اتکال به خدا بکنید، برای اینکه او مرکز قدرت است. اینکه دعوت شده است به کس دیگری غیرخدا متشبث نشوید، برای این است که قوت را به شما تزریق کنند، زیرا شما یک پشتوانه عظیم دارید و او خداست. کسی که خدا را دارد، از چه باید بترسد؟ شهادت ترس دارد؟ حبس و شکنجه در راه خدا اشکال دارد؟ همیشه فکر کنید که خدا با شماست، اسلام شرف شماست و این اسلام باید به دست شما تقویت بشود. به مصالح اسلامی فکر کنید و از کسی غیر از خدا نترسید، و کسی را ذوقدرت ندانید.»[۲۲]

استبصار در کلام آیت الله خامنه ای دامت برکاته

حرکت نبوى، راه نویى در مقابل بشر گذاشت؛ «هوالّذى یصلّى علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظّلمات الى النّور». نبوت براى این است که انسان ها را از ظلمات خارج و به نور هدایت کند. این ظلمات شامل همه تاریکی هایى است که در فضاى زندگى انسان ها به وجود مى آید. اسلام انسان ها را براى خروج از ظلمت ها هدایت مى کند.

امروز ظرفیت عالم براى فهم پیام نبوى، از گذشته بسیار بیشتر است. هرچه علم بشر بیشتر شود، توفیق پیام اسلام محتمل تر مى شود. هرچه قدرتمندان عالم از ابزارهاى حیوانى بیشتر استفاده کنند، جا براى شناسایى نور اسلام بیشتر باز خواهد شد و انسان ها بیشتر تشنه خواهند شد. امروز ما آثار تشنگى بشریّت را به پیام اسلام – که پیام توحید است، پیام معنویت است، پیام عدالت است، پیام کرامت انسان است – احساس مى کنیم. [۲۳]

گرایش به اسلام در کشورهاى مسیحى و اروپایى قابل مقایسه با دهه هاى گذشته نیست و حرکت به سمت مسلمان شدن در جهان و گرایش به تشیع در میان مسلمانان فراوان است، جریان سازنده فرهنگ اسلامى به سمت غرب، سردمداران فرهنگ غربى و به ویژه کسانى را که روى مسایل اسلامى حساسیت دارند، نگران کرده است و این مسأله نشان مى دهد که نظام اسلامى در زمینه تأثیرگذارى در سطح جهان به شدت مؤثر و موفق بوده و پیشرفت کرده است.[۲۴]

دین، منطقی است. اسلام، منطقی است و منطقی ترین بخش اسلام، تفسیری است که شیعه از اسلام دارد؛ تفسیری قوی. متکلّمین شیعه، هر یک در زمان خود، مثل خورشید تابناکی می درخشیدند و کسی نمی توانست به آنها بگوید «شما منطقتان ضعیف است.»[۲۵]

باید بیشتر به سمت اسلامی شدن، مسلمان شدن و مؤمنانه و مسلمانانه زندگی کردن برویم. باید به سمت زندگی علوی برویم. باید روح زندگی علوی – یعنی عدالت، تقوا، پارسایی، پاکدامنی، بی پروایی در راه خدا و میل و شوق به مجاهدتِ در راه خدا – را در خودمان زنده کنیم؛ اگر ما قدم به قدم تحول درونی خود را جدی بگیریم و پیش ببریم و پایبندی خود را به ارزش ها و اصولِ خود عملاً نشان دهیم، کارایی و توفیقات ما هم بیشتر خواهد شد.[۲۶]

یکی از نکته های بسیار اساسى قرآن [برای هدایت انسان]، توجّه دادن به تقواست. وقتى که افراد مى خواهند پیش خودشان تصویرى از تقوا درست کنند، به ذهنشان نماز و روزه و عبادت و ذکر و دعا مى آید. ممکن است همه اینها در تقوا باشد، اما هیچکدام از آنها معناى تقوا نیست. تقوا، یعنى «مراقب خود بودن». تقوا، یعنى یک انسان بداند که چه کار مى کند و هر حرکت خودش را با اراده و فکر و تصمیم انتخاب کند؛ مثل انسانى که سوار بر یک اسب رهوار نشسته، دهانه اسب در دستش است و مى داند کجا مى خواهد برود. آدمى که تقوا ندارد، حرکات و تصمیم ها و آینده اش در اختیار خودش نیست. به تعبیر خطبه نهج البلاغه[۲۷]: کسى است که او را روى اسب سرکشى انداخته اند؛ نه این که او سوار شده است.

همین که کسی فکر مى کند که آیا این اقدام، این حرف، این درس و این فعل و درک درست است یا درست نیست، این همان تقواست. اگر متدیّن نیست، این حالت او را به دین راهنمایى خواهد کرد. قرآن کریم مى گوید: «هدى للمتقین»[۲۸]؛ نمى گوید «هدى للمؤمنین». «هدى للمتّقین»؛ یعنى اگر یک نفر باشد که دین هم نداشته باشد، اما تقوا داشته باشد او از قرآن هدایت خواهد گرفت و مؤمن خواهد شد. اما اگر مؤمن تقوا نداشته باشد، احتمالاً در ایمان هم پایدار نیست. [۲۹]

آیت الله مکارم شیرازی دامت برکاته
ناصر_مکارم_شیرازی استبصار
ناصر_مکارم_شیرازی استبصار

 

ما در سایه مکتب اهل‌بیت(ع)، قرآن و اسلام را با عقلانیت همراه می‌دانیم، مخاطبان قرآن، عقلا هستند و ۷۰ آیه قرآن درباره عقل نازل شده است. راه روشن است و کسانی که دلشان نمی‌خواهد آن را بپذیرند چه کار می‌توان کرد. ما می‌توانیم حتی بدون مراجعه به منابع اهل‌بیت(ع) حقانیت شیعه را اثبات کنیم، پیروان مکتب اهل‌ بیت (علیهم السلام) می‌توانند از کتب درجه اول اهل سنت حقانیت خود را اثبات کنند. پیامبر(ص) در حدیث ثقلین می‌فرمایند «گمراه نمی‌شوند کسانی که به قرآن و عترت تمسک جویند، این دو هرگز از هم جدا نمی‌شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند»، حدیث ثقلین متواتر است؛ اگر تعصبی نباشد باید به وسیله همین یک حدیث نیز مکتب اهل‌بیت(ع) را بپذیریم.

امروز با موج اسلام خواهی افراد به ویژه به مکتب اهل‌بیت(ع) روبرو هستیم و اکنون در شرق و غرب عالم همه روزه افراد زیادی به پیروان مکتب اهل‌بیت(ع) می‌پیوند؛ چرا که می‌بینند معارفی در صحیفه سجادیه و نهج البلاغه است که احدی آن را بیان نکرده است.

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید «کسانی که بگویند پروردگاه ما خدا است و در این راه استقامت کنند، فرشتگان بر آن‌ها نازل شده و کمک‌شان می‌کند؛ همچنین بشارت می‌دهند در این راه نترسیده و بدانید بهشت جایگاه شما است»، ره یافتگانی که تازه به مکتب اهل‌بیت(ع) به مشرف می شوند، در واقع راه صحیح را پیدا کرده و باید خدا را بر این نعمت شکر کنند؛ زیرا افراد آزادی بوده اند که با شجاعت راه صحیح را شناخته و با قبول هزینه‌هایش قدم در این راه گذاشته اند؛ بدانند که پاداش عظیمی در انتظار آنها است. البته باید به گونه‌ای عمل کنید که مردم تفاوت رفتارشان را پس از گرویدن به مکتب اهل‌بیت(ع) مشاهده کنند و به وسیله عمل خود و خوش اخلاقی، مردم را به مکتب ائمه اطهار(ع) دعوت و جذب کنند.[۳۰]

نتیجه

صراط مستقیم همان دین قیّمى است که بزرگراه آشکار و نزدیک ترین راه به سوى خداوند است که پیماینده خود را به همان مقصدى مى رساند که انسان براى رسیدن بدان پا به عرصه وجود نهاده است و آن لقاء الله است. در روایات آمده است که صراط مستقیم، راه رسیدن به شناخت خداست و راه آن همان امام واجب الاطاعه است؛ هر کس او را در دنیا بشناسد و به هدایت او اقتدا کند، از صراطى که پل جهنم در آخرت است.

در روایات نیز صراط مستقیم به ولایت و معرفت ائمه اطهار(ع) و وجود مبارک امیرمؤمنان على بن ابى طالب (ع) و راه او و آل او تأویل شده است.

منابع
  • قرآن
  • پژوهشی در آیات هدایت و ضلالت، زهرا اسدالله زاده
  • پیام آیت الله مظاهری به هشتمین دورۀ مسابقات قرآن کریم حوزۀ علمیّۀ اصفهان
  • سخنان آیت الله مکارم در جمعی از مستبصرین سیستان، هرمزگان، کردستان و گلستان
  • سخنرانی امام خمینی (ره) در جمع حضار دومین کنگرۀ جهانی ائمۀ جمعه و جماعات ایران و جهان
  • لماذا اخترت مذهب الشیعه، محمّد مرعی امین انطاکی
  • مقاله تاثیر حدیث ثقلین در هدایت مستبصران
  • اکتشفت الحقیقه، هشام آل قطیط
  • محمد ﺗیجانی ﺳماوی، کل الحلول عند آل الرﺳﻮل ﺻلی اﷲ علیه وآله
  • سایت آیت الله خامنه ای؛ leader.ir
  • سایت آیت الله مکارم شیرازی؛ makarem.ir
  • سایت shamstoos.ir

[۱] فرهنگ فارسی معین

[۲] فرهنگ فارسی معین

[۳] لغت نامه دهخدا

[۴] مفردات‌ فی‌ غریب‌ القرآن‌، راغب‌ اصفهانی‌، حسین‌ بن‌ محمد، ص‌ ۸۳۵

[۵] نساء آیه ۶۴

[۶] اسفار، ملاصدرا، ص‌ ۳۳۴

[۷] بقره آیه ۱۲۹

[۸] اعراف‌ آیه ۱۶۹

[۹] یونس آیه‌ ۳۹

[۱۰] حج آیه‌ ۳

[۱۱] مائده‌ آیه ۱۶

[۱۲] زمر آیه ۳

[۱۳] اسراء آیه ۹

[۱۴] پیام آیت الله مظاهری به هشتمین دورۀ مسابقات قرآن کریم حوزۀ علمیّۀ اصفهان

[۱۵] البرهان فى تفسیر الق آ رن،ج ٢،ص ٢٣

[۱۶] معانى الأخبار، ص ٣٢

[۱۷] معانى الأخبار، ص ٣۵

[۱۸] اعتقادات، شیخ صدوق، ص٨۶

[۱۹] منشور جاوید ج۹ ص ۳۴۹

[۲۰] بحار الأنوار : ۲ج، ص ۲۴، ح ۷۶

[۲۱] اصول کافی، ج۵، ص۲۸ و ۳۶؛ تهذیب، ج۶، ص۱۴۱؛ وسائل‌الشیعه، ج۱۵، ص۴۲؛ بحارالانوار، ج۲۱، ص۳۶۱؛ ج۹۷، ص۳۴.

[۲۲] سخنرانی امام خمینی (ره) در جمع شرکت کنندگان دومین کنگرۀ جهانی (ائمۀ جمعه و جماعات ایران و کشورهای مختلف جهان)

[۲۳] بیانات در دیدار مسؤولان نظام و سفراى کشورهاى اسلامی در سالروز مبعث پیامبر اکرم(ص)؛ ۴ /۸/ ۱۳۷۹

[۲۴] بیانات در دیدار وزیر امور خارجه و نمایندگان سیاسى ایران در خارج از کشور؛ ۲۵ /۵/ ۱۳۷۸

[۲۵] بیانات مقام معظم رهبرى در جمع روحانیون استان «کهکیلویه و بویر احمد» ۱۷ /۳/ ۱۳۷۸

[۲۶] بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسؤولان نظام؛ ۶ /۸/ ۱۳۸۳

[۲۷] نهج البلاغه، خطبه ۱۶

[۲۸] بقره/ آیه ۲

[۲۹] بیانات در دیدار صمیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامى با جوانان به مناسبت هفته جوان؛ ۸ /۲/ ۱۳۷۷

[۳۰] سخنان آیت الله مکارم در جمعی از مستبصرین سیستان، هرمزگان، کردستان و گلستان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

InstagramTelegramBehanceEmailYoutube