به گزارش بنیاد بین المللی استبصار مصاحبه با آیت الله اراکی دام عزه پیرامون شخصیت مرحوم آیت الله موسوی لاری ره

مصاحبه‌گر: رفتار ایشان به طور صریح، تبلیغ تشیع و عقاید شیعه می‌کردند. این رابطه‌اش با تأکیدات وافر مقام معظم رهبری و حضرت امام، نسبت به وحدت و تقریب چگونه می‌تواند باشد و امروز چگونه می‌تواند برای ما درس آموز باشد و مسئله آخر هم نسبت به برگزاری این همایش اگر نکته‌ای دارید بفرمایید.

بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

برنامه بزرگداشت علامه مجاهد، مرحوم آیت الله سید مجتبی موسوی لاری برنامه بسیار مهم و به جا و ضروری و لازم است. امثال این شخصیت، نمونه‌های بارز مبلغین رسالات الله‌اند که جانشین انبیاء الله‌اند. «الذین یُبَلِّغون رسالات اللهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشوَنَ اَحَداً إلا الله» امثال مرحوم آیت الله موسوی لاری و به ویژه شخصیت ایشان از مصادیق این آیه کریمه است.

خصلت‌های شخصیتی ایشان از لحاظ کمالات اخلاقی و علمی، کمال در بیان قلمی و زبانی بسیار است؛‌ به هر حال ایشان، عالمی پخته و مستقیم الفکر و آشنای با مبانی دین و محیط به مسائل اعتقادی و مسائل گوناگون تفکر اسلامی در چارچوب مدرسه اهل البیت (ع) بودند. شخصی با همت، اینکه به تنهایی با توجه به اینکه چون تشکیلات و دستگاه و سازمان در اختیار نداشت و شخصی بود که خود، با اتکای به امکانات شخصیتی خود وارد این میدان شد؛ منتها ما هرجا می‌رفتیم در نقاط مختلف دنیا، آثار ایشان را می‌دیدیم. هم آثار مکتوب ایشان و هم آثار زحمات ایشان که تأثیر داشتند و افراد زیادی خودشان اظهار می‌کردند که ما تحت تأثیر هدایات و تعالیم آقای موسوی لاری قرار گرفتیم. از کتب ایشان استفاده کردیم و در مدرسه ایشان (منظورم از مدرسه، یعنی مکتب و جریانی که به وجود آورد است) رشد کردیم و تربیت یافتیم و اثر گرفتیم؛ یعنی محسوس بود اثرکار ایشان در نقاط مختلف دنیا. من همان روزهایی که ایشان هنوز در قید حیات بودند گاهی متعجب می‌شدند که یک شخص با امکانات شخصی بسیار متواضعانه این‌قدر به او برکت بدهد و این‌قدر مورد تأیید خدا قرار بگیرد که بتواند این دامنه گسترده فعالیت را  در جهان انجام دهد و مؤثر هم واقع شود. تواضع و اخلاص ایشان و اینکه بدون توقع اینکه نام و اسمی از ایشان برده شود، شخص شهرت‌گریز و نام و نشان‌گریز، لله و فی الله، کمر همت بست و این دامنه گسترده از فعالیت‌های اسلامی و فعالیت‌های نشر مکتب در سراسر جهان انجام داد.

لذاست که ایشان می‌تواند یک الگوی خوبی برای همه ما و اهل علم و طلاب باشند که می‌توان با دست خالی ولی با همت و توکل بر خدا کارهای بزرگی انجام داد و می‌توان اثرگذار بود. اینکه ما امروز مثل همیشه وظیفه داریم معارف اهل بیت را در سراسر دنیا منتشر کنیم یک مطلب مسلمی است. ائمه اطهار، ما را به این دستور داده‌اند. «رَحِمَ الله مَنْ أحیا أمْرَنا» «جُرُّوا اِلَیْنا کُلّ مَوَدَّه» «حَبِّبونا إلی الناس» امثال این متون و روایات که از نظر معنا، فوق حد تواتر هستند فراوان است به اضافه خود آیات کریمه قرآن «قُل هذه سَبیلی اَدْعوا اِلَی الله عَلَی بَصیرَهٍ اَنا وَ مَنِ اتَّبَعَنی» خود این آیه نشانگر این است که هرکس پیروی پیامبر خدا را برمی‌گزیند باید ادعوا الی الله، سبیل، راه و شیوه زندگی وی باشد. «اُدْعُ إلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَ المَوْعِظَهِ الْحَسَنَه» اُدْعُ گرچه خطاب به رسول اکرم است؛ اما این خطاب‌ها متوجه شخص رسول بما هو شخص نیست؛ بلکه بما هو «رهبر» است؛ لذا این خطابی است که او و همه پیروان وی را شامل می‌گردد. وظیفه ما این است که مردم دنیا را بالأخص جهان اسلام را با معارف اهل بیت و اَحَقِّیّت اهل بیت و حقانیت راه، سیره و سلوکشان آشنا کنیم و هیچ منافاتی با وحدت هم ندارد؛ چون مقصود ما از وحدت این نیست که شیعه سنی یا سنی شیعه شود. حالا وقتی سنی بخواهد شیعه شود حرف دیگری است و جای خود را دارد. منتها وحدت معنایش این است که ما به عنوان مسلم علی رغم اختلافاتی که داریم (به‌هرحال ما اختلاف داریم) مسلک اهل بیت یک مسلک است و ما تحلیل داریم از اینکه چرا این مسلک با مسلک دیگر متفاوت است. تحلیلمان هم این است (و تحلیل روشنی است) که ما مدعی هستیم که در زمان امیر المؤمنین که خلافت ایشان مقبول همه اهل سنت است ما در تعالیم اسلامی در زمان حضرت امیر، اختلاف بین مسلمین نمی‌بینیم و سنت محمد (ص) در همان زمان از علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) گرفته می‌شده است. همه اصحاب متفق بودند که اگر کسی بخواهد با سنت رسول الله آشنا شود کسی اعلم از امام علی (ع) نیست و قبول داشتند که «بابُ مدینَهِ عِلْمِ الرَّسول» است. آن اختلافاتی که پیش آمد بعد از دوران حکومت بنی امیه است. ما دعوتمان این است که می‌توانیم با یکدیگر در مشترکات متفق علیها زندگی کنیم مثل همان دوران حضرت امیر (ع). در آن دوران هم اینطور نبود که کسانی که پیرو او بودند همه ائمه اثنا عشر را قبول داشته باشند یا مثل ما شیعیان همه عقایدی که ما معتقدیم را قبول داشته بوده باشند. نه؛ یک اقلیتی بودند که شیعه به این معنایی که ما می‌گوییم باشند؛ اما همه، دور آنچه پرچم محمد (ص) است جمع می‌شدند و همه دور قرآن جمع می‌شدند و همه باهم نماز می‌خواندند و همه باهم از اسلام دفاع می‌کردند و همه باهم در مقابل دشمن، موضع می‌گرفتند. در روایات حضرت رضا (ع) است که پرسیدند اگر دشمن به دار الإسلام حمله کند ما وظیفه داریم بریم جهاد کنیم با اینکه زیر پرچم بنی العباس جهاد می‌کنیم و این‌ها نامشروع است. حضرت فرمود: بله؛ شما بروید و از دین و نام محمد دفاع می‌کنید. پس ما چیزی به نام دار الإسلام داریم و دار الإسلام دار محمد (ص) است. همه ما شریکیم که باید از این دار الإسلام و قرآن دفاع کرد. همه ما در توحید خداوند متعال شریکیم و در بزرگداشت رسول الله شریکیم و در بزرگداشت قبله و حج نیز اینچنین است. خب؛ ما سر این مسائلی که مشترکیم چرا باهم کار نکنیم؟ دشمن و دوست ما یکی است و وحدت داریم؛ با اینکه اختلاف نظر هم سر مسائل داریم. در خود شیعیان و بین خودشان حتی بین مجتهدین شیعه وجود دارد. خب؛ این معنایش این نیست که شیعیان باهم در بیفتند. در خود اهل سنت در مذاهب مختلف وجود دارد؛ پس معنایش این نیست که باهم دربیفتند و بجنگند. ما که می‌گوییم وحدت، یعنی جنگ نکنیم و دعوا نکنیم سر یکدیگر و در یک صف علیه دشمن، موضع بگیریم. هم دیگر را کمک کنیم حتی در تبیین حقایق و اینکه بنشینیم و بحث کنیم که حق با کیست؟ اینکه ما تبیین حقایق کنیم (نه تنها ما؛ بلکه هر مذهبی) آنچه را که دارد عرضه کند و بنشینیم بحث کنیم که حق با کیست؛ اما در یک بحث دوستانه و برادرانه و آرام، بدون تعصب، درگیری، جنگ، دعوا و بدون تهمت زدن به یکدیگر و امثال این مباحثات بین علمای شیعه و سنی فراوان بوده است. حالا در المراجعات که یک نمونه از این مباحثات است؛ اما از این مباحثات خیلی موارد بین علما وجود داشته و همیشه بوده است. خود ما در دورانی که در انگلیس از طرف مقام معظم رهبری مأموریت داشتیم و بعضی از علمای سنی که بحث کردیم و رفیقمان بودند و هنوز هم رفیقمان هستند. یکی از مباحثاتی که با یکی از علمای سلفی معروف داشتیم، به نام آقای دکتر مسعری، این بخشی از مباحثات ما چاپ شد و بیرون نشر شده است. «گفتگوی بین دو مذهب» که البته ترجمه فارسی آن است. اصلش که عربی است «حوار فی الإمامه» که چاپ شد. این بخشی از مذاکرات ما است که با هم دوست بودیم و هنوز نیز دوست هستیم و اگر جایی یکدیگر را ببینیم خیلی احترام می‌گذاریم و او به ما خیلی لطف دارد و ما نیز به او خیلی احترام می‌گذاریم. ما هیچگاه با یکدیگر دعوا نکردیم بلکه با هم دوست هستیم و گاهی مهمان ما بوده است و رفت‌وآمد داشتیم.

این است که ما می‌گوییم «ترویج اهل بیت» به معنی مخالفت با وحدت نیست. نخیر؛ خیلی هم با وحدت سازگار است. اصلاً علمای اصلی ما که مروجان تشیع بودند در همان زمان هم مروج وحدت بودند. دیگر ما از علامه امینی امینی یا عسکری یا مرحوم شرف الدین که این‌ها یا معاصر ما بودند یا نزدیک عصر ما بودند، از این‌ها دیگر مشهورتر در تشیع که نداریم. این‌ها همه اهل وحدت بودند. قائل به وحدت بودند و پرچمدار وحدت بودند و دعوت به مسلمین می‌کردند. اینچنین است که وحدت و التزام و پایبندی به وحدت به معنی دست‌برداشتن از ترویج تشیع نیست. البته وقتی که می‌گوییم ترویج تشیع، مقصود ما ترویج درست و صحیح است؛ نه اینکه به اسم ترویج، بخواهیم بپریم به مقدسات مذاهب دیگر توهین کرده و ایجاد دشمنی کنیم و کینه درست کنیم که این ترویج تشیع نیست؛‌ بلکه دور کردن مردم از تشیع است.

این کسانی که گاهی ترویج می‌کنند و شیوه‌های نادرست برخورد با غیر شیعیان را اتخاذ می‌کنند در واقع به اهل بیت ظلم می‌کنند. جامعه اسلامی را از اهل‌بیت دور می‌کنند. درب را به سوی دیگران می‌بندند که اگر بخواهند به اهل‌بیت نزدیک شوند و یا با معارف آنان آشنا شوند. بنابراین هیچ منافاتی بین وحدت و ترویج مذهب و دفاع از عقاید از مذهب وجود ندارد.

طلاب بایستی از این شخصیت‌ها مثل موسوی لاری الگو بگیرند که در عین اینکه یک مروج مذهب بود ولی در هیچ از کتب و موضع‌گیری‌های ایشان چیزی که نشانه آن باشد که برخوردش با سایر مذاهب یا مقدسات سایر مذاهب برخورد تندی باشد که موجب دوری آن‌ها از اسلام یا اهل تشیع را ندیدیم. خیلی آرام و منطقی برخورد می‌کردند و این شیوه، شیوه بزرگ و خوبی است که علمای ما از این شیوه تبعیت می‌کردند؛ البته علمای بزرگ ما، همان‌هایی که پرچم‌دار تشیع بودند اینچنین عمل می‌کردند. در دوران شیخ مفید، شیخ طوسی و سید مرتضی جلسات درسی که داشتند همه اعم از سنی و شیعه حاضر می‌شدند. اصلاً مسجد یا محل تدریسی که داشتند این‌طرف، شیخ مفید و آن‌طرف هم یک شیخ دیگری از مذاهب دیگر می‌نشسته که گاهی شافعی یا حنفی بوده است. اصلاً ما اجازات روایتی که علمای ما دارند، خیلی از این اجازات روایات از طرق علمای اهل سنت است که یک عالم سنی، شیخ روایت است و یک عالم شیعی عکسش. این شیوه علمای ما  و حتی شیوه علمای درست‌کار و پخته اهل سنت بوده است. بله؛ یک سری افرادی بوده‌اند که تندروی می‌کردند یعنی از منهج صحیح اسلام خارج می‌شدند. این تندروی که ما می‌گوییم یعنی آن منهج و روشی که اسلام توصیه کرده است بایستی بدان پایبند بود. فراتر از آن رفتن تندروی است و یا از آن بازنشستن تندروی است. همان روشی که ائمه اطهار سلوک کرده‌اند. امام صادق (ع) جلسه درسی که داشته است، اغلب آن اهل سنت بوده‌اند. اینکه در روایات و در کتب رجال و حدیث ما هست که ۴۰۰۰ راوی از امام صادق روایت کرده‌اند، اگر همه راویان شیعه را جمع کنیم شاید به ۴۰۰ الی ۶۰۰ نفر نرسند و بقیه اهل سنت‌اند.

بنابراین این شیوه، شیوه علمای ما و ائمه اطهارمان بوده است که کاری کنند که جمع مسلمین از هم پراکنده نشود و شیعه بیاید پای درس سنی و سنی بیاید پای درس شیعه. عالم شیعی بتواند وقتی که درس می‌گوید همه پای درسش بیایند و هیچ مانعی ندارد که یک شیعه پای درس عالم سنی برود که او چه می‌گوید. منتها هم عالم شیعه و هم سنی وقتی می‌خواهند بحث کنند باید بر اساس منطق و بر اساس منهج عقلی و منهج درست بحث کنند و اگر از منهج عقلی و روش استدلالی یا برهان و منطق عقلی خارج شوند، این خروج گاهی منجر به برخی از دعواها می‌شود.

بزرگداشت این شخصیت و عالم بزرگ، بسیار کار ارزشمندی است که عالم متقی و خدمت‌گزار بودند و این ترویج و چاپ مجدد آثار ایشان و تسهیل دستیابی دیگران به آثار ایشان و نشر آن در سراسر دنیا و در خود کشور، مسائل مهمی است که امیدواریم دوستانی که امکاناتی در اختیارشان هست، حتی نهادهای رسمی در این راستا بکوشند و برای همه عزیزانی که در همایش بزرگداشت این مرد بزرگ شریک‌اند و زحمتی می‌کشند و تلاشی می‌کنند اجر الهی و پاداش عظیمی از خداوند متعال درخواست می‌کنیم و امیدواریم که مشمول دعای حضرت ولی‌عصر (عج) باشند و از خدا می‌خواهیم که مقامات این مرد بزرگ و عالم ربانی را عالی‌تر کند و با محمد و آل او محشورش بدارد. (صلوات الله علیهم اجمعین) و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

سؤال: آیا شما خاطره‌ای از ایشان دارید؟

نه؛ اینکه از نزدیک ایشان را دیده باشم این توفیق را نداشتم. منتها آثار ایشان را از نزدیک آشنا بودم و ایشان را هم می‌شناختم و ایشان هم مرا می‌شناخت؛ منتها چون که ایشان زود از قم رفتند و همان محل خودشان و دسترسی به ایشان نداشتیم و الا دوست داشتیم که خدمتشان برسیم حتی تصمیم گرفتیم ولی نشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

InstagramTelegramBehanceEmailYoutube